آموزش جامع 5 اصل پایهای «موفقیت فردی» برگرفته از؛ نکات مهم، پُرتکرار و کاربردی 25 کتاب پرفروش دنیا در این حوزه!
انتشار مقاله: 20 دی 1401
بهروز شده در: 10 مهر 1402
نویسنده: مهدی حدادیان
مدتزمان مطالعه: 8 دقیقه
بیشک همه ما میخواهیم یک زندگی موفق را تجربه کنیم.میخواهیم در امور فردی، کاری، مالی، روابط و هر موضوع دیگر موفقیت را تجربه کنیم.
به همین دلیل در این چند سال اخیر، فروش کتابهای خودیاری و بهبود فردی نسبت به سال 2013 و قبلتر از آن، تقریبا دو برابر شده است.
سوال مهم اینجاست؛ باوجوداین همه اطلاعات مختلف درباره اسرار «موفقیت فردی» چگونه و بهطور خاص میتوانیم اقدامات کاربردی را بیابیم و آنها را اجرا کنیم؟
شاید سادهترین، ارزانترین و ابتداییترین راهکار برای پاسخ به این سوال؛ مطالعه کتابهای پرفروش دنیا در این حوزه «موفقیت فردی» باشد. درواقع ابتدا باید «مفاهیم پایه» این کتابها را یاد بگیریم و طبق نیاز خودمان آنها را اجرا کنیم.
در این مقاله جامع و کامل قصد دارم تا به شما کمک کنم تا به عالیترین شکل بر 5 اصل پایهای «موفقیت فردی» (برگرفته از؛ نکات مهم، پُرتکرار و کاربردی 25 کتاب پرفروش دنیا) مُسلط شوید. پس با من همراه باشید.
یک دلیل کلیدی برای یادگیری «مفاهیم پایه» موفقیت فردی:
دلیل این موضوع خیلی ساده است، درک مفاهیم پایه اولین پیشنیاز یادگیری یک مهارت است.
آقای نیک ولاسکز نویسنده کتاب «یاد بگیرید، پیشرفت کنید» مینویسد:
بزرگترین اشتباه افراد وقتیکه میخواهند مهارت جدیدی را کسب کنند یا موضوع جدیدی را یاد بگیرند، این است که؛ خیلی کم و بهندرت وقت میگذارند تا از «ابتدا» بیاموزند.
پس در ابتدای یادگیری هر مهارت یا موضوعی، وقت بگذارید و «مفاهیم پایه» آن مهارت یا موضوع را بیاموزید.
هدف کلیدی ما برای یادگیری «مفاهیم پایه» شناختن اصلیترین اقدامات جهت کسب مهارت موردنظر (موفقیت فردی) است. درنتیجه کلیدیترین موضوع برای شروع یادگیری، این است که از «مفاهیم پایه» شروع کنید.
آیا شما به یادگیری«مفاهیم پایه» موفقیت فردی نیاز دارید؟
اگر شرایط زندگیتان طوری است که احساس میکنید باید «تغییراتی» در آن اعمال کنید، پس باید علم موفقیت فردی را بیاموزید. ابتداییترین راه برای شروع، یادگیری «مفاهیم پایه» این علم است.
«تغییر» در یککلام یعنی به چالش کشیدن وضعیت موجود!
به یاد داشته باشید که «تغییر» فرآیندی ثابت در زندگی ما است. هرچه بیشتر در برابر آن مقاومت کنیم، زندگی ما سختتر میشود. ما توسط تغییرات احاطهشدهایم و این تنها چیزی است که بیشترین تأثیر را در زندگی ما دارد.
همانطور که «جان اف کندی» نقل کرد؛ تغییر قانون زندگی است و کسانی که فقط به گذشته یا حال نگاه میکنند مطمئناً آینده را از دست میدهند.
درنتیجه ما نمیتوانیم از آن اجتناب کنیم
بیشک همه ما قدرت این راداریم که تغییرات مثبتی را در زندگی خود اعمال کنیم.
اگر از چالش «تغییر» در زندگی خود چشمپوشی کنیم فرصت یادگیری و رشد را از خود دریغ خواهید کرد و درنتیجه یک زندگی یکنواخت و کسلکننده را تجربه خواهید کرد.
تعریف اصولی «موفقیت فردی»!
برای شروع باید بدانیم تعریف اصولی «موفقیت فردی» چیست؟ با یک سرچ ساده در گوگل متوجه خواهید شد که تعاریف زیادی در مورد علم «موفقیت فردی» وجود دارد؛ اما به نظر من اصولیترین تعریف را آقای کف اولسون نویسنده کتاب «برتری خفیف» عنوان کردهاند. ایشان اعتقاددارند؛ موفقیت یعنی «پیگیری» تا تحقق یک هدف «ارزشمند»!
نتیجه گیری: در ابتدا باید برای خود یک هدف داشته باشید و تا گرفتن نتیجه، آن را پیگیری کنید.
داشتن هدف، اولین مفهوم پایهای علم «موفقیت فردی»
تعیین اهداف ما را مسئول و جوابگو میکند، به همین دلیل بسیاری از مردم از انجام این کار خودداری میکنند. دلایل بسیار خوبی برای اینکه هدفمند باشیم وجود دارد که در اینجا چند مورد آن را آوردهام.
- تعیین اهداف این امکان را فراهم میکند که برای خلق آیندهای که خواهانش هستیم، همین امروز کارهایی را انجام دهیم.
- اگر برای خودتان هدفی نداشته باشید، هم وقتتان را تلف میکنید و هم تمرکزتان میرود روی انجام کارهایی که واقعا مهم نیستند و نتایج ضعیفی به همراه دارند.
- افرادی که هدفدارند و در جهت آن اقدام میکنند در مقایسه با افراد بیهدف، احساس «اشتیاق» و احساس «رضایت» بیشتری نسبت به زندگی دارند.
- تعیین اهداف ذهنیتهای جدیدی به شما میدهد. ذهنیت جدید باعث ایجاد رفتارهای جدید میشود و رفتار جدید تغییرات جدید را به وجود میآورند.
اولین روشی که در بیشتر کتابهای بهبود فردی معیار مناسب برای طراحی و ارزیابی هدف، روش «اسمارت» عنوانشده است.
آقای «جرج دوران» برای اولین بار در سال 1981 از کلمه مخفف «S.M.A.R.T» به معنی «هوشمندانه» استفاده کرد.
اختصار S.M.A.R.T. معنی خاص، قابلاندازهگیری، قابلدستیابی، واقعگرایی و حساس به زمان است.
درواقع روش «اسمارت» میگوید: اهداف شما باید:
Specific: مشخص باشد: اهداف باید خوب و واضح تعریف شوند و مبهم و کلی نباشند. شانس رسیدن به یک هدف مشخص بسیار بیشتر از یک هدف کلیه.
Measurable: قابلاندازهگیری: یعنی میتوان آن را به شکل کمّی و عددی سنجید و اندازهگیری کرد.
Attainable: دستیافتنی: یعنی هدفتان باید واقعی و قابلدسترس باشند.
Realistic: واقعی: یعنی واقعبینانه است و با توجه به منابع در دسترس، قابلدستیابی به نظر میرسد
Timely/Time Bound: دارای زمان معین باشد: یعنی مشخصشده که این هدف باید در چه زمانی محقق شود.
چگونه اشتیاق زیادی نسبت به هدفم برای خودم بسازم؟
شنیدن پاسخ این سوال:
یادگیری مداوم، مهمترین کار شما بعد از تعیین هدف
متاسفانه اغلب مردم بعد از فارغالتحصیلی از مدرسه یا دانشگاه، یادگیری را رها میکنند. مگر اینکه به مشکلی برخورند یا مجبور شوند که مهارتی را بیاموزند. موضوعی که باید درک کنیم این است که؛ «یادگیری مداوم» ابزاری ضروری برای «رشد فردی» یا شغلی در زندگی ماست. درواقع وقتی هدف مهمی برای خود در نظر گرفتید، قدم بعدی این است که باید درباره آن بیاموزید. آنهم بهطور مداوم!
شما باید حداقل در دو زمینه بهطور «مداوم» یاد بگیرید و سعی کنید آموختههایتان را اجرا کنید.
اول: برای «رشد فردی» خودتان. دوم: در زمینه هدف انتخابیتان!
بهطور خلاصه؛ با «یادگیری مداوم» میتوانیم مهارتهای فردی و مهارتهای مربوط به هدفمان را گسترش دهیم و درنتیجه فرصتهای بیشتری برای «رشد» خود، بسازیم.
«یادگیری مداوم» مزایای بارز زیادی را برای زندگی شما فراهم میکند. در زیر به مورد مهم آن اشاره میکنم.
سه مزیت مهم «یادگیری مداوم»؛
- اعتمادبهنفس ما را بالا میبرد.
- باعث افزایش تواناییهای ما میشود.
- همچنین احساس آمادگی بیشتری برای پذیرش چالشها و پیدا کردن راهکار برای آنها خواهیم داشت.
- نگرش ما را تغییر و عمیقتر میکند.
برای درک بهتر این موضوع، مقاله زیر را مطالعه کنید:
«قدرت تجسم» دومین مفهوم پایهای موفقیت فردی
امروزه قدرت «تجسم» بر هیچکس پوشیده نیست. اغلب هنرمندان، ورزشکاران مدالآور و سیاستمداران بزرگ از این قدرت استفاده کرده و هنوز هم میکنند.
بهطور مثال؛ جک نیکولاس، گلف باز افسانهای میگفت: «هرگز توپی پرتاب نکردم، مگر اینکه از قبل تصویری دقیق و متمرکز از آن را در ذهنم داشتم».
در کتابی میخواندم؛ «ناپلئون بناپارت» مدتها قبل از شروع جنگ، نقشههایی بزرگ از سرزمینهایی که میبایست فتحشان میکرد در مقابلش قرار میداد و با پرچمهای رنگی که بیانگر فتح و پیروزی بودند، نقشهها را تزئین میکرد. او تمام برنامهها و اهدافش اعم از طول رژهها، نقطه رویارویی با دشمن و حتی اشتباهاتی که دوست داشت دشمن مرتکب شود را دقیقا مینوشت و تجسم میکرد.
در همین ابتدا لازم است نکتهای را بگویم؛ متاسفانه اغلب اساتید و کتابهای حوزه بهبود فردی یک باور اشتباه را در مخاطبان خود ایجاد کردهاند. آنها در مورد تصویرسازی ذهنی بیشازحد مبالغه میکنند!
مثلا میگویند؛ هرچه بهتر بتوانید هدفتان را تجسم کنید، میتوانید به آن دستیابید؛ اما به نظر من، تمام موضوع تصویرسازی این نیست. رسیدن به هر هدفی به عوامل مهمتر دیگری بستگی دارد. باید درک کنید؛ «تجسم» ابزاری است که به شما کمک میکند هر چه بیشتر بتوانید انتهای هدفتان را ببینید.
درواقع هر چهبهتر بتوانید انتهای هدفتان را ببینید؛
اول: هدفتان بیشتر در ذهنتان نقش میبندد و جای خود را در زندگیتان باز میکند. درنتیجه؛ همین کار باعث میشود لزوم تحقق آن هدف را بیشتر درک کنید.
شاید واژهای به نام «برتری تاثیر تصویر» را شنیده باشید. معنی این واژه این است: اگر مفاهیم بهجای فقط واژهها، از تصاویر هم استفاده شوند، بیشتر به ذهن سپرده میشوند.
دوم: اگر بتوانید انتهای هدفتان را تصور کنید، بهتر میتوانید روی آن تمرکز کنید. تمرکز بهتر روی هدف، باعث میشود شما کمتر از مسیرتان خارج شوید.
همین حالا انجامش دهید!
یک محیط خلوت پیدا کنید دراز بکشید یا بنشینید. چند دقیقه چشمان خود را ببندید.
در ذهن خود، آینده را متصور شوید و خود را در حال ایجاد تجربیاتی ببینید که برای شما لذتبخش است.
سپس در ذهنتان به این سوال پاسخ دهید؛ اگر به هدفتان برسید، چه «احساسی» خواهید داشت؟ به خاطر بسپارید که کائنات به احساس شما پاسخ میدهد. درنتیجه هر چهبهتر بتوانید روی آن «احساس» تمرکز کنید، سپس کارهایی را که در آن موقعیت انجام میدهید با خودتان مرور کنید، احتمال دستیابی به هدفتان را بیشتر میکنید.
نکته: هرچه بیشتر این تمرین را بهصورت روزانه انجام دهید، بیشتر الهام میگیرید تا اقدامات درست را انجام دهید.
یک تمرین ساده مکمل برای کسب مهارت «تجسم»!
برای یادگیری تمرین، صوت آموزشی زیر را گوش کنید.
مدیریت زمان، سومین مفهوم پایهای علم «موفقیت فردی»
بیشتر مردم دو دغدغه اصلی در زندگیشان دارند، اول کمبود پول و دوم کمبود زمان! شاید دلیل وجود این دغدغهها این است که ما حس مسئولیتپذیری کاملی نسبت به پول و زمان خود نداریم. زندگی روزمره طوری ما را شرطی کرده که معمولاً وقت کم میآوریم. برای همین باید را بیاموزیم.
بیشک ابتداییترین کار برای کسب مهارت «مدیریت زمان» این است که بدانید وقتتان را چگونه میگذرانید.
خب! ازاینجا شروع کنیم؛ همهی ما برای افزایش انرژی فیزیکی و استفادهی بهینه از آن، به حدود 8 ساعت خواب در شبانهروز نیاز داریم. عملکرد بالای مغز هم به خواب کافی بستگی دارد. وقتی 8 ساعت از 24 ساعت شبانهروز را در خواب و استراحت باشیم طبیعتاً 16 ساعت مفید برای انجام کارهایمان در طول روز داریم یعنی 960 دقیقه! البته هرکدام از ما کارهایی واجب در طول روز داریم که باید آنها را انجام دهیم مانند صرف غذا، نظافت، عبادت و غیره که جزئی از این 960 دقیقهاند.
همه ما دوست داریم درحالیکه کارهای روزانه را بهدرستی انجام میدهیم، اوقات فراغت بیشتری در اختیارمان باشد تا به کارهای موردعلاقهی مان نیز بپردازیم و از زندگی خود بیشتر لذت ببریم. درنتیجه ابتدا باید کارهای روزمرهمان را بهخوبی انجام دهیم و بعد زمان مناسب برای تفریح و لذت بردن داشته باشیم.
یک خبر خوب اینکه این دو خواسته هیچ مغایرتی باهم ندارند، به شرطی که بیاموزیم بهترین بهره را از 960 دقیقه وقتمان ببریم.
برای درک بهتر این موضوع، مقاله زیر را مطالعه کنید:
داشتن «طرز فکر مثبت»، چهارمین مفهوم پایهای علم «موفقیت فردی»
خب! با این سوال شروع کنیم که اصلا چرا «طرز فکر» مهم است؟
دلیلش این است که «طرز فکر» شما بر اقداماتتان تاثیر میگذارد. همه ما میدانیم که انجام اقدامات با پشتوانه طرز فکر، مواردی هستند که موفقیت یا شکست ما را پایهریزی میکنند.
به بیان بهتر نوع طرز فکری که طی زندگیمان در پیش میگیریم، بهطور قابلتوجهی بر میزان موفقیت یا شکست ما تأثیرگذار خواهد بود.
«طرز فکر» یکی از معدود مواردی است که میتوانیم اغلب آن را مدیریت کنیم و بسیار مهم است که آن را به سمت مثبتی هدایت کنیم.
بههرحال، داشتن «طرز فکر مثبت»، به معنای این نیست که چشمتان را بر روی ضعفها و مشکلات ببندید! به این معناست که عادت کنید بیشتر نیمهپر لیوان را ببینید. درواقع باید یاد بگیرید که نسبت به خود و شرایط زندگیتان خوشبین باشید.
دو مزیت داشتن «طرز فکر مثبت»:
مزیت اول: وقتی طرز فکر شما معمولا خوشبین باشد، بهتر میتوانید استرسهای روزمره را مدیریت کنید. طرز فکر مثبت که معمولا با خوشبینی همراه است، نقش اساسی در مدیریت استرس، کنار آمدن با سختیها و تمرکز برای یافتن راهحل در هنگام بروز مشکلات را دارد.
مزیت دوم: داشتن «طرز فکر مثبت» بر روی سلامتی شما اثر میگذارد. ازجمله؛ افزایش طول عمر، میزان پایینتر افسردگی و سطح پریشانی، سلامتی بهتر قلب و عروق و درنتیجه؛ کاهش خطر مرگ ناشی از بیماریهای قلبی عروقی.
اگر تمایل به بدبینی دارید، ناامید نباشید، میتوانید مهارتهای «مثبت اندیشی» را بیاموزید.
برای این کار، ابتدا مناطقی از زندگی خود را که معمولا درباره آنها فکر منفی دارید، مشخص کنید. این موارد میتوانند مربوط به شغل، روابط، درآمد و هر چیز دیگر مهمی باشند.
سپس با تمرکز روی یک زمینه شروع کنید. هر وقت که نسبت به هر یک از این مورداحساس بدی داشتید، افکار مهم خود را مورد ارزیابی قرار دهید.
اگر متوجه شدید که افکار شما عمدتا منفی است، سعی کنید راهی برای چرخش مثبت این افکار بیابید.
مثبت اندیشی غالبا با صحبت با خود (گفتگوهای درونی) شروع میشود. برخی از صحبتهای شخصی شما از منطق و دلیل ناشی میشود. گفتگوی شخصی دیگر ممکن است ناشی از باورهای غلطی باشد که در ذهنتان ایجادشدهاند.
ساختن عادتهای کلیدی، پنجمین مفهوم پایهای علم «موفقیت فردی»
ویلیام جیمز پدر روانشناسی آمریکا مینویسد: «عادات همان عواملیاند که به ما امکان میدهند کاری را برای نخستین بار با سختی انجام دهیم، اما همان کار برایمان بهزودی آسان و آسانتر میشود تا درنهایت تقریبا بدون هیچگونه هوشیاری خاصی آنها را انجام میدهیم».
چه حواستان باشد، چه نباشد وضعیت و کیفیت زندگی شما بازتاب مستقیمی از عاداتی است که دارید. عادتهای خوب شمارا به جلو سوق میدهند درحالیکه عادتهای بد مانع رشد شما میشوند.
ذهنیت جدیدی که باید در خودتان ایجاد کنید این است که؛ افراد موفق کارهای مهمی را که از اهدافشان پشتیبانی میکند، شناسایی کرده و سپس آنها را به «عادات کلیدی» تبدیل میکنند.
بهطوریکه وینس لومباردی از بزرگترین مربیان راگبی میگوید: تلاش برای موفق شدن امری گه گاه نیست. برای این کار باید کارهای مهمی را که شمارا به هدفتان میرساند، شناسایی کنید و سپس آنها را به «عادت» تبدیل کنید.
سوال: چهکارهایی از هدف مهم شما پشتیبانی میکند؟ آنها را شناسایی کنید.
حالا مهمترین آنها را باید به «عادت» تبدیل کنید.
برای درک بهتر این موضوع، مقاله زیر را مطالعه کنید:
به یادگیری در حوزه «موفقیت فردی» علاقهمندید؟
آیا میدانستید راهی ساده تر از خواندن چکیده کتاب برای شما وجود ندارد!
شاید تازه به حوزه «موفقیت فردی» علاقهمند شدهاید و میخواهید بهترین کتابهای این حوزه را بخوانید، اما مشکلتان این است که هنوز نمیدانید برای شروع یادگیری، کدام کتاب را انتخاب کنید، شما دو گزینه پیش رودارید؛
اول؛ تصمیم بگیرید با سرچ در اینترنت و کتابفروشیها بهترین کتابهای این حوزه را پیدا کنید و با پرداخت چند صد هزار تومان پول آنها را تهیه کنید؛ که البته زمان زیادی را هم از شما میگیرد. سپس برنامهریزی کنید تا چند ساعت وقت خالی در طول هفته پیدا کنید برای مطالعه آنها.
راه دوم شما؛ مطالعه کتابی است که چکیدی نکات مهم و پُرتکرار کتابهای پرفروش دنیا را در حوزه «موفقیت فردی» در خود دارد.
اگر هم در این حوزه تجربه خواندن کتابهای مفیدی رادارید، میتوانید بامطالعه این کتاب، تلنگری به دانستههایتان بزنید.
یادآوری، جزئی از مسیر یادگیری است و کمک به عملگرا شدنتان میکند.
مقالات مرتبط
کار سایت «زندگی ناب» چیست؟
«زندگی ناب» به افرادی که به دنبال یادگیری و سپس بهکارگیری مهارتهای لازم برای رشد فردیشان هستند کمک میکند.
همه ما میدانیم در این عصر، اطلاعات و دانش درباره هر موضوع ارزشمندی بهاندازه کافی وجود دارد؛ اما اغلب ما در اجرای دانستههایمان ضعف داریم.
به بیان بهتر؛ افراد علاقهمند به حوزه «بهبود فردی» زیاد هستند، افرادی که وقت خوبی برای یادگیری این حوزه اختصاص میدهند.
اما مشکل بزرگی که طی این سالها متوجه شدم این بود که؛ اغلب آنها هیچوقت آموختههایشان را اجرا نمیکنند. در حقیقت این افراد فقط عادت به جمعآوری اطلاعات دارند.
ماموریت ما در زندگی ناب
کلیدیترین آموزشها در حوزه «بهبود فردی» را جمعآوری کرده و سپس با ایده ساختن «چرخه» به شما کمک میکنیم تا آنها را اجرا کنید.
ما اعتقادداریم کسانی که به یادگیری برای رشد و بهبود فردی خود اهمیت میدهید، وقتی «شادی واقعی» را تجربه میکنند که بتوانند در عملی کردن آموختههایشان (در این حوزه) استاد شوند.
خدمات ما:
ما به دو روش به شما کمک میکنیم:
ارائه محصولات آموزشی شامل: کتاب، صوت و فیلم.
برگزاری کارگاه آنلاین، وبینار و دورههای آموزشی.