پرسش و پاسخ درباره قانون جذب

پاسخ به سوالات پرتکرار درباره «قانون جذب»

برای مطالعه پاسخ، روی سوال مورد نظر کلیک کنید

بله، ماهیت هر هدفی که داریم  دارای دو اصل یا دو جنبه کاملا متفاوت باهم است: آنچه می‌خواهید و آنچه نمی‌خواهید.

به‌طور مثال؛ هدف من این است که پول بیشتری به دست آورم.

به بیان بهتر آنچه می‌خواهم پول بیشتر و کم بودن پول یا به‌طورکلی نداشتن پول چیزی است که نمی‌خواهم و اکنون با آن دست‌به‌گریبانم.

چرا این موضوع اهمیت دارد؟

در اینجا یک نکته ظریف وجود دارد که باید درک کنید.

ارتعاش حاصل از تمرکز روی خواسته (پول بیشتر) با ارتعاش حاصل از تمرکز روی آن چیزی که نمی‌خواهید  (کمبود پول) کاملا متفاوت است. تفاوت این دو ارتعاش پنهان و جزئی اما درعین‌حال خیلی مهم است.

اولی شمارا در مسیر درست دریافت خواسته‌تان قرار می‌دهد اما دومی، (تمرکز بر روی آنچه نمی‌خواهید) واقعیت اکنونتان را بیشتر گسترش می‌دهد.

چراکه؛ برای شما «احساس نیاز» به همراه دارد. احساس نیاز تمرکز شمارا به کمبود چیزی که می‌خواهید بیشتر جلب می‌کند درنتیجه طبق قانون نیرومند جذب واقعیت اکنونتان را بیشتر گسترش می‌دهد.

حالا که از این موضوع مهم آگاه شدید باید بدانید تمرکز غالبتان روی کدام قسمت است؟ آنچه می‌خواهید یا آنچه نمی‌خواهید؟

انتخاب بین آنچه می‌خواهید و آنچه نمی‌خواهید و صدالبته که باید بر روی آنچه می‌خواهید تمرکز کنید.  آیا میدانید چگونه باید این کار را انجام دهید؟

امیدوارم درست حدس زده باشید! بله! از طریق احساسات.

درواقع از نحوه احساستان می‌توانید بگویید بر روی کدام جنبه از خواسته‌تان تمرکز کرده‌اید و سپس با تمرین می‌توانید انتخابتان را دائم تغییر دهید.

به‌طوری‌که وقتی بر خواسته خود تمرکز می‌کنید طبیعت درونی‌تان احساسات مثبت به شما عرضه می‌کند. وقتی‌که بر چیزی که نیاز دارید تمرکز می‌کنید، طبیعت درونی‌تان احساسات منفی ارائه می‌کند تا شمارا مطلع سازد که در مسیر درست جذب خواسته‌تان قرار ندارید. چراکه می‌داند شما چه چیزهایی را می‌خواهید.

 

برای جذب اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی که احساس خوب بیشتر به ما می‌دهند باید درک کنید که:

«قانون جذب» به ما یاد می‌دهد که ما «احساس» را جذب می‌کنیم.

ما چیزهایی را به تجربه خود جذب می‌کنیم که احساسات غالب ما (خوب یا بد) را تقویت می‌کند.

حالا سوال مهمی که پیش می‌آید؛ چگونه اغلب احساس خوبی داشته باشم؟

برای این کار باید درک کنید؛ «ٰکانون تمرکزتان »منشأ احساسات شماست.

درنتیجه باید «ٰکانون تمرکز» خود را به‌طور مداوم روی موارد زیر ببرید:

  1. جنبه‌های مثبت خود وزندگی‌تان
  2. روی چیزی دوست‌داشتنی که می‌خواهید تجربه‌اش کنید.(نه فقدان یا نبودن آن)
  3. روی مواردی که «قدردان» آن‌ها هستید. (تمرکز روی چیزهایی که هرروز به خاطر داشتن آن‌ها سپاس‌گزارید، قدرتمندترین تمرین برای این کار است)

با مداومت در انجام این سه کار ساده، رفته‌رفته احساسات شما بهتر و بهتر می‌شود.

از زندگی خود بیشتر لذت می‌برید، احساسات غالب شما خوب و خوب‌تر می‌شوند و  ارتعاشی درست را ارسال می‌کنید.

درنتیجه اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگی‌تان می‌شود که احساس خوب را بیشتر تجربه کنید.

این قانون است.

 به خاطر بسپارید!

وقتی احساس غالب شما خوب است، یعنی در حال جذب چیزهایی در زندگی‌تان هستید که همین احساس خوب را برایتان به همراه دارد؛ و برعکس!

 

پاسخ: قبل از استفاده از عبارات تاکیدی باید احساس ارزشمند بودن و لیاقت داشتن تمام چیزهای خوب را در خودتان بسازید. همین‌طور نسبت به خواسته خود باید احساس خوبی داشته باشید. بعدازاین مراحل باید باور داشته باشید که آنچه بیش از همه می‌خواهید از قبل متعلق به شماست.به بیان بهتر؛ اگر داشتید چه احساسی به شما دست می‌داد؟ آن احساس را در خود مرور کنید و بلافاصله برای آن احساس قدردانی کنید.

حالا می‌رسیم به نقش عبارات تاکیدی!

خیلی‌ها فکر می‌کنند که یک یا چند عبارت تاکیدی را آن‌قدر باید تکرار کرد تا در ذهن جا بیافتد و قابل‌باور برای ناخودآگاه شود اما نکته مهم این است که؛ تکرار عبارات تاکیدی، باید احساس خوبی به شما بدهد و باید موضوعی را که تکرار می‌کنید باور داشته باشید. به همین دلیل مراحل بالا را آوردم.

در ادامه 3 قدم مهم برای تکرار عبارات تاکیدی برایتان می‌نویسم:

قدم اول:  از زمان‌های گذشته یا آینده استفاده نکنید.

بهتر است عبارات تاکیدی مربوط به زمان حال باشند. عباراتی که این‌گونه شروع می‌شوند «من می‌خواهم …» یا «من قصد دارم…» تاثیری بر ذهنتان نمی‌گذارند. ذهن شما در حالت مطلوب فقط به عبارات تاکیدی  مثبت مربوط به زمان حال مانند «من آرام هستم» پاسخ می‌دهد.

سپس دقت کنید که «عبارت تاکیدی» شما خیلی طولانی و پیچیده نباشند.

قدم دوم:  با اطمینان، محکم و مثبت بیان کنید!

وقتی عباراتی را به کار می‌گیرید که خودتان به آن اطمینان دارید و همچنین آن‌ها را به طرزی مثبت و محکم بیان می‌کنید، اثر بهتری بر ذهنتان می‌گذارد.

قدم سوم:  بازهم تأکید می‌کنم؛ وقتی تکرار کنید که احساس خوبی دارید!

به بیان بهتر گفتن «عبارت تاکیدی» نباید هیچ مقاومت شدیدی در ذهنتان ایجاد کند. به‌طور مثال؛ اگر با خود تکرار کنید « من قوی هستم» اما احساس کنید که قوی نیستید و احساس درونی‌تان بد شود، ذهنتان دچار دوگانگی می‌شود. درنتیجه به‌جای اینکه عبارات تاکیدی، تاثیر مثبتی روی شما بگذارد و باوری درست را در ذهنتان بکارد، ممکن است ارتعاشاتی را درونتان فعال کند که در جهت عکس خواسته‌های شماست. یادتان باشد، شما تبدیل به چیزی می‌شوید که احساس می‌کنید! درواقع کائنات همیشه به احساس شما پاسخ می‌دهد.

درنتیجه، اگر در موقع گفتن عبارات تاکیدی احساس بد به سراغتان آمد، بهتر است آن عبارت راکمی ملایم‌تر کنید. یا وقتی آن را بگویید که احساس شما کمی بهتر شده است. و آن را راه‌تر باور می‌کنید.

پاسخ

ابتدا باید درک کنید؛ به‌طورکلی موضوع بر سر داشتن ارتعاشات هماهنگ باهدفتان است. موضوع قرار گرفتن در مدار درست است. هرگاه درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و احساس خوبی داشته باشد، یعنی ارتعاشات شما باهدفتان هماهنگ است و شما در مسیر دستیابی به هدفتان هستید.

مراحل جذب اهداف با استفاده آگاهانه از قانون جذب این‌طوری ست:

باید یادتان باشد؛ هر هدفی که می‌خواهید یا هر خواسته‌ای که دارید، فکر می‌کنید با داشتن آن احساس خوب بیشتری را تجربه خواهید کرد(البته هم که درست فکر می‌کنید) پس وقتی اولویتتان داشتن احساس خوب درباره خود، روال زندگی و اهدافتان باشد در مدار جذب هدفتان قرار می‌گیرید. ازنظر قانون جذب باید بیشتر در مسیر احساس خوبی داشته باشید. (این موضوع خیلی مهم است) خیلی به زمان رسیدن هدفتان توجه نکنید.
فرض کنیم هدفتان این است که ۱ میلیارد تومان پول داشته باشید.

طبق توضیحات بالا برای داشتن ۱ میلیارد تومان پول ،ابتدا احساستان را درباره این موضوع خوب کنید.
افکار غالب ذهنتان درباره پول را بررسی کنید. آیا باور دارید که ۱ میلیارد تومان برای شما مبلغ زیادی نیست و لیاقت و ارزش بیشتر از این‌ها رادارید؟ باور کنید! چون اگر دیگران توانسته‌اند شما هم می‌توانید.
حالا بیایید درباره اینکه «چرا» آن را می‌خواهید با خودتان شفاف‌تر باشید. چرا می‌خواهیدش؟ نیرو یا همان «چرایی» تان را بشناسید و آن را با خودتان تکرار کنید.

 قدم بعدی که بسیار مهم است:

آنچه کائنات واقعا به آن پاسخ می‌دهد، حالت بودن شماست! شما درواقع آنچه را که می‌خواهید جذب نمی‌کنید، شما «آنچه هستید» (ازنظر ارتعاشی) را جذب می‌کنید.

شما نقطه جذب خودتان هستید. همه‌چیز درباره این است که در حال حاضر چه کسی هستید؟

آیا ازنظر ارتعاشی همان نسخه‌ای هستید که ۱ میلیارد تومان پول دارد؟

هر چیزی که هستید همان را به‌صورت واقعیت خود تجربه می‌کنید.

پس با خود مرور کنید که اگر هدفتان(۱ میلیارد تومان) را داشتید، چه احساسی را تجربه می‌کردید؟ این احساس را با تخیل و تصویرسازی و حتی با حرف زدن با خودتان، پررنگ‌تر کنید.
یادتان باشد که کائنات تفاوتی میان آن‌که ۱ میلیارد تومان پول دارد و آن‌کس که احساسی نظیر داشتن ۱ میلیارد تومان پول را در خود دارد، قائل نمی‌شود! و در آخر باید بدانید وقتی در مدار دست قرار می‌گیرید دیر یا زود شمارا با ایده‌ها، شرایط و افرادی آشنا می‌کند تا این پول را به دست آورید.

نکته مهم رسیدن به احساس خوب ، نگهداری از احساس خوب و انجام اقدامات درست در زمان درست است.

در آخر:

بعد از رعایت این موارد مهم، اگر زمان‌بندی به شما احساس خوبی می‌دهد، و «باور» دارید که می‌توانید تا زمان تعیین‌شده به هدفتان برسید، این کار را انجام دهید.

پاسخ:

ابتدا باید درک کنید؛ وقتی به موضوع منفی مهمی فکر می‌کنید و با تمرکز ارتعاش آن را صادر می‌کنید، ازنظر زمانی «شکافی» بین این ارتعاشات و جذب آن موضوع وجود دارد.

حالا اگر این موضوع موردتوجه شما چیزی است که نمی‌خواهیدش، این شکاف به شما فرصت می‌دهد تا توجه خود را بیشتر و بیشتر بر آنچه می‌خواهید معطوف کنید. شاید بپرسید چگونه؟ با توجه به احساسات خود!

اگر دوست دارید اتفاقات خوش‌آیند و لذت‌بخش در جهت خواسته‌تان در زندگی رخ دهد باید افکار و حتی کلامتان را از طریق «احساسات» هدایت کنید.

نگران نباشید! کار سختی پیش رویتان نیست! برای این کار باید مطمئن شوید افکاری که در ذهن دارید،  کلماتی که بر زبان می‌آورید و اعمالتان با «احساس خوب» تغذیه می‌شوند.

درواقع امکان ندارد شما نسبت به موضوعی احساس خوب داشته باشید، بارها این احساس خوب را تجربه یا تکرار کنید و باعث شوید اتفاقات بد در رابطه با آن موضوع برایتان رخ دهد!

البته برعکس این موضوع هم برایتان کار می‌کند؛ امکان ندارد شما نسبت به موضوعی احساس بد داشته باشید، بارها این احساس بد را تجربه یا تکرار کنید و باعث شوید اتفاقات خوبی در رابطه با آن موضوع برایتان رخ دهد!

درنتیجه؛ مهم‌ترین چیز این است که به نحوه احساسات خود توجه کنید و تا می‌توانید به دنبال حرکت به سمت  «احساس خوب» باشید.

به خاطر بسپارید!

بر هر فکر یا موضوعی تمرکز کنید، چه آن را بخواهید و چه آن را نخواهید، ارتعاشات آن را فعال می‌کنید، از آن دعوت می‌کنید تا در زندگی‌تان ظاهر شود. درنتیجه به‌سوی شما خواهد آمد.

درون هر خواسته‌ای آنچه می‌خواهید و آن چیزی که نمی‌خواهید، باهم وجود دارد. این لازمه تعادل در کائنات است.(مثبت و منفی باهم) شما حق انتخاب دارید و انتخاب درست این است که بر چیزی تمرکز کنید که می‌خواهید.

پاسخ به جدیدترین سوالات شما (به‌صورت متن)

پاسخ به سوالات شما (سری ششم)

در این سری مقالات قصد داریم تا مهم‌ترین سوالاتی که همراهان سایت...

پاسخ به سوالات شما (سری پنجم)

در این سری مقالات قصد داریم تا مهم‌ترین سوالاتی که همراهان سایت...

پاسخ به سوالات شما (سری چهارم)

در این سری مقالات قصد داریم تا مهم‌ترین سوالاتی که همراهان سایت...

پاسخ به سوالات شما (سری سوم)

در این سری مقالات قصد داریم تا مهم‌ترین سوالاتی که همراهان سایت...

پاسخ به سوالات شما (سری دوم)

در این سری مقالات قصد داریم تا مهم‌ترین سوالاتی که همراهان سایت...

پاسخ به سوالات شما (سری اول)

در این سری مقالات قصد داریم تا مهم‌ترین سوالاتی که همراهان سایت...

فرم پرسیدن سوال

فرم پرسیدن سوال!

146 دیدگاه برای “پرسش و پاسخ درباره قانون جذب

  1. فرزانه صادقی گفته:

    سلام من برای هدفام عبارت تاکیدی میگم حالا اگر عبارت تاکیدی بکارببریم بعد از مدتی بدان نرسیم باید چکار کنیم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      قبل از استفاده از عبارات تاکیدی باید احساس ارزشمند بودن و لیاقت داشتن تمام چیزهای خوب را در خودتان بسازید. همین‌طور نسبت به خواسته خود باید احساس خوبی داشته باشید. بعدازاین مراحل باید باور داشته باشید که آنچه بیش از همه می‌خواهید از قبل متعلق به شماست.به بیان بهتر؛ اگر داشتید چه احساسی به شما دست می‌داد؟ آن احساس را در خود مرور کنید و بلافاصله برای آن احساس قدردانی کنید.
      حالا می‌رسیم به نقش عبارات تاکیدی!
      عبارات تاکیدی در این مرحله به کارتان می‌آید. عبارات تاکیدی نقش بسیار مهمی در آموزش ذهن شما برای «جذب کردن» ایفا می‌کند، درواقع به شما کمک می‌کند تا بر آنچه می‌خواهید بیشتر تمرکز کنید.
      خیلی‌ها فکر می‌کنند که یک یا چند عبارت تاکیدی را آن‌قدر باید تکرار کرد تا در ذهن جا بیافتد و قابل‌باور برای ناخودآگاه شود اما نکته مهم این است که باید در هنگام تکرار عبارات تاکیدی، احساس خوبی به شما دست بدهد. باید موضوعی را که تکرار می‌کنید باور داشته باشید. به همین دلیل مراحل بالا را آوردم.

      در ادامه 3 قدم مهم برای تکرار عبارات تاکیدی برایتان می‌نویسم:

      قدم اول: از زمان‌های گذشته یا آینده استفاده نکنید.
      بهتر است عبارات تاکیدی مربوط به زمان حال باشند. عباراتی که این‌گونه شروع می‌شوند «من می‌خواهم …» یا «من قصد دارم…» تاثیری بر ذهنتان نمی‌گذارند. ذهن شما در حالت مطلوب فقط به عبارات تاکیدی مثبت مربوط به زمان حال مانند «من آرام هستم» پاسخ می‌دهد.
      سپس دقت کنید که «عبارت تاکیدی» شما خیلی طولانی و پیچیده نباشند.

      قدم دوم: با اطمینان، محکم و مثبت بیان کنید!
      وقتی عباراتی را به کار می‌گیرید که خودتان به آن اطمینان دارید و همچنین آن‌ها را به طرزی مثبت و محکم بیان می‌کنید، اثر بهتری بر ذهنتان می‌گذارد.
      قدم سوم: بازهم تأکید می‌کنم؛ وقتی تکرار کنید که احساس خوبی دارید!

      به بیان بهتر گفتن «عبارت تاکیدی» نباید هیچ مقاومت شدیدی در ذهنتان ایجاد کند. به‌طور مثال؛ اگر با خود تکرار کنید « من قوی هستم» اما احساس کنید که قوی نیستید و احساس درونی‌تان بد شود، ذهنتان دچار دوگانگی می‌شود. درنتیجه به‌جای اینکه عبارات تاکیدی، تاثیر مثبتی روی شما بگذارد و باوری درست را در ذهنتان بکارد، ممکن است ارتعاشاتی را درونتان فعال کند که در جهت عکس خواسته‌های شماست. یادتان باشد، شما تبدیل به چیزی می‌شوید که احساس می‌کنید! درواقع کائنات همیشه به احساس شما پاسخ می‌دهد.

      درنتیجه، اگر در موقع گفتن عبارات تاکیدی احساس بد به سراغتان آمد، بهتر است آن عبارت راکمی ملایم‌تر کنید. یا وقتی آن را بگویید که احساس شما کمی بهتر شده است. و آن را راه‌تر باور می‌کنید.
      موفق باشید

  2. مرضیه گفته:

    سلام و تشکر از سایت خوبتون. پدرومادرم توهر کار من نظر میدن و مرتب انتظار دارن همونی بشه که اونا میگن. البته من از بچگی از پدرومادرم تاثیر میگرفتم خیلی وقت ها به حرفشون حتی برای خریدن لباس برای خودم گوش میدادم. اما حالا این موضوع من اذیت میکنه دلم میخواد بیشتر خودم برای خودم واینده م تصمیم بگیرم اگر راهکاری دارید به من کمک کنید تشکر از شما

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      موضوعی که همه ما میدانیم این است که پدر و مادر همیشه خیر و صلاح ما را می‌خواهند. آن‌ها طبق الگوهای ذهنی و اصطلاحا دیدگاه‌های خودشان فکر می‌کنند که حرف‌هایشان می‌تواند به ما کمک کند.( البته که برخی مواقع این‌طوری ست) اما موضوع مهم این است که؛ شما نمی‌توانید همیشه آن‌ها را راضی نگه‌دارید.
      اگر هم این نیت را داشته باشید، هرچقدر هم سعی کنید راضی نگه‌داشتن آن‌ها ازهرجهت، ممکن نیست.باید درک کنید که هدف شما از آمدن به این دنیا این است که تجربیات خودتان را خلق کنید. شما باید زندگی‌تان را آن‌طور خوب که می‌خواهید بسازید. تضادها، نقص‌ها و تفاوت‌هایی که در زندگی‌تان می‌بینید می‌خواهند به شما کمک کنند که همین‌طور عمل کنید.( زندگی دلخواهتان را بسازید) هرکسی باید به «طبیعت درونی» توجه کند.

      اجازه دهید بیشتر توضیح دهم:
      همه ما درعین‌حال که دارای یک بُعد«مادی» هستیم (منظور همان جسم ماست) یک بُعد«غیرمادی» هم داریم.در برخی از کتاب‌ها به آن «منبع انرژی»، « خود عالی» ذهن بالاتر» ، «ابر آگاهی» ، «هوشیاری کامل» «روح» یا «بُعد روحانی» وجود ما میگویند.
      به هر ترتیب، من اسم آن را «طبیعت درونی» می‌گذارم. این بخش از وجودتان مجموعه‌ای کامل از خرد، عشق، صلح، سعادت و تمام چیزهای نیکو و عالی ست. همین‌طور بیش از آنکه فکرش را کنید در اتفاقات دنیای بیرونتان نقش دارد.

      «طبیعت درونی» تان همیشه دیدگاهی را عرضه می‌کند که حداکثر منافع را برایتان دارد.همچنین؛ « طبیعت درونی »تان دارای باورهایی درباره خودتان یا همان (بعد مادی) است. ازجمله؛
      ۱. شما عالی و دوست‌داشتنی هستید.
      ۲. شما شایسته فراوانی، سلامتی و سعادت کامل هستید.
      ۳. شما هوش فراوانی دارید. همین‌طور تمام ابزار لازم برای ساختن یک زندگی لذت‌بخش رادارید و از این قبیل باورهای عالی!
      «طبیعت درونی » تان از طریق احساسات با شما گفتگو می‌کند! به‌طورکلی همه ما دو نوع احساس را طی شبانه‌روز تجربه می‌کنیم؛ «احساس خوب و احساس بد»
      باید درک کنید که؛ هرگاه که درباره موضوعات مهم زندگی‌تان یا مهم‌ترین اهدافتان فکر می‌کنید، رفتار می‌کنید و یا سُخنی میگویید که با «طبیعت درونی» کاملاً هماهنگی دارد، «احساسات خوب» را تجربه می‌کنید. همچنین هرگاه که«احساسات بد» را تجربه می‌کنید بیانگر این است که دیدگاه یا افکار فعلی‌تان با «طبیعت درونی » تان در هماهنگی نیست.

      درنتیجه؛
      رسالت شما در زندگی برای رشد عالی این است که با «طبیعت درونی » تان هم گام شوید. این کار با داشتن احساسات خوب و عالی میسر می‌شود. وقتی حس خوبی نسبت به خودتان، زندگی و اهدافتان دارید با «طبیعت درونی » تان هم گام هستید.
      قرار نیست دیگران مسیر زندگی شمارا مشخص کنند. پدر و مادرتان به دنیا آمده‌اند که خالق تجربیات خودشان باشند نه شما!
      به خاطر بسپارید!
      بهترین، عالی‌ترین و کامل‌ترین راهنمایی را «طبیعت درونی » تان در اختیارتان قرار می‌دهد. به شرطی که احساس خوبی داشته باشید.

  3. فرهاد گفته:

    سوال مهم من این هست که چندین اتفاق بد برام افتاده و دوست ندارم بازشون کنم . باعث شده خیلی ناامید شم، چه کار کنم تا احساساتم خوب بشه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام. میدانم که تمرکز برای احساس خوب زمانی که اتفاقات ناامیدکننده‌ای رخ‌داده، سخت است. من هم‌زمانی مثل شما بودم و این موضوع را درک می‌کنم.
      احساس ناامیدی آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید حس خیلی بدی نسبت. خیلی زمان نمی‌خواهید تا به احساس امیدواری برسید. درواقع اوضاع آن‌قدر هم خراب نیست که نتوانید به‌راحتی حستان را خوب کنید. اما به‌هرحال چند کار را باید انجام دهید.
      همان‌طور که میدانیم؛ در قانون جذب، تنها اولویت واقعی این است که احساس بهتری داشته باشید تا بتوانید کمی آرامش پیدا کنید و سپس شروع به تمرکز بر آنچه می‌خواهید کنید.
      ابتدا ذهنیتتان را نسبت به مشکلات تغییر دهید؛
      چند ذهنیت جدید برای مشکلات:
      ۱. آنچه را که مشکل میدانید، مراحلی هستند برای رشد شما
      ۲. اگر هر بار که مشکلی پیش می‌آید به‌عنوان سوای به آن نگاه کنید، پاسخ (راهکار) از راه میرسند.
      ۳. درک کنید تمام این مشکلات باعث شده تشخیص دهید که چه چیزهای خوبی را میخواهید داشته باشید و تجربه شان کنید. (خواسته هایتان)
      راهکار: ابتدا از صحبت کردن در مورد مشکلات دست بردارید! با این کار از انرژی منفی آنها کم میکنید. سعی کنید تمرکزتان را از روی آنها بردارید (میدانم این کار سخت است) اما این مهمترین کار شماست.
      برای شروع، بهتر است تمرکزتان را روی موضوعاتی ببرید که خوب پیش میروند. (حتی میتوانید تمرکزتان را روی موضوعاتی در گذشته ببرید که خوب پیش میرفتند.)
      به طور مثال میتوانید از اعضا بدنتان شروع کنید. درباره دیدن، شنیدن، گوش کردن وحس چشایی تان که چقدر خوب کار میکنند فکر کنید.
      درباره عملکرد مغز ، چقدر خوبِ که توانایی تفکر و درک رادارید.
      درباره دستانتان و پاها، ماهیچه‌ها و استخوان‌ها فکر کنید. چقدر خوبِ که ما توانایی حرکت‌داریم. اگر این نعمت‌ها را نداشتیم با چه مشکلاتی روبه‌رو می‌شدیم؟ بابت داشتنشان از ته دل خدا را شکر کنید.
      می‌توانید این تمرین را تا وقتی‌که احساس خوبی به شما می‌دهد، ادامه دهید.
      این تمرین ممکن است پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما واقعا می‌تواند ادامه پیدا کند، و ادامه پیدا کند البته نشان می‌دهد که واقعا چیزهای بیشتری برای سپاسگزاری و قدردانی وجود دارد تا ناامید شدن.
      با تمرکز بیشتر بر روی احساس بد اکنونتان هم آن را قوی‌تر می‌کنید و هم بیشتر از آن را وارد زندگی‌تان می‌کنید. فقط تمرکزتان بر روی چیزهای خوب، بهترین راهکارها را در سریع‌ترین زمان پیش رویتان می‌گذارد.
      شما موجودی باشکوه هستید که اراده و اختیار دارد تا روی چیزهایی که دوستشان دارد تمرکز کند.
      بنابراین، این به شما بستگی دارد که به‌اندازه کافی منضبط باشید تا نحوه تمرکز خود را تغییر دهید و تمرکز ذهن خود را از مشکلات بردارید. همان‌طور که گفتم این کار ساده باعث می‌شود راه‌حل‌ها را ساده‌تر پیدا کنید.
      تنها چیزی که لازم است این است که عمدا ذهن، افکار، توجه و کلمات خود را به فکر کردن و صحبت کردن در مورد آنچه در زندگی‌تان به‌خوبی پیش می‌رود بگذارید.
      سپس قدردان تمام این موارد باشید. زیرا این انرژی قدردانی و عشق است که قانون جذب را تحریک می‌کند تا شمارا با خواسته‌هایتان مطابقت دهد، و تنها ترفند واقعی زندگی این است که یاد بگیرید چگونه بتوانید خود را با آن هماهنگ کنید.

  4. سهیل گفته:

    چرا استادان و مربیان قانون جذب از آزمایش کردنش می‌ترسند؟ چرا اینقدر از اینکه کسی باورهایشان را زیر سوال ببرد می‌ترسند ؟
    اگر شما ادعا می کنید که یک قانون جهانی است پس باید بتوانید ان را ثابت کنید!!!!
    لطفا کامنت من را پاک نکنید و جواب بدید

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      همه استادانی که من می‌شناسم (چه ایرانی و چه خارجی) از خانم استر هیکس تا بقیه که در مورد این قانون صحبت می‌کنند از دیگران می‌خواهند که خودشان آن را امتحان کنند و بعد بیشتر درباره آن یاد بگیرند.
      آن‌ها حتی خیلی از آن‌ها می‌گویند بهتر است که آن‌ها را باور نکنید. با شک وارد یادگیری آن شوید، بعد به آن عمل کنید تا خودتان به‌یقین برسید.
      خب! بیایید باهم بررسی کنیم اصلا قانون جذب چیست؟

      «قانون جذب» درباره مدیریت احساسات شماست. «قانون جذب» می‌گوید؛ شما احساس را جذب می‌کنید. به شما یاد می‌دهد؛ وقتی احساسات کلی شما خوب است، چیزها، اتفاقات و شرایطی وارد زندگی‌تان می‌شوند که از همین احساس خوب را بیشتر به شما می‌دهند. (و برعکس)
      واقعیت این است که همه‌چیز از انرژی است و انرژی نیز ارتعاش دارد.
      هر چیزی که در اطرافتان می‌بیند، پایه ارتعاشی دارد خود شما در فرم فیزیکی‌تان از ارتعاش هستید. «قانون جذب» به شما یاد می‌دهد که؛ یک سیستم راهنما درونتان قرار دارد به نام احساسات! احساسات شما ارتعاشات را ترجمه می‌کند. وقتی احساس خوبی دارید یعنی ارتعاش درستی ارسال می‌کنید و چیزهای خوبی را وارد زندگی‌تان می‌کنید.
      همچنین «قانون جذب» می‌گوید؛ روی هر چیزی تمرکز کنید (چه چیزی که می‌خواهیدش/ چه نمی‌خواهیدش) ریشه یا جوهره آن را وارد زندگی‌تان می‌کنید.
      همچنین «قانون جذب» می‌گوید؛ هر هدفی که داریم، فکر می‌کنیم با داشتن آن احساس خوب و احساسات بالاتری را تجربه خواهیم کرد. البته هم که درست فکر می‌کنیم!
      احساسات ما یک سیستم تشخیص زودهنگام فوق‌العاده حساس هستند که به ما هشدار می‌دهد وقتی در حال سرگردانی از مسیر اهداف هستیم، یا نه!
      هر چه احساس بهتری داشته باشیم، همسوتر باهدفمان هستیم و هر چه احساس بدتر کنیم، همسویی ما بیشتر از بین رفته است.
      به بیان بهتر؛
      احساس خوب شما، وسیله‌ای است که شمارا آرام‌آرام به مقصد می‌رساند. باید به این مسیر ادامه دهید از لحظات خود لذت ببرید (با خود در صُلح باشید).
      تمرکز اصلی قانون جذب فقط در مورد ثروت و موارد مادی نیست. در مورد رشد و آگاهی شماست. درباره عشق به خود و سفر به‌سوی کامل شدن، در مورد قدرت یک ذهنیت مثبت است، شاد بودن در مسیر! چراکه مسیر خوش احساس، پایان خوبی به همراه دارد.
      من یاد گرفته‌ام که از روند کار لذت ببرم و اقدامی الهام‌بخش انجام دهم. اینکه در لحظه حاضر باشید، خودم را همین‌طوری که هستم، دوست داشته باشم و از داشته‌هایم سپاسگزار باشم. وقتی به این موارد فکر می‌کنید، آیا درونتان به درست بودن آن‌ها پی نمی‌برید؟
      اگر اعتقاد به قانون جذب ندارید، من سعی نمی‌کنم مجابتان کنم تا اعتقاد پیدا کنید. به شما توصیه می‌کنم؛ یک موضوع ساده را یک هفته تست کنید.
      از همین حالا شروع کنید: از صبح تا شب روی چیزهای خوب تمرکز کنید. از مرور خاطرات خوب گذشته تا دیدن موضوعاتی که در زندگی‌تان خوب پیش می‌رود و تشکر بابت داشته‌هایتان از خداوند. چند بار طی روز این روندها را تکرار کنید. طی چند روز اول احساس خوب بیشتر در زندگی‌تان را به‌خوبی متوجه شده و درک خواهید کرد.
      اولین درس قانون جذب اینکه؛ شما احساس را جذب می‌کنید؛ یعنی وقتی حس خوبی دارید، کائنات شرایط و اتفاقات را طوری جلوی پایتان می‌چیند تا از این احساس خوب را بیشتر جذب کنید. همین موضوع ساده را تست کنید و اگر دیدید که درست‌کار می‌کند یادگیری قانون جذب را ادامه دهید.

      نکته: در ابتدا، وقتی‌که با شک وارد قانون جذب می‌شوید، رسیدن به هدف یا جذب هدف را تست نکنید. جذب احساس خوب بیشتر را تست کنید.(هدفتان رسیدن به احساس خوب بیشتر باشد)
      برای اثبات علمی قانون جذب کتاب آقای دکتر جو دیسپنزا بانام «ماورای طبیعی شدن» یا کتاب «شکستن عادت‌های خویشتن» ایشان را بخوانید. دکتر جو دیسپنزا متخصص علوم مغز هستند.
      ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد جهان به تمام مردم توصیه کرده که کتاب «ماورای طبیعی شدن» را بخوانند.
      همین طور میتوانید کتاب علم پشت قانون جذب نوشته دکتر سرینی پیلای را بخوانید.
      https://www.amazon.com/Science-Behind-Attraction-Step-Step/dp/0615430724
      در این کتاب، دکتر سرینی پیلای از تجربیات خود به‌عنوان روان‌پزشک هاروارد و محقق تصویربرداری مغز استفاده می‌کند تا توضیح دهد قانون جذب» چگونه کار می‌کند.
      خواه هدف کاهش وزن باشد، رابطه عاشقانه، موفقیت مالی یا خوشبختی، دکتر پیلای توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانیم از علم مغز استفاده کنیم تا قانون جذب» را درک کنیم.

      منبع دیگر برای درک بهتر علم پشت «قانون جذب»:
      کتاب آنچه بعد اتفاق می‌افتد همه‌چیز را تغییر می‌دهد
      https://www.amazon.com/What-Happens-Next-Changes-Everything/dp/8269180203/ref=sr_1_1?
      این کتاب منحصربه‌فرد آموزه‌های باستانی را ترکیب می‌کند که قدمت برخی از آن‌ها به بیش از 7000 سال می‌رسد و درعین‌حال آن‌ها را با آخرین پیشرفت‌های مکانیک کوانتومی مقایسه می‌کند.
      به‌زودی متوجه خواهید شد و آگاهی جدیدی خواهید داشت که همه‌چیز در جهان باانرژی به هم مرتبط است و اگر می‌خواهید چیزهایی را در زندگی خود تغییر دهید باید از این انرژی استفاده کنید.
      برخی از بزرگ‌ترین ذهن‌های تاریخ بشر سعی کرده‌اند به ما بیاموزند که همه‌چیز در جهان به هم مرتبط است، افلاطون، آلبرت انیشتین، نیکولا تسلا، اندرو کارنگی، توماس ادیسون این فهرست ادامه دارد.
      همه آن‌ها درک کرده بودند که همه‌چیز در جهان انرژی است و این انرژی فرکانس و ارتعاش است.

      به‌هرحال! من احساس می‌کنم که صنعت توسعه شخصی قانون جذب را به «ابزاری» تبدیل کرده که می‌توان از آن برای «به دست آوردن چیزها» آن‌هم به‌راحتی و بدون اقدام فیزیکی استفاده کرد. این تصور غلط در مورد قانون جذب از این ایده ناشی می‌شود که با تجسم آنچه می‌خواهید و درخواست آن، به آن خواهید رسید.
      اینجاست که بیشتر افراد سردرگمی و دچار شک و تردید وارد می‌شود. درحالی‌که «قانون جذب» هیچ‌گاه مانع اقدام ما نمی‌شود یا عمل‌گرا بودن را منکر نمی‌شود.
      برای درک بهتر این موضوع (نقش اقدام در قانون جذب)؛ می‌توانید پاسخ سوال بعدی را مطالعه کنید.
      کلام آخر:
      شما می‌توانید با کمک «قانون جذب» بر تجربیات خود اثر بگذارید. قدم‌به‌قدم تجربیات بهتر و عالی‌تری را برای خود ایجاد کنید. (خصوصا در زمینه سلامتی، ثروت و فراوانی و روابط) و به‌جایی برسید تا حاکم بر سرنوشت خود باشید.
      بسیاری از مردم اغلب فراموش می‌کنند که قانون جذب یک طرح رفع نیاز سریع نیست.
      نکته کلیدی این است که از آن آگاه‌تر شوید و کنترلی که بر زندگی خوددارید را درک کنید.
      تمرکزتان را روی تایید قانون جذب بگذارید آن‌وقت می‌بیند که کائنات چگونه افراد، کتاب‌ها، اساتید و آموزش‌های بیشتر برای کمک به شما سر راهتان قرار می‌دهد.

      موفق باشید.

  5. سجاد شعبانی گفته:

    سلام یک سوال دارم ،چرا وقتی آرزوی چیزی را داریم، به آن نمیرسیم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      این سوال خیلی کلی است و بهتر بود بیشتر توضیح می‌دادید. منظور من این است که با قانون جذب تا کجا پیش رفتید چگونه و چقدر تمرین کردید و باز به هدفتان نرسیدید. پس پاسخ شمارا به‌طورکلی می‌دهم:
      فرض کنیم هدفتان داشتن ۱ میلیارد تومان پول است. به‌طورکلی موضوع بر سر داشتن ارتعاشات هماهنگ باهدفتان است. هرگاه درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و احساس خوبی داشته باشد، یعنی ارتعاشات شما باهدفتان هماهنگ است و شما در مسیر دستیابی به هدفتان هستید.
      اما اگر درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و مدام احساس بد یا منفی را تجربه کنید، یعنی خودتان را به الگویی از عادات و افکاری عادت داده‌اید که نیرویی مخالف جهت خواسته شما وارد می‌کنند. درنتیجه شما در حال جذب هدفتان نیستید و بیشتر ناخواسته‌ها را به زندگی خود می‌کشید.
      برای داشتن ۱ میلیارد تومان پول ،ابتدا احساستان را درباره این موضوع خوب کنید.
      افکار غالب ذهنتان درباره پول را بررسی کنید. آیا باور دارید که ۱ میلیارد تومان برای شما مبلغ زیادی نیست و لیاقت بیشتر از این‌ها رادارید؟ باور کنید! چون اگر دیگران توانسته‌اند شما هم می‌توانید.
      حالا بیایید درباره اینکه «چرا» آن را می‌خواهید با خودتان شفاف‌تر باشید. چرا می‌خواهیدش؟ نیرو یا همان «چرایی» تان را بشناسید و آن را با خودتان تکرار کنید. سپس با خود مرور کنید که اگر هدفتان(۱ میلیارد تومان) را داشتید، چه احساسی را تجربه می‌کردید؟ این احساس را با تخیل و تصویرسازی و حتی با حرف زدن با خودتان، پررنگ‌تر کنید.
      یادتان باشد که کائنات تفاوتی میان آن‌که ۱ میلیارد تومان پول دارد و آن کس که احساسی نظیر داشتن ۱ میلیارد تومان پول را در خود دارد، قائل نمی‌شود! دیر یا زود شمارا با ایده‌ها، شرایط و افرادی آشنا می‌کند تا این پول را به دست آورید.

  6. ایمان نعمتی گفته:

    سلام سوال دارم چرا انسان بیشتر افراد منفی را جذب می کند در حالی که همه ما دوست داریم افراد خوب در اطرافمان باشند تا افراد مفی

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      وقتی مدتی به هر دلیلی در درجات احساسی منفی هستید، افرادی را جذب می‌کنید که از همان احساس بد را بیشتر به شما می‌دهند. چراکه شما همیشه احساس را جذب می‌کنید.
      البته احساسات شما در مورد افراد و موقعیت‌های اطراف شما هم باعث جذب مستقیم افراد منفی می‌شود. به بیان بهتر وقتی‌که از اطرافیانتان آزرده هستید، (به هر دلیلی) پشت سرشان گلایه و شکایت می‌کنید، «قانون جذب» اتفاقات زندگی‌تان را طوری ردیف می‌کند که افرادی وارد زندگی‌تان شوند تا از این احساس بد را بیشتر به شما بدهند!
      مثلاً وقتی رانندگی می‌کنید، یک راننده بی‌اهمیت و عصبانی از پشت سر به ماشین شما می‌کوبد. آنگاه، هم ماشینتان آسیب می‌بیند و هم فردی عصبانی شمارا ناراحت و رنجیده‌خاطر می‌کند.
      اما زمانی که روحیه شاد و احساسات خوبی دارید، وقتی فعالانه روی جنبه‌های مثبت افراد و موقعیت‌های اطرافتان تمرکز می‌کنید، هرگاه یک نفر کار کوچکی برایتان انجام می‌دهند، خوشحال می‌شوید و از آن‌ها قدردانی می‌کنید، «قانون جذب» اتفاقات زندگی‌تان را طوری می‌چیند که افرادی وارد زندگی‌تان شوند تا از این احساس خوب را بیشتر به شما بدهند! قانون جذب این‌گونه عمل می‌کند.
      درنتیجه؛ اینکه شما می‌خواهید افراد خوب در اطرافتان باشند به این بستگی دارد که آیا احساسات غالبتان درباره افرادی که در اطرافتان هستند خوب است یا خیر! ایا احساسات شما درباره روند کلی زندگی‌تان خوب است یا خیر؟
      نکته کلیدی این است که: به‌جای اینکه امیدوار باشید افرادی که جذب می‌کنید روحیه خوبی برای شما ایجاد کنند، اول‌ازهمه درباره خودتان، محیط و افراد اطرافتان «احساس خوب» ایجاد کنید، تا قانون جذب افراد شاد و مثبت را به زندگی‌تان بیاورد.

  7. ماهان گفته:

    سلام منظور از جوهره ارتعاشی یا ماهیت ارتعاشی چیست؟ وقتی که میگوییم ما «جوهره ارتعاشی» موضوعی را که به آن تمرکز میکنیم، جدب میکنیم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      پاسخ به این سوال را با یک مثال شروع میکنیم؛ فردی را در نظر بگیرید که در محل کارش مشغول خواندن صفحه حوادث روزنامه است.
      بخشی از این صفحه درباره سرقت و دزدیده شدن ماشین و وسایل داخل آن است.
      که خبرنگار مصاحبه کاملی هم با مالباخته ها انجام داده!
      حالا این فرد با تمرکز روی این اتفاق نسبت به آن واکنش احساسی نشان می‌دهد و در نتیجه حس منفی پیدا میکند.
      عصر وقتی به منزل برگشت، موضوع را با همسرش در میان می‌گذارد و اتفاقا او هم تجربه یکی از دوستانش در رابطه با این موضوع را با او عنوان میکند. این حرف ها دقایقی به طول می انجامد و احساس منفی این فرد شدیدتر می‌شود. با تمرکز بیشتر این فرد حول و حوش موضوعات این چنینی، در روزهای بعد، احساس ترس ناشی از «از دست دادن» ماشین، وسایل ماشین یا هر مال دیگری در او قدرتمند میشود.
      چنانچه این روند ادامه یابد، تجربه‌ای از جنس این احساستان برای او اتفاق خواهد افتاد. به‌طور مثال معامله‌ای انجام می‌دهد که برایش ضرر مالی به همراه دارد.یک نفر کلاهبردار سرش را کلاه میگذارد و پولش را بالا میکشد. مثل یک آهن ربا که فلز دیگری که جنس آن از آهن است را جذب می‌کند.
      اگر با این فرد صحبت کنید میگوید من هیچ وقت به این که ازمن کلاهبرداری بشود فکر نکرده بودم! کاملا هم درست میگوید!
      خانم استر هیکس می‌گوید؛ شما هر آنچه را که احساس می‌کنید، جذب می‌کنید!
      این فرد احساس ترس ناشی از (از دست دادن مال) را با تمرکز روی افرادی که از آنها سرقت شده بود در خودش فعال کرد. سپس با تمرکز بیشتر آن را قدرتمند تر کرد. در نتیجه جوهره ارتعاشی این احساس را جذب کرد.
      همه ما می‌توانیم این موضوع را به‌سادگی در زندگی‌مان ببینیم؛ اتفاقات بدِ کوچک و بزرگ وقتی برایمان رخ می‌دهند که حس بدی را پشت سر هم داریم تو ذهنمان تجربه می‌کنیم.
      نکته:
      طبق «قانون جذب» وقتی افکاری دارید که به شما احساس خوبی می‌دهند یعنی در حال جذب «احساس خوب» بیشتر هستید و برعکس.
      موضوع مهم اینکه با تمرکز روی موضوعات خوب و دلخواه و پیدا کردن افکار خوب، احساس خوب بیشتری را جذب کنیم.

  8. ح.فراهانی گفته:

    سلام من خیلی فرد قانعی هستم کار خوبی دارم، خانه و ماشین هم دارم به طور کلی شکرخدا وضعیت خوبی دارم اما دوست ندارم انقدر قانع باشم. دوست دارم «قانون جذب» را یاد بگیرم و باهاش به اهداف بزرگتری برسم. ممنون میشم راهنمایی کنید.

    • زندگی ناب گفته:

      سلام وقت بخیر
      شما به چیزهایی که دارید قانع هستید و دلیل اصلی‌اش اینکه فکر می‌کنید به چیزهای بیشتر یا بزرگ‌تری که می‌خواهید نمی‌توانید برسید! درواقع باور ندارید که می‌توانید آن‌ها را داشته باشید.و یک دلیل دیگِ اش هم اینکه خیلی از ما نمی‌خواهیم خودمان را به‌زحمت بیاندازیم. تمرین کنیم، ذهنیت و باورهایمان را تغییر دهیم تا مسیر رسیدن به آن‌ها را هموار کنیم.
      حتما شما هم یکسری تفاوت‌ها و تضادهایی در زندگی‌تان می‌بینید که آرزوها و خواسته‌های جدیدی را درونتان به وجود می‌آورند. اما به نظر شما آن‌ها (آرزوها و خواسته‌های جدید) را سرکوب می‌کنید. یادتان باشد این‌ها باعث رشد و پیشرفت شما خواهند بود. حتی اگر بتوانید برای مدتی از خواسته‌هایتان چشم‌پوشی کنید، بازه هم خواسته‌های جدید بیشتری درونتان شکل می‌گیرند. (چون مرتب در معرض تضادها و تفاوت‌ها هستید)
      در نتیجه؛بهترین کار اینکه دست از قانع بودن بردارید، چیزهایی که می‌خواهید داشته باشید و داشتن آن‌ها به شما احساس خوبی می‌دهند را لیست کنید.
      به خودتان یادآوری کنید که قابلیت و لیاقت داشتن آن‌ها رادارید.
      روی باورهای محدودتان که بین شما و آن‌ها قرار دارند، کارکنید. درباره آن‌ها احساس خوبی بسازید (با انتخاب افکار خوش احساس) و مقاومت ذهنی‌تان را نسبت به آن‌ها کم کنید. احساسات خوب نسبت به خواسته‌هایتان نشانه اینکه مقاومت کمتری نسبت به آن‌ها دارید و به سمت آن‌ها درحرکت هستید.

  9. زهرا گفته:

    سلام وقت بخیر سوال من اینکه چرا بعضی از افراد دزدی میکنند؟ چرا فردی به دیگران آسیب میزنه؟ از دید قانون جذب دلیل این دو موضوع چیه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      فردی که دزدی می‌کند احساس کمبود شدید دارد. برخلاف فردی که احساس فراوانی و زیاد بودن نعمت و ثروت دارد. در این دنیا هیچ کمبودی وجود ندارد زیرا جهان بر اساس فراوانی ساخته شده است. فردی که به دیگران آسیب میزند احساس ناامنی شدید دارد. همین‌طور کمبود توجه.
      موفق باشید

  10. محمد طاعتی گفته:

    دوست من در سر کار هر روز اخبار حوادث روزنامه ها را میخواند و کلا خیلی علاقه به این موضوعات دارد، تا حالا هم حوادث بد، اتفاقات منفی و خشونت بار را تجربه نکرده! مگر قانون جذب کار نمیکند؟؟؟!!

    • زندگی ناب گفته:

      اول‌ازهمه اینکه شما درون آن فرد نیستید و از احساسات غالب و تجربیات زندگی دوستتان خبر ندارید.
      هیچ‌وقت نمی‌توانید از ظاهر و بیرون یک فرد پی به دنیای درون او ببرید. احساسات غالب این افراد معمولا منفی است.
      موضوع دوم اینکه: تمرکز به اخبار و غرق شدن در آن، پیگیر موضوعات بد شدن مثل خشونت، باعث می‌شود جوهره ارتعاشی آن احساس خشونت را تجربه کنیم.
      حتی اگر برای خیلی از ما به این معنا نباشد که حتما با آن تجربه وحشتناک روبرو شویم.
      موضوع سوم اینکه تمرکز روی این موضوعات و تکرار تجربه‌های احساسی این‌چنین، وارد ضمیر ناخودآگاه ما می‌شود و به‌مرور زمان احساس خوشبختی را در ما خاموش می‌شود و همین‌طور تمرکز کردن روی موضوعات خوب برایتان سخت می‌شود.
      فراموش نکنید که شما حق انتخاب دارید! انتخاب کنید که روی چه چیزهایی تمرکز کنید! چیزهایی که دوست دارید تجربه‌شان کنید یا چیزهایی منفی و بدی که دوست ندارید وارد زندگی‌تان شوند.

      موفق باشید

  11. محسنی گفته:

    سلام من یک سوال من اینکه من یکسری اقدامات باید در جهت رسیدن به هدفم انجام بدم ولی ترس خیلی اذیتم میکنه. کار من فروش بیمه است وقتی قراره یه اقدامی بکنم میترسم مثلا به مشتری جدید زنگ بزنم برای ترسم باید چی کار کنم با تشکر از پاسختون

    • زندگی ناب گفته:

      پاسخ: سلام. ترس یکی از مهم‌ترین موانع بر سر راه موفقیت است. فرق افراد موفق و ناموفق در این است: موفق‌ها ترس را احساس می‌کنند اما اجازه نمی‌دهند مانع پیشروی‌شان شود.
      ناموفق‌ها هم ترس را احساس می‌کنند اما اجازه می‌دهند مانع پیشروی‌شان شود.
      سپس با آوردن انواع بهانه‌ها به بذر این ترس خوراک می‌رسانند.
      بزرگ‌ترین اشتباه مردم این است که منتظر می‌مانند تا این ترسشان فروکش کند. هیچ‌وقت توی این دام نیافتید. به نظر من فقط در دو حالت ترس از اقدام کردن در افراد فروکش می‌کند.
      حالت اول : وقتی‌که اون فرد فوت می‌کند.
      حالت دوم: وقتی‌که باوجود ترس اقدامی انجام می‌دهد.
      اگر بخواهیم صبر کنیم تا ترس از اقدام کردن در ما فروکش کند، باید تا روز فوتمان منتظر بمانیم. تمرین کنید (با اقدامات کوچک در طول زمان) تا باوجود ترس، نگرانی، تردید دست به اقدام بزنید.
      شاید ترس شما به خاطر (طرد شدن) نه شنیدن از مشتری‌تان باشد. سعی کنید دراین‌باره چیزهای بیشتری یاد بگیرید. فکر می‌کنم کتاب‌هایی برای حل این مشکل باشد. سرچ کنید.
      در ضمن خانم سوزان جفرز یک کتاب عالی به نام « ترس را احساس کن ولی به‌هرحال انجامش بده» دارد. حتما این کتاب را بخوانید.
      موفق باشید.

  12. محمد گفته:

    من بی هدف و بی انگیزه هستم. هیچ هدف مهمی در زندگی ام ندارم. ممکنه کمک کنید.

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      دوست دارید چه چیزی در زندگی شما متفاوت باشد؟ اگر مثلا بتوانید یک عصای جادویی تکان دهید و واقعیت موجود خود را به یک نسخه «جدید و بهبودیافته» تغییر دهید، دوست داشتید چه چیزهایی را تغییر میدادید؟
      همین حالا یک‌تکه کاغذ بردارید و فهرستی از همه‌چیزهای کوچکی که شمارا آزار می‌دهد و عصبانی می‌کند، (مواردی که احساس بدی به شما می‌دهند) تهیه کنید.
      فهرستی که از تفاوت‌هایی که در زندگی‌تان می‌بینید و شمارا آزار می‌دهند. و آن‌ها را یادداشت کنید! بهتر است با موارد کوچک شروع کنید و بعد موارد بزرگ‌تر را اضافه کنید.
      حالا شما صاحب هدف/ اهداف هستید. چرا این را میگویم؟ خوب دقت کنید!
      چون این مواردی که احساس بدی به شما می‌دهند، باعث می‌شوند شما بفهمید چه چیزهایی را می‌خواهید تجربه کنید. پس هدف یا اهدافتان در ذهنتان شکل می‌گیرند. حالا تمام آن چیزهایی که می‌خواهید تجربه کنید را در مقابل لیست اولیه بنویسید.
      مثلا:
      من چاق هستم (موردی که آزارم می‌دهد و حس من را بد می‌کند) مقابل آن بنویسید: پس من تناسب‌اندام را می‌خواهم (چیزی که دوست دارم تجربه کنم)
      حالا به این سوالها جواب دهید:
      چرا من شایسته داشتن بدنی خوش‌فرم هست؟
      چرا می‌خواهم بدنم خوش‌فرم باشد؟
      چرا می‌توانم بدن بدنم خوش‌فرمی داشته باشم؟
      و در آخر: اگر بدنم خوش‌فرم می‌شد، چه احساسی داشتم، چه لباس‌هایی می‌پوشدم؟
      از این سوالات سرسری رد نشوید و با دقت پاسخ دهید.

  13. محمودی گفته:

    سلام من قانون جذب را باور دارم و وقتی کتاب راز را خواندم و تمرین هاش را تا حدی انجام دادم نتایج خوبی گرفتم.
    من بخشی از حقوقم را پس انداز میکنم، برای پدرم خیلی مهم بود که ما از بچگی
    پس انداز کردن را یاد بگیریم. همیشه میگفت پس انداز برای یه روزی به کار می یاد که اگر پس انداز نکرده باشی اون وقت خیلی حسرت میخوری و به چه کنم چه کنم می افتی.
    ایا پس انداز برای این موضوع یا برای این روزها خوبه؟ من دچار دوگانگی شدم، دوست ندارم روزهای بدی را جذب زندگی کنم. از طرفی پس انداز کردن را هم انجام میدم. ممنون میشم راهنمایی کنید.

    • زندگی ناب گفته:

      سلام ممنون از سوال خوبتان. خب ما میدانیم که طرز فکر، احساسات و باورهای ما زندگی ما را به وجود می‌آورد. پس سوال اینکه؛ دارید پولتان را برای چه یا چی پس‌انداز می‌کنید؟
      روز مبادا؟ روز گرفتاری؟ که وقتی پیش آمد، به چه کنم چه کنم نیافتید؟
      خب! حالا با این طرز فکر و انتظار دقیقا چه چیزی را جذب می‌کنید؟ درست حدس زدید!
      قطعا پس‌انداز کردن ایده خوبی است. اما مهم نیت یا هدف پشت آن است.
      پیشنهاد من به شما اینکه: به‌جای پس‌انداز برای روز گرفتاری یا روز مبادا، پس‌انداز کنید برای داشتن روزها و اتفاقات شاد. درواقع برای تجربه احساس خوب بیشتر. پس‌انداز کنید با این هدف که آزادی مالی بیشتری به دست آورید تا بتوانید کارهایی را که دوست دارید و احساستان را خوب می‌کند، انجام دهید.
      پس‌انداز کنید با این نیت که لحظات خوبی را کنار عزیزانتان با شادی سپری کنید.
      به خاطر بسپارید!
      نیت یا هدف پس‌انداز کردن باید احساس خوبی به شما بدهد.
      موفق باشید.

  14. sara گفته:

    سلام روز بخیر
    لطفا در مورد قانون ۶۸ ثانیه کمی توضیح بدید. واقعا ۶۸ ثانیه کافیه برای جذب چیزیء؟؟ من باور نمیکنم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      از قبل میدانیم که افکاری که در سر می‌پرورانید با چیزهایی که جذب می‌کنید نسبت مستقیم دارند. افکار قدرتمند شما ارتعاشی دارند که قانون جذب به آن پاسخ می‌دهد. وقتی افکارتان قدرتمند شوند شما صاحب احساسات (بد یا خوب) طبق تمرکزتان می‌شوید.
      احساس خوب همیشه نشان می‌دهد که در مسیر جذب چیزهای خوبی قرار دارید.
      نکته مهم :
      طی 68 ثانیه تمرکز بر هر موضوعی که احساس خوبی می‌دهد، ارتعاش ناشی از آن به‌اندازه‌ای قدرت پیدا می‌کند که شما در ابتدای مسیر جذب یا تجلی آن قرار می‌گیرید. به عبارت بهتر؛ 68 ثانیه تمرکز بر افکار خوش احساس، شمارا در مسیر آنچه شایسته آن هستید قرار می‌دهد.
      بهترین حالت استفاده از این موضوع:
      وقتی در حال و هوای بدی قرار دارید و احساس می‌کنید در چرخه افکار منفی گیر افتاده‌اید، می‌توانید با 68 ثانیه تمرکز بر موضوعی که احساستان را خوب می‌کند، از این چرخه منفی بیرون بیایید.اگر پیدا کردن یک موضوع که احساستان را خوب کند برایتان سخت است، در ابتدا (68 ثانیه اول) با خودتان تکرار کنید: من می‌خواهم احساس خوبی داشته باشم. تمرکزتان را برداشتن احساس خوب قرار دهید.
      اگر این کار ساده را انجام دهید، بهبود نسبی در احساساتتان را حس خواهید کرد.درنتیجه پیدا کردن موضوعی که احساستان را خوب کند برایتان ساده‌تر خواهد شد. به یک خاطره خوب در گذشته فکر کنید. به مواردی فکر کنید که در زندگی تان خوب پیش میروند. به سلامتی خود ، فرزندان یا پدر ومادرتان فکر کنید و بابت آنها شکر خدا را به جای آورید. در ادامه، این روند را تا جایی انجام دهید که حس کنید از این چرخه خارج‌شده‌اید.
      موفق باشید

  15. حمید گفته:

    من یک هدف مهم در زندگی‌ م دارم که اغلب احساسم نسبت بهش خوب است ولی یکسری باورها دارم که بعضی وقت‌ها احساسم را بد می‌کند. چند مقاله درباره باورها خواندم امتحان کردم بعضی مواقع جواب داد ولی یک‌راه ساده‌تر می‌خواهم برای تغییر باورهایم. ممنون میشم راهنمایی کنید

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      ابتدایی‌ترین راه اینکه شما شدت خواسته یا همان هدف خودتان را قوی‌تر کنید.
      شدت خواسته خودتان را بالاتر ببرید. چطوری؟ نیروی «چرایی» خودتان را پیدا کنید و پررنگ‌تر کنید. «چرا» می‌خواهید به هدفتان برسید؟ بعد سعی کنید خودتان را به لحظات بدون «مقاومت» برسانید. منظورم اینکه تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به روند کلی زندگی‌تان خوب کنید. بیشتر روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید. اگر به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟ آن احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. با این کارها ارتعاشات باورهای بدتان ضعیف‌تر می‌شود. موفق باشید.

      در آخر: یک نکته کوچک که ممکنه به کارتان بیاید. درک کنید؛ باورهای منفی یا مخرب شما یک‌شبه به وجود نیامده‌اند، پس اگر باوری منفی را شناسایی کردید و درصدد تغییر آن شدید، در این مسیر به دنبال نتایج آنی نباشید. به بیان بهتر دنبال سریع نتیجه گرفتن نباشید.
      الگوهای فکری جدید طول می‌کشند تا در ذهن ما جا بگیرند.
      بیشتر باورهای ما واقعا در دوران کودکی شکل گرفته است، زمانی که ما خیلی کم سن هستیم. ما موقعیت‌هایی را که با والدین خود تجربه می‌کنیم، بر اساس داده‌های نادرست و ناقص درک می‌کنیم، و سپس بر اساس آن برداشت‌های محدود، تصمیمات ناتوانی در مورد خود می‌گیریم.

      به عنوان مثال، اگر در کودکی اشتباه کوچکی مرتکب شده اید، اما والدینتان به خاطر آن واقعاً از دست شما عصبانی شده اند، ممکن است به اشتباه فکر کنید که بد، غیرقابل دوست داشتن، بی لیاقت یا به اندازه کافی خوب نیستید. واقعیت واقعی این است که احتمالاً والدینتان شما را خیلی دوست داشتند، اما نمی دانستند چگونه با احساسات خود کنار بیایند، یا واقعاً در مورد چیز دیگری استرس داشتند، یا فقط مهارت های فرزندپروری به اندازه کافی برای برقراری ارتباط نداشتند.
      برای تو که با وجود اینکه اشتباهی مرتکب شده بودی، هنوز ارزشمند و دوست داشتنی بودی.
      هنگامی که این نوع الگو بارها و بارها اجرا می شود، باعث می شود که باورهای محدودی در مورد خود و آنچه که قادر به بودن یا انجام دادن آن هستید شکل دهید.
      همچنین توانایی شما در رویاپردازی، تصور و باور اینکه جهان در کنار شماست را محدود می کند. سپس، آن باورهای محدود و منفی بی سر و صدا در پس زمینه ضمیر ناخودآگاه شما جریان می یابد و بر هر کاری که انجام می دهید بدون آگاهی آگاهانه از وقوع آن تأثیر می گذارد.
      موفق باشید

  16. پریا گفته:

    سلام من دلم میخواد در کارم ارتقا پیدا کنم. وقتی بهش فکر میکنم کمی نگران میشوم و متوجه میشم یه چیزهایی برای رسیدن به این هدف کم دارم. چطور با استفاده از قانون جذب تو مسیر هدفم بدون استرس و نگرانی قرار بگیرم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      در ابتدا باید درک کنید؛ قبل از اینکه خواسته ای در دلمان شکل بگیرد، توانایی تحقق آن در وجودمان ساخته شده است .
      در حقیقت اینکه یک خواسته در ذهنمان شکل می گیرد یک نشانه ی مهم است از اینکه توانایی لازم برای تحقق آن آرزو اکنون در وجود ما آماده بهره برداری است.
      این خاصیت انسان است و ویژگی ای که خداوند برای انسان ساخته تا بتواند با تحقق خواسته هایش جهان را رشد بدهد.
      همین طور باید درک کنید که بیشتر چیزهایی که برای رسیدن به این جایگاه لازم است را دارید و مهارت های ضروری دیگر را کسب خواهید کرد. اگر اینگونه فکر کنید ارتقا شغلی، آنقدرها هم ترسناک به نظر نمی رسد.
      در نتیجه نسبت به خودتان و توانایی هایتان احساس خوبی داشته باشید و سپس خودتان را ارزشمند و لایق این پیشرفت بدانید.

      به این 2 سوال جواب دهید:
      چرا من شایسته ارتقا شغلی هستم؟
      چرا می‌توانم به این هدفم برسم؟
      به افرادی فکر و توجه کنید که زمانی در جایگاه شما بوده اند و اکنون ارتقا شغلی گرفته اند. آنها را در ذهنتان تحسین کنید.
      اگر یک نفر توانسته، نشانه واضحی است که شما هم میتوانید. بابت این نشانه شگفت انگیز، از خداوند قدردانی کنید.

      اقدامات بعدی شما:
      1.نیروی «چرایی» خودتان را پیدا کنید و پررنگ‌تر کنید. «چرا» می‌خواهید به هدفتان برسید؟ چرا می‌خواهم ارتقا شغلی داشته باشم؟
      2.بعد سعی کنید خودتان را به لحظات بدون «مقاومت» برسانید. منظورم اینکه تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به روند کلی زندگی‌تان خوب کنید. بیشتر روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید.
      3.اگر به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟ آن احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. با این کارها ارتعاشات باورهای بدتان ضعیف‌تر می‌شود.
      احساس خوب بیشتر، احساس لذت بیشتر از کار، احساس پیشرفت و احساس قدردانی بیشتر.
      به این احساسات فکر کنید.

      به خاطر بسپارید!
      وقتی رسیدن به هدف یا چیزی را می‌خواهید، درواقع حس خوب ناشی از وجود آن را می‌خواهید!
      به بیان بهتر؛ شما آن هدف یا خواسته را می‌خواهید چون فکر می‌کنید با داشتن آن، احساس خوبی را تجربه خواهید کرد. (البته که درست هم فکر میکنید) بنابراین موضوع مهم ساختن «احساس خوب» درباره مهم‌ترین اهدافتان است. این موضوع فرآیند کلی «قانون جذب» است.

      4.باید سعی کنید از نظر ذهنی، خودتان را صاحب هدفتان ببینیدو در عین حال قدردان آن باشید. در واقع به خودتان اجازه دهید (از نظر ذهنی) به آنجا بروید. احساس داشتن هدفتان را در خود پرورش دهید.
      وقتی به خودتان اجازه دهید از نظر ذهنی به آنجا بروید ، آنگاه کائنات تمام ایده های لازم، مهارتها و مواردی که برای ارتقا شغلی نیاز دارید را به شما نشان میدهد.
      موفق باشید

  17. ملک گفته:

    سلام تو زندگیم همه چیز دارم جز اشتیاق برای حرکت بیشتر.وقتی اشتیاق نداری چطوری میشه دوباره اشتیاق را به دست آورد ؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام هرچقدر که در زندگی از همه جهت غنی باشیم، بازهم تضادها و تفاوت‌هایی را می‌بینیم که باعث به وجود آمدن خواسته‌های جدیدی در ما می‌شوند.
      به خاطر بسپارید: ما مدام در حال رشد هستیم، زندگی ما یک سفر است. در ضمن هیچ حدومرزی برای خواسته‌های ما وجود ندارد. به بیان بهتر؛ مثلا اگر روابط خوبی با همسرتان دارید، این روابط می‌تواند بهتر از این‌ها هم پیش برود.
      شرایط کنونی ما‌، خروجیِ افکار و تصمیماتی است که قبلا گرفته‌ایم. اگر به گذشته خود فکر کنید متوجه خواهید شد که زمانی شرایط اکنونتان اهداف مهم زندگی‌تان بوده‌اند.
      از اول بنشینید و اهداف جدید و بزرگی مطابق باارزش‌ها و علایقتان برای خود ایجاد کنید. اهدافی که تمرکز روی آن‌ها احساس خوبی برایتان به همراه دارد. سعی کنید کمی زاویه دیدتان را نسبت به روال زندگی‌تان تغییر دهید.
      با خودتان فکر کنید که دوست دارید در چه زمینه‌هایی رشد کنید؟ با انجام چه‌کارهای جدیدی می‌توانید به مردم خیر و نیکی رسانده و به گسترش جهان کمک کنید؟
      روی خواسته‌ها و اهداف جدیدی که می‌خواهید تمرکز کنید. نیازی به جستجوی زیاد نیست. قطعا در ضمیر ناخودآگاهتان خواسته‌های جدید وجود دارند و منتظر توجه شما هستند. خواسته‌هایی که احساس خوب بیشتر را برایتان خواهند ساخت.
      «اشتیاق» نشانه انرژی در حال حرکت بدون هیچ مقاومتی است. وقتی همیشه روی چیزهایی که می‌خواهید تمرکز می‌کنید و احساسات خوبی را تجربه می‌کنید،(بدون شک و تردید که مقاومت ایجاد می‌کند) خواسته‌های شما به روشی قدرتمند «انرژی» جمع می‌کنند. آنگاه «اشتیاق» را احساس می‌کنید.
      موفق باشید

  18. ربیعی گفته:

    سلام من به تازگی با فردی آشنا شدم. حس خوب و جدیدی نسبت به ایشان دارم. چطور این احساسات خوب را حفظ کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      پاسخ در یک جمله: تمرکز بر جنبه‌های مثبت او و رابطه‌تان.
      قبلا خواسته شما این بوده که احساس عشق را تجربه کنید و مقاومت زیادی درباره این موضوع نداشتید. ازآنجاکه احساس عشق و به‌طور کل احساسات خوب با بعد درونی شما یا همان طبیعت درونی‌تان کاملا هماهنگ و هم سو است، لذا بعد درونی‌تان با این رشد یا گسترش هماهنگ‌تر می‌شود. هنگامی‌که موقعیت یا محرکی در رابطه شما احساسات خوب به وجود می‌آورد، تمرکزتان را روی آن‌ها بیشتر کنید.
      به خاطر بسپارید!
      وقتی تمرکزتان روی داشتن احساس خوب بیشتر می‌رود کائنات همه‌چیز را برای رضایت نهایی و بیشتر شما هماهنگ می‌کند.
      موفق باشید

  19. akram گفته:

    روز بخیر من خیلی نگرانی دارم. در بیشتر موارد نگران میشم. مثلا بچه‌ام کمی دیر از مدرسه می‌آید نگران می‌شوم. چطور می‌توانم این مشکل را حل کنم.

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      ما با توجه زیاد به مسائل کوچک نگران‌کننده، طی زمان، عادت نگران بودن را در خودمان پرورش می‌دهیم. پس باید مدتی وقت بگذارید و کم‌کم طی زمان این مثل را حل کنید. چند توصیه ساده برای حل این مشکل به شما پیشنهاد می‌دهم.
      برخی از نگرانی‌ها سازنده‌اند و خب میدانم که موضوع سوال شما این‌ها نیستند.(مثل وقتی‌که سوار ماشینتان می‌شوید ممکنه یک‌لحظه به دلیل فکر نگران‌کننده تصادف، که در ذهنتان می‌آید، کمربند ایمنی را ببندید.)

      راهکارها:
      ۱٫ فهرستی از نگرانی‌های خود تهیه کنید.
      هرگاه در طول روز فکر نگران‌کننده‌ای به ذهنتان خطور کرد، آن را به‌اختصار یادداشت کنید و سپس به فعالیت خود ادامه دهید. به‌جای تلاش برای متوقف کردن یا خلاص شدن از شر یک فکر مضطرب، در همان لحظه، به خودتان اجازه دهید که آن را داشته باشید، اما تمرکز بر روی آن را به بعد موکول کنید.
      درواقع به خودتان یادآوری کنید که بعدا برای فکر کردن در مورد آن‌وقت می‌گذارم.
      بنابراین فعلا نیازی نیست درباره آن فکر کنم. به این استراتژی، «به تعویق انداختن نگرانی» میگویند.

      ۲٫ در وقت مناسب، لیست را تجزیه‌وتحلیل کنید!
      افکار نگران‌کننده خود را با این سوالها به چالش بکشید:
      آیا شواهدی وجود دارد که این فکر نگران‌کننده درست است؟
      آیا روشی مثبت و واقع‌بینانه‌تر برای نگاه کردن به این وضعیت نگران‌کننده وجود دارد؟

      احتمال اینکه چیزی که من از آن می‌ترسم واقعا اتفاق بیفتد چقدر است؟ اگر احتمال کم است، چه نتایج محتمل‌تری وجود دارد؟
      آیا این افکار نگران‌کننده مفید هستند؟ نگرانی در مورد آن چگونه به من کمک می‌کند و یا به من صدمه می‌زند؟
      به تجربیات قبلی‌تان رجوع کنید، آیا دفعه قبل که درباره فلان موضوع خاص نگران بودید، بعدش فهمیدید که نگرانی‌تان چقدر بی‌دلیل بوده را یادتان هست؟ آن را در ذهنتان مرور کنید.
      گاهی ما فراموش می‌کنیم که نگران چیزهایی هستیم که حتی اگر اتفاق بیفتند، می‌توانیم از پس آن برآیم.
      و در آخر اگر ذهنتان مرتب بین برخی تجربیات بد گذشته و ترس از تکرار آن‌ها در آینده می‌چرخد (مشکل خیلی از افراد نگران) می‌توانید با مدیتیشن یا تمرین «بودن در زمان حال» ذهنتان را به بودن در زمان حال عادت دهید. آقای اکهارت توله کتاب خوبی به نام «نیروی حال» دارند که می‌توانید آن را بخوانید.
      موفق باشید

  20. بهاره گفته:

    سلام من شرایط خیلی سختی را تجربه میکنم. چند اتفاق بد پشت هم در زندگی ام رخ داده
    خیلی سخت است که در شرایط فعلی ام احساس بهتری داشته باشم
    چه کاری باید انجام بدم تا احساساتم بهتر بشه و از این ها رها شم؟
    ممنون از پاسخ گویی تان

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      اول از همه باید درک کنید؛ هیچ موقعیتی یا اتفاقی به‌خودی‌خود ذاتاً «بد» نیست.
      تجربه اتفاقات بد تضادهایی‌اند که به کمکشان می‌توانیم تشخیص دهیم چه چیزهایی رامیخواهیم. (خواسته‌هایمان را) که برای رشد ما لازم هستند. خواسته ما در این میان هر چیزی که باشد قطعا چیزی که«احساس خوب» یا احساس آرامش برایمان به همراه دارد.
      درنتیجه باید از همین نقطه به سمت داشتن «احساس خوب» حرکت کنیم.

      برای داشتن احساس بهتر :
      1.تجربه «احساسات بد» جزئی از زندگی طبیعی است. همه این احساسات بد را بپذیرید. مسئولیت انتخاب‌ها و احساسات خود را به عهده بگیرید. (داشتن این طرز فکر بسیار مهم است درواقع به ما اجازه می‌دهد واقعا احساس بهتری داشته باشیم.)
      2.پذیرش «احساسات منفی» به معنی اضافه نکردن لایه اضافی از احساسات ناشی از مقاومت در برابر آن است. (به بیان بهتر؛ کم کردن مقاومت آن)
      3.درک کنید؛ شما قدرت تغییر احساسات بدتان( به هر میزان و شدتی که باشد) رادارید. بدون نیاز به تغییر شرایط، محیط یا دیگران.
      4.آگاهانه تصمیم بگیرید که تمام چیزهایی که احساس بدی می‌دهند را شناسایی و رها کنید.
      5.قبلا هم گفته‌ام:طی 68 ثانیه تمرکز بر هر موضوعی که احساس خوبی می‌دهد، ارتعاش ناشی از آن به‌اندازه‌ای قدرت پیدا می‌کند که شما در ابتدای مسیر جذب یا تجلی آن قرار می‌گیرید. به عبارت بهتر؛ 68 ثانیه تمرکز بر افکار خوش احساس، شمارا در مسیر آنچه شایسته آن هستید قرار می‌دهد.
      وقتی در حال و هوای بدی قرار دارید و احساس می‌کنید در چرخه افکار منفی گیر افتاده‌اید، می‌توانید با 68 ثانیه تمرکز بر موضوعی که احساستان را خوب می‌کند، از این چرخه منفی بیرون بیایید.اگر پیدا کردن یک موضوع که احساستان را خوب کند برایتان سخت است، در ابتدا (68 ثانیه اول) با خودتان تکرار کنید: من می‌خواهم احساس خوبی داشته باشم. تمرکزتان را برداشتن احساس خوب قرار دهید.
      6.در ادامه سعی کنید خودتان را به لحظات بدون «مقاومت» برسانید. منظورم اینکه تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به روند کلی زندگی‌تان خوب کنید. همین حالا شروع کنید: روی چیزهای خوب تمرکز کنید.
      از مرور خاطرات خوب گذشته تا دیدن موضوعاتی که در زندگی‌تان خوب پیش می‌رود و تشکر بابت داشته‌هایتان از خداوند. به‌سلامتی خود، فرزندان یا پدر و مادرتان فکر کنید و بابت آن‌ها شکر خدا را به‌جای آورید.
      چند بار طی روز این روندها را تکرار کنید. طی چند روز اول احساس خوب بیشتر در زندگی‌تان را به‌خوبی متوجه شده و درک خواهید کرد.

      7.وقتی احساس خیلی بدی رادارید رسیدن به احساس خوب زمان‌بر است. پس به خودتان فرصت دهید.
      8.اولین درس قانون جذب اینکه؛ شما احساس را جذب می‌کنید؛ یعنی وقتی حس خوبی دارید، کائنات شرایط و اتفاقات را طوری جلوی پایتان می‌چیند تا از این احساس خوب را بیشتر جذب کنید درنتیجه؛ هر قدم کوچکی که به سمت داشتن احساس خوب برمی‌دارید، احساسات منفی شمارا خنثی‌تر می‌کند.

      موفق باشید

  21. جعفری گفته:

    وقتتون بحیر
    سوال من اینه مسیر رسیدن به هدف هامون با قانون جذب چطوریه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام با ذکر دو موضوع مهم به سوال شما پاسخ میدهم.
      موضوع مهم اول:
      وقتی رسیدن به هدف یا چیزی را میخواهید، در واقع حس خوب ناشی از وجود آن را میخواهید!
      به بیان بهتر؛ شما آن را میخواهید چون فکر میکنید با داشتن آن احساس خوبی را تجربه خواهید کرد. به طور مثال؛ شما همسر خوبی میخواهید چون فکر میکنید با داشتن آن فرد، احساسات خوب بیشتری (مثل عشق) را تجربه خواهید کرد.
      موضوع مهم تر اینکه درباره اهدافتان هم، همین قانون وجود دارد. شما احساس را جذب میکنید نه الزاما هدف مد نظرتان را !
      در نتیجه؛ وقتی هدف یا اهدافی مهم در ذهنتان دارید باید تجربه داشتن « احساس خوب » بیشتر را ملاک قرار دهید. نه الزاما رسیدن به آن هدف خاص را!
      به طور مثال وقتی دوست دارید ازدواج کنید، به جای تمرکز روی یک فرد خاص و اینکه پیش خودتان بگویید میخواهم بافلان شخص ازدواج کنم، بهتر است هدف شما بر روی داشتن احساس خوب نسبت به ازدواج یا جذب همسر مناسب باشد.
      به بیان بهتر؛ هدفتان از ازدواج این باشد؛ همسری که در کنار او «احساس خوب »بیشتری را بتوانم تجربه کنید. حالا کمی این حس خوب را بیشتر توضیح دهید. میخوام با همسر آینده ام (هرکی که هست) خوش بگذرونم. میخواهم احساس سرزندگی وشادی بیشتری کنم. میخوام اغلب اوقات بین ما هماهنگی، مهربانی، عشق، صمیمیت و قدرشناسی جریان داشته باشد.
      وقتی هدف نهایی ما از داشتن خواسته ای یا هدفی، تجربه «احساس خوب» بیشتر باشد، وقتی دست به انتخاب آگاهانه افکاری و رفتاری میزنید که شما را به سمت داشتن این «احساس خوب» میبرد، ارتعاشی را ارسال میکنیم که کائنات پاسخ آن را با ارسال اتفاقی که همان واکنش ذهنی و احساسی ما را در پی دارد میدهد.
      به بیان بهتر؛ «قانون جذب» همیشه احساسات توسعه یافته ما را به خودمان باز میگرداند.
      در واقع یک نفر را وارد زندگی تان میکند تا کنار او احساسات خوب بیشتری را تجربه کنید.
      البته شاید هم به همان فرد برسید چرا که بعضی وقت ها خداوند تصمیم گرفته تا احساس شما را از طریق همان فرد به شما بدهد.

      موضوع مهم دوم:
      «قانون جذب» به ما یاد می‌دهد که درباره هر هدف درستی ابتدا احساسمان را خوب کنیم. سپس احساس شایستگی داشتن آن را در خودمان پررنگ کنیم. در قدم دوم به این فکر کنید که اگر هدفتان را داشتید، چه حس و حالی داشت؟ این احساسات خوب را با خودتان مرور کنید.
      درباره کارهایی که بعد از رسیدن به هدفتان انجام می‌دهید با خودتان حرف بزنید تا به نقطه «هیجان‌زدگی» برسید. هر چه نسبت به هدفمان به نقطه «هیجان‌زدگی» برسیم، مقاومت ذهنمان (که مهم‌ترین مانع بر سر راه اهدافمان است) کمتر و ضعیف‌تر می‌شود. پس سعی کنید بیشتر به نقطه «هیجان‌زدگی» برسید و در آخر نتیجه را به دست خداوند بسپارید.
      موفق باشید

  22. بابالویی گفته:

    سلام من بالاخره متوجه نشدم که برای اهدافم باید زمان قرار دهم یا نه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      به‌طورکلی موضوع بر سر داشتن ارتعاشات هماهنگ باهدفتان است. موضوع قرار گرفتن در مدار درست است. هرگاه درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و احساس خوبی داشته باشد، یعنی ارتعاشات شما باهدفتان هماهنگ است و شما در مسیر دستیابی به هدفتان هستید.

      مراحل جذب اهداف با استفاده آگاهانه از قانون جذب این‌طوری ست:
      باید یادتان باشد؛ هر هدفی که می‌خواهید یا هر خواسته‌ای که دارید، فکر می‌کنید با داشتن آن احساس خوب بیشتری را تجربه خواهید کرد(البته هم که درست فکر می‌کنید) پس وقتی اولویتتان داشتن احساس خوب درباره خود، روال زندگی و اهدافتان باشد در مدار جذب هدفتان قرار می‌گیرید. ازنظر قانون جذب باید بیشتر در مسیر احساس خوبی داشته باشید. (این موضوع خیلی مهم است) خیلی به زمان رسیدن هدفتان توجه نکنید.
      فرض کنیم هدفتان این است که ۱ میلیارد تومان پول داشته باشید.
      طبق توضیحات بالا برای داشتن ۱ میلیارد تومان پول ،ابتدا احساستان را درباره این موضوع خوب کنید.
      افکار غالب ذهنتان درباره پول را بررسی کنید. آیا باور دارید که ۱ میلیارد تومان برای شما مبلغ زیادی نیست و لیاقت و ارزش بیشتر از این‌ها رادارید؟ باور کنید! چون اگر دیگران توانسته‌اند شما هم می‌توانید.
      حالا بیایید درباره اینکه «چرا» آن را می‌خواهید با خودتان شفاف‌تر باشید. چرا می‌خواهیدش؟ نیرو یا همان «چرایی» تان را بشناسید و آن را با خودتان تکرار کنید.

      قدم بعدی که بسیار مهم است:
      آنچه کائنات واقعا به آن پاسخ می‌دهد، حالت بودن شماست! شما درواقع آنچه را که می‌خواهید جذب نمی‌کنید، شما «آنچه هستید» (ازنظر ارتعاشی) را جذب می‌کنید.
      شما نقطه جذب خودتان هستید. همه‌چیز درباره این است که در حال حاضر چه کسی هستید؟
      آیا ازنظر ارتعاشی همان نسخه‌ای هستید که ۱ میلیارد تومان پول دارد؟
      هر چیزی که هستید همان را به‌صورت واقعیت خود تجربه می‌کنید.
      پس با خود مرور کنید که اگر هدفتان(۱ میلیارد تومان) را داشتید، چه احساسی را تجربه می‌کردید؟ این احساس را با تخیل و تصویرسازی و حتی با حرف زدن با خودتان، پررنگ‌تر کنید.
      یادتان باشد که کائنات تفاوتی میان آن‌که ۱ میلیارد تومان پول دارد و آن‌کس که احساسی نظیر داشتن ۱ میلیارد تومان پول را در خود دارد، قائل نمی‌شود! و در آخر باید بدانید وقتی در مدار دست قرار می‌گیرید دیر یا زود شمارا با ایده‌ها، شرایط و افرادی آشنا می‌کند تا این پول را به دست آورید.
      نکته مهم رسیدن به احساس خوب ، نگهداری از احساس خوب و انجام اقدامات درست در زمان درست است. نه‌فقط زمان قرار دادن برای رسیدن به هدف.
      موفق باشید

  23. ملیکا گفته:

    سلام در سایت تون مقاله ای خواندم که در آن معنی مقاومت درونی را متوجه نشدم ممنون میشم راهنمایی کنید

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      منطور از «مقاومت درونی» وجود الگوهای فکری است که در ذهنمان میچرخند. این افکار باعث شده تا ارتعاشی مخالف و متضاد با هدف مهمتان درون شما فعال شده و نشانه آن تجربه احساسات منفی شدید است.
      به طور کلی؛ این الگوهای فکری شامل هر نوع فکری اند که مانع خیر وخوشی، سعادت، سلامتی و تمام چیزهای نیکو برای ما میشود. بیماری، فقر، اندوه، آشفتگی در زندگی همه از این دسته اند. ذهن تمام افرادی که دچار این مشکلات اند، الگوهای فکری دارد که باعث میشوند مقاومت شدیدی به منبع خیر، سعادت، فراوانی، سلامتی و خوشبختی در وحودشان شکل بگیرد.
      احساسات منفی مانند؛ ترس،ناامیدی، افسردگی نشانه وجود قدرتمندترین الگوهای فکری در ذهن ما هستند. وقتی اجازه دهیم این الگوها بر ذهن وبدن ما مسلط شوند، به احساس یا تَصور «ناتوانی» نسبت به خودمان میرسیم.
      در این حالت شدیدترین حالت «مقاومت درونی» را تجربه میکنیم.
      شک و تردید به خودتان یا هدفتان مهمترین نوع این الگوهای فکری هستند.

      هر چقدر «مقاومت درونی» ما قوی تر باشد «قدرت جذب» چیزهایی که احساس ما را خوب میکنند کمتر میشود.
      وقتی احساس «مقاومت درونی» دارید راهکار غلبه بر آن اصلاح تدریجی «الگوهای فکری» ذهن است. به بیان ساده تر باید مهارت انتخاب و توسعه افکاری که ما را به سمت داشتن «احساس خوب» هدایت میکنند را کسب کنید. این مهارت فوق العاده مهم فقط با انجام تمرین برای داشتن احساس خوب امکان پذیر است.
      در آخر، خواندن این مقاله را به شما توصیه میکنم:
      تقویت 4 عادت کلیدی برای داشتن «احساس خوب»

  24. محمد گفته:

    وقتی تو زندگی این همه فکر به سر ادم میاد چطور باید کنترلش کنیم و مثبت اندیش بمانیم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      خانم لارا گودریچ در کتاب «دیدن اتومبیل‌های قرمز» می‌نویسد؛ مردم در هرروز به 12000 تا 50000 مورد مجزا فکر می‌کنند. دیگر متخصصان و اساتید این حوزه، به اعدادی نزدیک به همین اعداد، درباره افکار روزانه ذهن ما اشاره دارند. حالا سوال پیش میاید که آیا واقعا این‌همه فکر را می‌توان کنترل کرد؟ و پاسخ این است؛ نیازی به این کار نیست!
      افکار مهم و قدرتمندتان باعث بروز «احساسات» در شما می‌شوند. ترکیب افکار و احساسات همراه آن شمارا در موقعیت جذب قرار می‌دهد. پس شما باید روی کنترل «احساساتتان» تمرکز کنید.
      مطالعات و تحقیقات دیگری نشان داده؛ که هر یک از ما روزانه به‌طور متوسط 27 احساس مختلف را در هر ساعت از بیداری خود تجربه می‌کنیم. با احتساب هفده ساعت بیداری در روز، هر یک از ما روزانه به‌طور متوسط 456 تجربه احساسی را از زمانی که خواب بیدار می‌شویم تا زمانی که شب دوباره به رختخواب می‌رویم، تجربه می‌کنیم. خب موضوع کنترل کمی راحت شد حداقل 12000 فکر کجا و 456 احساس کجا؟! اما بازهم نیازی به کنترل تمام این احساسات نداریم.
      ما در «قانون جذب» یاد می‌گیریم که به‌جای کار سخت و نشدنی کنترل افکار و کنترل همه احساسات، روی احساسات «غالب» ذهنمان درباره مهم‌ترین خواسته‌های زندگی‌مان، که طی روز تجربه‌شان می‌کنیم «حَساس» شویم.
      به‌طورکلی همه ما دو نوع احساس را تجربه می‌کنیم. «خوب و بد»
      وقتی احساس خوبی دارید یعنی در حال جذب چیزهایی در زندگی‌مان هستید که همین احساس خوب را برایتان به همراه دارد؛ و برعکس! وقتی احساس بدی دارید در مسیر جذب چیزهای و اتفاقات ناخواسته و منفی هستید که احساس بد بیشتری را برایتان به همراه دارند.
      به خاطر بسپارید:
      همه ما طی روز شرایطی را تجربه می‌کنیم که ممکنه حسمان را بد کند. این امر کاملا طبیعی است. اما موضوع مهم این است که زیاد در احساس منفی نمانیم یا اصطلاحا گیر نکنیم و در همان مراحل اولیه احساسات منفی تمرکز خود را از چیزی که حسمان را بد کرده برداریم و روی چیزهایی ببریم که احساس خوبی می‌دهد.
      به‌طورکلی برای داشتن احساس خوب و افکار خوش احساس باید حواسمان به «نقطه تمرکز» یا توجهمان باشد. «نقطه تمرکز» ما در اغلب مواقع نوع احساسات ما را مشخص می‌کند. پس سوال این است: به چه چیزهایی تمرکز می‌کنید؟ چیزهایی که دوستشان دارید یا نمی‌خواهیدشان خواسته‌ها و اهدافتان یا کمبود و نبود آن‌ها؟
      موفق باشید

  25. mohamad reza گفته:

    من یه موضوعی را نفهمیدم. واقعا طبق قانون جذب ما به هر چیزی فکر کنیم بعدش آن را جذب میکنیم. من به خیلی چیزها فکر میکنم چرا جذبشون نمیکنم چرا هیچ اتفاقی نمی افته

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      احساس می‌کنم شما به قانون جذب شک دارید. من سوالتان را با یک مثال پاسخ می‌دهم.
      همه ما میدانیم آهن‌ربا چگونه کار می‌کند. آهن‌ربا که عنصر اصلی آن آهن است، فلزی دیگر که آلیاژ یا جنس آن از آهن است را جذب می‌کند. افکار بزرگ شما که ارتعاشاتی قدرتمند دارند هم طبق «قانون جذب» موضوعاتی هم ارتعاش با خود را جذب می‌کنند.

      به‌طور مثال: شما در محل کارتان صفحه حوادث روزنامه را می‌خوانید،
      بخشی از این صفحه درباره سرقت و دزدیده شدن ماشین و وسایل داخل آن است که خبرنگار با مالباخته یک مصاحبه کامل انجام داده و در این صفحه چاپ‌شده است.
      حالا شما نسبت به این اتفاق واکنش احساسی نشان می‌دهید و احساس ترس ناشی از «از دست دادن» ماشین، وسایل یا هر مال دیگری، با بروز حالتی منفی در شما ایجاد می‌شود. عصر وقتی به منزل برگشتید، موضوع را با همسرتان در میان می‌گذارید و اتفاقا او هم تجربه یکی از دوستانش در رابطه با این موضوع را با شما در میان می‌گذارد. احساس منفی شما شدیدتر می‌شود،(در حال ارسال ارتعاش از دست دادن مال) چنانچه این روند ادامه یابد، تجربه‌ای از جنس این احساستان برایتان اتفاق خواهد افتاد.
      به‌طور مثال معامله‌ای انجام می‌دید که در آن ضرر مالی می‌کنید.
      (جوهره ارتعاش از دست دادن مال که فرستاده‌شده بود، برگشت)
      هر فکری یک ارتعاش مخصوص به خود دارد و به دنبال آن احساس می‌آید.
      طبق «قانون جذب» وقتی افکاری دارید که به شما احساس خوبی می‌دهند یعنی در حال جذب «احساس خوب» بیشتر هستید و برعکس. خانم استر هیکس می‌گوید؛ شما هر آنچه را که احساس می‌کنید، جذب می‌کنید نه حتما آن چیزی که بهش فکر می‌کنید!
      «قانون جذب» به ما کمک می‌کند تا با تمرکز روی موضوعات خوب و دلخواه و پیدا کردن افکار خوب، احساس خوب بیشتری را جذب کنیم.
      همه ما می‌توانیم این موضوع را به‌سادگی در زندگی‌مان ببینیم؛ اتفاقات بدِ کوچک و بزرگ وقتی برایمان رخ می‌دهند که حس بدی را پشت سر هم داریم تو ذهنمان تجربه می‌کنیم.
      در مورد اینکه گفتید: من به خیلی چیزها فکر می‌کنم چرا جذبشان نمی‌کنم، باید عرض کنم؛ هر هدف یا خواسته‌ای دو بخش دارد. آنچه می‌خواهیم و نبود آنچه می‌خواهیم (فقدان خواسته‌تان)
      به‌طور مثال اگر «پول» خواسته شما باشد

      بخش اول: پول و فراوانی
      بخش دوم: کمبود و فقدان پول یا نبود فراوانی به عبارت بهتر؛ فقر و نداری
      شما از نحوه احساستان می‌توانید بگویید بر کدام تمرکز کرده‌اید. وقتی درباره پول حرف می‌زنید، فکر می‌کنید یا فاکتوری را می‌پردازید چه احساسی دارید؟ آیا احساس فراوانی می‌کنید یا احساس کمبود پول آیا احساس خوبی دارید یا احساس بد؟ احساس خوب یعنی تمرکز شما در جهت خواسته‌تان است و احساس بد یعنی تمرکزتان بر ناخواسته یا نبود پول است.
      نکته مهم بعدی: اگر به موضوع پول فکر می‌کنید و احساسات منفی شدید مانند؛ ترس،ناامیدی را تجربه می‌کنید، نشانه وجود قدرتمندترین الگوهای فکری یا همان باورهای غلط نسبت به پول در ذهنتان است.
      این الگوهای فکری مانع خیروخوشی، سعادت و دیدن موقعیت‌هایی هستند که شمارا به پول و فراوانی می‌رساند. پس باید در ابتدا آن‌ها را بشناسید و تغییرشان دهید.
      برای بودن در جهت خواسته‌مان (پول و فراوانی)؛
      باید احساس ارزشمندی و لایق بودن کنیم.
      باید باورهای درستی نسبت به پول داشته باشیم.
      باید نسبت به ثروتمندان و هر موضوعی که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به پول مربوط می‌شود، احساس خوبی داشته باشیم.
      باید نسبت به پولی که در حساب داریم (هرچقدر هم که ناچیز باشد) از خداوند تشکر و احساس قدردانی کنیم.

      در آخر: آیا نسخه‌ای هستید که پول دارد؟ یا هنوز آن را می‌خواهد؟
      شما چیزی را جذب می‌کنید که هستید (ازنظر ارتعاشی) «قانون جذب » می‌گوید همیشه باید راهی برای حس کردن جوهر خواسته خود پیدا کنید، قبل از آنکه خواسته‌تان یه سمتتان بیاید. و بعد قانون جذب وسایل رسیدن به آنجا را برایتان فراهم می‌کند.
      هنگامی‌که قبل از ظاهر شدن چیزی ارتعاشات آن را ساطع می‌کنید- همه‌چیز ممکن است- این قانون است.
      به بیان بهتر؛ نمی‌توانید چیزی را بخواهید که نداریدش!
      ساده‌ترین راه این است که تصور کنید آنچه را که می‌خواهید در اختیاردارید، وانمود کنید که پیشاپیش آن را تجربه کرده‌اید. افکار خود را بر لذت بردن از این تجربه متمرکز کنید.
      برای جذب خواسته‌تان با این روش حرکت کنید و آنگاه ببینید که کائنات چگونه شرایط، افراد و اتفاقات را برای جذب پول و فراوانی برایتان پشت‌هم ردیف می‌کند و شمارا در مسیری قرار می‌دهد تا با اقدامات درست پول و فراوانی را جذب کنید.
      موفق باشید

  26. هادی گفته:

    سوال من این که اگر ما با کمک قانون جذب میتوانیم پول جذب کنیم پس کارهای دیگر مثل یادگیری برای سرمایه گذاری درست چه نقشی در ثروتمند شدن ما دارد؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام قوانین و اصول ذهنی درباره«پول و ثروت» وجود دارند که ارتباطی با یادگیری برای سرمایه‌گذاری ندارند.
      زندگی همه ما انسان‌ها سه جز مهم دارد: دنیای درون، دنیای بیرون و اقدامات ما که این دو را به هم متصل می‌کند.
      متاسفانه اغلب ما یاد گرفته‌ایم که برای رسیدن به هدف،(پول یا هر چیز دیگری) باید فقط روی دنیای بیرون خودکار کنیم. درحالی‌که کار اصولی این است که ؛ ابتدا دنیای درونی خود(افکار، احساسات و باورهای اشتباه) را تغییر دهیم و بعد در دنیای بیرونی دست‌به‌کار شویم.
      («قانون جذب» این فرآیند را به ما می‌آموزد)
      مهم‌ترین موضوعی که «قانون جذب» درباره «پول» به ما می‌آموزد؛
      درست کردن ذهنی است که بتواند منابع فراوان و فرصت‌های دنیای بیرونی را به‌خوبی ببیند. چگونه؟ با ساختن باور «فراوانی» و کم‌رنگ کردن باور «کمبود».
      چراکه وقتی باور «فراوانی» دارید، به مسیرهایی هدایت می‌شوید که کائنات شرایط، افراد و اتفاقات را برای جذب پول برایتان پشت‌هم ردیف می‌کند و به شما کمک می‌کند تا با اقدامات درست پول و فراوانی را وارد زندگی خود کنید.
      ممکن است این مسیر یادگیری برای سرمایه‌گذاری باشد یا هر چیز دیگری.
      موفق باشید

  27. ramin گفته:

    سلام تقریبا یک ماه هستش که با قانون جذب اشناشدم یک کتاب و چند تا مقاله خواندم به نظرم کل این قانون ساده است و و سوالی که ارم اگر قانون جذب عمل نکند چه کار کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام ابتدا کمی توضیح بدهم که چرا این سوال در ذهن ما شکل می‌گیرد؟
      پاسخ وجود «نفس» شماست. بخشی از ذهن که از آن برای کنار آمدن با محیط اطرافتان و حفظ ثبات استفاده می‌کنید. مشکل اینجاست؛ «نفس» شما به‌شدت از تغییر می‌ترسد. زیرا هر تغییری حتی آن مواردی که برای شما نتایج و احساسات خیلی خوبی به همراه دارند، تهدیدی برای وضعیت موجود می‌داند. «نفس» شما به حرکتی که منجر به موفقیت شما می‌شود علاقه‌ای ندارد. فقط یک موضوع برایش مهم است؛ حفظ وضعیت موجود یا حالت بقا.
      پس این قبیل سوالات خصوصا در ابتدای راه، کاملا طبیعی است. موضوع مهم این است که اجازه ندهید این سوالات و مواردی از این قبیل مانع شروع یا حرکت شما شوند. به همین منظور در ادامه چند نکته کاربردی را برایتان می‌نویسم.

      نکته اول: در ابتدا فقط شروع کنید!
      باید درک کنید؛ تنها راه نتیجه نگرفتن، انجام ندادن مداوم تمرینات است.
      اگر به‌درستی یک علت را شروع نکنید، نمی‌توانید امیدوار باشید که قانون جذب برای ارائه «اثر» موردنظر به شما کمک کند.
      هر معلولی علت و شرطی دارد. نتیجه یا هدف آشکاری که می‌خواهید یک «اثر» است. شما {علت} را آغاز می‌کنید و کیفیت و شکل «اثر» خود را تعیین می‌کنید. از طریق افکار، احساسات، تصاویر و اعمال شما، همه شرایط در حال شکل‌گیری است.
      یک مثال بسیار ساده:
      اگر یک ظرف با آب سرد را برای داشتن آب جوش روی اجاق‌گاز قرار دهید، اگر نیم ساعت بعد چیزی تغییر نکرد درحالی‌که درواقع اجاق‌گاز هنوز خاموش بود، آیا با ناامیدی می‌شوید؟
      اگر تمایلی به روشن کردن شعله زیر ظرف نداشته باشید، آب خودبه‌خود نمی‌جوشد.
      در زندگی شما، اجاق‌گاز و گرما همه تحت کنترل شما هستند و توسط شما آغاز می‌شوند. فرآیند طبیعی تبدیل آب سرد به آب جوش، دغدغه شما نیست. درنتیجه این فکر را رها کنید؛ «اگر کار نکرد چه؟ یا چگونه کار می‌کند؟»
      اگر اینجا هستید، هرگز تصادفی نیست!
      تضادها و تفاوت‌های زیادی در زندگی خود تجربه کرده‌اید، مطابق آن خواسته‌هایی در ذهنتان شکل‌گرفته و کائنات مسیر دستیابی را به شما نشان داده است.
      کائنات برای کمک به شما حاضر و آماده است. این حقیقت را در آغوش بگیرید.
      کار مهم شما شروع کردن است.
      به‌جای تفکر شک‌برانگیز؛ (اگر جواب نداد)، تمرینات خود را شروع و تمرکز خود را هرروز روی بهتر انجام دادن تمرینات بگذارید.
      یادتان باشد؛«نفس» شما می‌خواهد شمارا در همین حالت «بقا» نگه دارد. سوال «اگر جواب نداد»، هم ترفندش است. فریب نخورید. شما شروع کنید، کائنات بی‌نقص خداوند بقیه موارد را پیش خواهد برد. خداوند کائنات را برای ایجاد و درک فرصت‌های بیشتر برای شما آفریده. کائناتی که انگیزه‌اش گسترش است و سرعت را دوست دارد.

      نکته دوم: در ابتدا تمرینات کوچک و ساده انجام دهید.
      بسیار مهم است که در ابتدای کار، فرآیند یا تمرینی را که انتخاب می‌کنید، برایتان ساده و لذت‌بخش باشد و در مدت‌زمان کوتاهی (کمتر از 5 دقیقه) انجام شود. با این کار «نفس» خود را دور می‌زنید و قدم‌به‌قدم عادت به انجام تمرین می‌کنید.

      نکته سوم: شک به توانایی‌های خود را رها کنید.
      شما به‌اندازه کافی، «کافی» هستید. هر چیزی که برای موفق شدن و ایجاد تجربیات و شرایط بهتر در زندگی‌تان لازم است رادارید. از آن مهم‌تر؛ خداوند قدرت و منابع فراوانی در اختیارتان قرار داده است. خداوند بسیار بیشتر ازآنچه فکر کنید شمارا دوست دارد و مشتاقانه می‌خواهد شما در تمام جنبه‌های زندگی خود رشد کنید. واقعیت‌های جدیدی را تجربه کنید.
      به همین دلیل است که بسیاری از کارهای سنگین را برای افرادی که اهداف بزرگ دارند انجام می‌دهد.
      تمام لحظات الهام، تصادفات، ملاقات شانسی و ایده‌های درخشانی که به ذهنتان می‌رسد تا بتوانید اهدافتان را متجلی کنید از طرف خدای مهربان است.

      نکته چهارم: شک به «قانون جذب» و تمرینات آن را رها کنید.
      بسیار طبیعی است وقتی شروع به یادگیری و انجام تمرینات می‌کنید شک و بهانه‌گیری‌های ذهنتان شمارا اذیت کند.
      فکر کنید که لیاقت ندارید. روش‌ها را رها نکنید، در عوض احساس دلسردی را رها کنید. تمرینات را به‌طور مداوم تا جایی که از آن‌ها لذت می‌برید انجام دهید. اگر مدت کوتاهی پایبند باشید قطعا جابه‌جایی انرژی‌های خود را احساس خواهید کرد. احساسات خوب در زندگی شما غالب می‌شوند و درنهایت شروع به جذب چیزهایی خواهید کرد که از همین جنس احساس(احساسات خوب) را بیشتر و بیشتر به شما می‌دهد.

      به خاطر بسپارید!
      هر تمرین کوچک و ساده‌ای که انجام دهید تفاوت ایجاد می‌کند و تا زمانی که با آن باقی بمانید رشد خواهید شد.

      نکته پنجم: تمرینات را سطحی انجام ندید!
      منظورم این است؛ وقتی تمرین انجام می‌دهید (چه به‌صورت نوشتاری یا گفتاری) احساسات ناشی از آن را احساس کنید. به بیان بهتر وارد نسخه‌ای از خودتان شوید که آنچه را که می‌خواهید از قبل دارید.
      فرمول این است:
      من اکنون این رادارم، احساس خیلی خوبی دارم و به همین دلیل بسیار سپاس گذارم.

      نکته ششم: هر هدفی دارید، «کمبودی» در رابطه با آن وجود ندارد!
      طرز فکر «کمبود» را رها کنید. کمبود پول و فراوانی، همسر خوب، سلامتی، شغل ایدئال و هر چیز دیگری که می‌خواهید، اساسا وجود ندارد.
      طرز فکر «کمبود»مهم‌ترین مانع بر سر راه جذب اهدافتان است و کار را خراب می‌کند. طرز فکر «کمبود» را رها کنید. به طرز فکر« فراوانی» بچسبید.
      درک کنید؛هر هدف یا خواسته‌ای که دارید همین حالا در «فراوانی» آن شنا می‌کنید!
      اگر با طرز فکر «کمبود» تمرین کنید، طبق قانون «کمبود» بیشتری را جذب می‌کنید.

      نکته هفتم: وقتی تمرین می‌کنید سعی کنید در «واقعیت» فعلی خود گیر نکنید.
      باید درک کنید؛ تجربیات و هر وضعیت یا شرایطی که دارید، و دوستش ندارید(واقعیت فعلی شما) به‌واسطه الگوهای فکری و احساسات غالبتان به وجود آمده، پس با تغییر این‌ها، واقعیت بهتری را می‌توانید تجربه کنید.
      همه‌چیز به انرژی و فرکانس برمی‌گردد. مجموعه افکار، احساسات و باورهای ما فرکانس ارتعاشی ما را تشکیل می‌دهد و همه‌چیز را تعیین می‌کند!
      همچنین تجربیات و هر وضعیت یا شرایطی که دارید موقتی است. قرار نیست پایدار بماند. به شرطی که واقعا متعهد به تغییر ذهنیتتان و انجام اقدامات مناسب باشید.
      خیلی از مردم سهواً چیزهایی را که نمی‌خواهند جذب می‌کنند و جذب “چیزها و شرایط بد” به این معنی نیست که شما بد هستید یا اینکه سزاوار شرایط خوب نیستید.
      هرگز خود را به خاطر اشتباهات گذشته سرزنش نکنید. خودتان را ارزشمند سازید و شایسته آن چیزهایی که می‌خواهید بدانید.
      موفق باشید

  28. نادی گفته:

    سلام من مدتهاست قانون جذب میشناسم سوالم اینه چه کار کنم بیشتر وقت ها در زندگی ام چیزهای خوب را جذب کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      برای جذب اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی که احساس خوب بیشتر به ما می‌دهند باید درک کنید که:
      «قانون جذب» به ما یاد می‌دهد که ما «احساس» را جذب می‌کنیم.
      ما چیزهایی را به تجربه خود جذب می‌کنیم که احساسات غالب ما (خوب یا بد) را تقویت می‌کند.
      حالا سوال مهمی که پیش می‌آید؛ چگونه اغلب احساس خوبی داشته باشم؟
      برای این کار باید درک کنید؛ «ٰکانون تمرکزتان »منشأ احساسات شماست.

      درنتیجه باید «ٰکانون تمرکز» خود را به‌طور مداوم روی موارد زیر ببرید:
      ۱.جنبه‌های مثبت خود وزندگی‌تان
      ۲.روی چیزی دوست‌داشتنی که می‌خواهید تجربه‌اش کنید.(نه فقدان یا نبودن آن)
      ۳.روی مواردی که «قدردان» آن‌ها هستید. (تمرکز روی چیزهایی که هرروز به خاطر داشتن آن‌ها سپاس‌گزارید، قدرتمندترین تمرین برای این کار است)
      با مداومت در انجام این سه کار ساده، رفته‌رفته احساسات شما بهتر و بهتر می‌شود.
      از زندگی خود بیشتر لذت می‌برید، احساسات غالب شما خوب و خوب‌تر می‌شوند و ارتعاشی درست را ارسال می‌کنید.
      درنتیجه اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگی‌تان می‌شود که احساس خوب را بیشتر تجربه کنید.
      این قانون است.
      به خاطر بسپارید!
      وقتی احساس غالب شما خوب است، یعنی در حال جذب چیزهایی در زندگی‌تان هستید که همین احساس خوب را برایتان به همراه دارد؛ و برعکس!
      موفق باشید

  29. poyan گفته:

    سوال مهمی دارم که امیدوارم بتوانید پاسخ دهید
    انسان بر اساس افکارش رفتار میکند یا احساساتش؟ کدام یک اثر بیشتری بر زندگی ما دارد؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      آقای جو دیسپنزا در کتاب «شکستن عادت‌های خویشتن» می‌نویسد: ازنظر علمی وقتی شما فکرهای مختلفی دارید، مدارهای مغزی شما باعث ایجاد یک سری الگوها می‌شوند که نتیجه آن ایجاد آگاهی خاص و مساوی افکار است. وقتی این شبکه‌های خاص نورون فعال شدند، مغز هورمون‌های شیمیایی مخصوص آن اتفاق را ترشح می‌کند تا احساس شما با افکارتان هماهنگ شود.
      بنابراین وقتی شما فکرهای خوب یا عاشقانه و یا لذت‌بخش دارید، موادی شیمیایی ترشح می‌شوند که مخصوص احساس خوب هستند. اگر فکرهای منفی یا ترسناک هم داشته باشید همین اتفاق می‌افتد؛ یعنی شما احساس عصبانیت یا بی‌صبری خواهید کرد.
      واکنش‌های مخصوصی وجود دارند که هرچند وقت یک‌بار بین مغز و بدن انجام می‌شوند. در حقیقت ازآنجایی‌که مغز در ارتباط مستقیم با بدن قرار دارد، وقتی ما همان‌طور که حس می‌کنیم، فکر می‌کنیم، فکرمان هم شبیه احساسمان می‌شود. مغز پیوسته احساسات بدن را تحت نظر دارد.
      مغز بر اساس بازخورد شیمیایی که دریافت می‌کند، مواد شیمیایی مناسب احساس بدن ترشح می‌کند، پس اول احساسمان در راستای فکرمان و بعد فکرمان در راستای احساسمان قرار می‌گیرد. احساسات در راستای خاصی از آگاهی قرار می‌گیرند. احساسات جزئی از شخصیت ما می‌شوند و در لایه‌های زیرین ذهن ما پنهان مشوند.
      به‌طورکلی می‌توان گفت: شما اغلب بر مبنای احساسات غالبتان (که به هویتتان تبدیل‌شده) رفتار می‌کنید.

      نکته آخر:
      افکار شما عمدتا با «کانون تمرکز» خان تغذیه می‌شود. تمرکز روی گذشته، مواردی که در حال جریان است(حال) و موضوعاتی که در آینده ممکن است رخ دهند.( که یا نگران آن‌ها هستید یا دوست دارید تجربه‌شان کنید)
      برای تغییر باید افکاری فراتر از احساسات اکنونتان انتخاب کنید.
      به بیان ساده‌تر؛ «کانون تمرکز» خود را بروی مواردی ببرید که «احساس خوب» به شما می‌دهند. افکار متفاوت در ذهن خود ایجاد کنید. افکاری که احساس خوب تولید می‌کنند. تا رفته‌رفته صاحب احساسات بهتری شوید.
      موفق باشید

  30. سهرابی گفته:

    سلام وقت بخیر
    با استفاده از قانون جذب چقدر طول میکشه تا به هدفم برسم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      به‌طورکلی وقتی‌که ارتعاش داشتن هدفتان بیشتر و قوی‌تر از ارتعاش نداشتن آن (که معمولا نتیجه شک و تردید است) باشد.
      موفق باشید

  31. روستایی گفته:

    سلام وقتی فهمیدم که با توجه بیشتر بر موضوعات ناخواسته ،ارتعاشات آن را فعال میکنم یه کمی استرس دارم وقتی به زندگی ام فکر میکنم میبینم که خیلی ارتعاش منفی دادم نگرانم چگونه جلوش را بگیرم؟ باید خیلی مواظب باشم انقدر راحت چیزهای بد را وارد زندگیم نکنم واقعا کار سختی دارم.

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      خوشبختانه وقتی به موضوع مهمی فکر می‌کنید و با تمرکز ارتعاش آن را صادر می‌کنید، ازنظر زمانی «شکافی» بین این ارتعاشات و جذب آن موضوع وجود دارد.
      حالا اگر این موضوع موردتوجه شما چیزی است که نمی‌خواهیدش، این شکاف به شما فرصت می‌دهد تا توجه خود را بیشتر و بیشتر بر آنچه می‌خواهید معطوف کنید. شاید بپرسید چگونه؟ با توجه به احساسات خود!
      اگر دوست دارید اتفاقات خوش‌آیند و لذت‌بخش در جهت خواسته‌تان در زندگی رخ دهد باید افکار و حتی کلامتان را از طریق «احساسات» هدایت کنید.
      نگران نباشید! کار سختی پیش رویتان نیست! برای این کار باید مطمئن شوید افکاری که در ذهن دارید، کلماتی که بر زبان می‌آورید و اعمالتان با «احساس خوب» تغذیه می‌شوند.
      درواقع امکان ندارد شما نسبت به موضوعی احساس خوب داشته باشید، بارها این احساس خوب را تجربه یا تکرار کنید و باعث شوید اتفاقات بد در رابطه با آن موضوع برایتان رخ دهد!
      البته برعکس این موضوع هم برایتان کار می‌کند؛ امکان ندارد شما نسبت به موضوعی احساس بد داشته باشید، بارها این احساس بد را تجربه یا تکرار کنید و باعث شوید اتفاقات خوبی در رابطه با آن موضوع برایتان رخ دهد!
      درنتیجه؛ مهم‌ترین چیز این است که به نحوه احساسات خود توجه کنید و تا می‌توانید به دنبال حرکت به سمت «احساس خوب» باشید.

      به خاطر بسپارید!
      بر هر فکر یا موضوعی تمرکز کنید، چه آن را بخواهید و چه آن را نخواهید، ارتعاشات آن را فعال می‌کنید، از آن دعوت می‌کنید تا در زندگی‌تان ظاهر شود. درنتیجه به‌سوی شما خواهد آمد.
      درون هر خواسته‌ای آنچه می‌خواهید و آن چیزی که نمی‌خواهید، باهم وجود دارد. این لازمه تعادل در کائنات است.(مثبت و منفی باهم) شما حق انتخاب دارید و انتخاب درست این است که بر چیزی تمرکز کنید که می‌خواهید.
      موفق باشید

  32. مرتضی گفته:

    سلام سوال من درباره هدف هایمان است. منطورتون از این موضوع که میگین آنچه که می خواهید و آنچه که نمی خواهید چیست؟
    مگر مهم چیزهایی که میخواهیم نیست. اصلا چیزهایی که نمیخواهیم چه اهمیتی دارد؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      ماهیت هر هدفی که داریم دارای دو اصل یا دو جنبه کاملا متفاوت باهم است: آنچه می‌خواهید و آنچه نمی‌خواهید.
      به‌طور مثال؛ هدف من این است که پول بیشتری به دست آورم.
      به بیان بهتر آنچه می‌خواهم پول بیشتر و کم بودن پول یا به‌طورکلی نداشتن پول چیزی است که نمی‌خواهم اما اکنون با آن دست‌به‌گریبانید.
      در اینجا یک نکته ظریف وجود دارد که باید درک کنید.
      ارتعاش حاصل از تمرکز روی خواسته (پول بیشتر) با ارتعاش حاصل از تمرکز روی آن چیزی که نمی‌خواهید (کمبود پول) کاملا متفاوت است. تفاوت این دو ارتعاش پنهان و جزئی اما درعین‌حال خیلی مهم است.
      اولی شمارا در مسیر درست دریافت خواسته‌تان قرار می‌دهد اما دومی، (تمرکز بر روی آنچه نمی‌خواهید) واقعیت اکنونتان را بیشتر گسترش می‌دهد.
      چراکه؛ برای شما «احساس نیاز» به همراه دارد. احساس نیاز تمرکز شمارا
      به کمبود چیزی که می‌خواهید بیشتر جلب می‌کند درنتیجه طبق قانون نیرومند جذب واقعیت اکنونتان را بیشتر گسترش می‌دهد.
      حالا که از این موضوع مهم آگاه شدید باید بدانید تمرکز غالبتان روی کدام قسمت است؟ آنچه می‌خواهید یا آنچه نمی‌خواهید؟
      انتخاب بین آنچه می‌خواهید و آنچه نمی‌خواهید و صدالبته که باید بر روی آنچه می‌خواهید تمرکز کنید. آیا میدانید چگونه باید این کار را انجام دهید؟
      امیدوارم درست حدس زده باشید! بله! از طریق احساسات.
      درواقع از نحوه احساستان می‌توانید بگویید بر روی کدام جنبه از خواسته‌تان تمرکز کرده‌اید و سپس با تمرین می‌توانید انتخابتان را دائم تغییر دهید.
      به‌طوری‌که وقتی بر خواسته خود تمرکز می‌کنید طبیعت درونی‌تان احساسات مثبت به شما عرضه می‌کند. وقتی‌که بر چیزی که نیاز دارید تمرکز می‌کنید، طبیعت درونی‌تان احساسات منفی ارائه می‌کند تا شمارا مطلع سازد که در مسیر درست جذب خواسته‌تان قرار ندارید. چراکه می‌داند شما چه چیزهایی را می‌خواهید
      موفق باشید

  33. نگار گفته:

    سلام و تشکر از مطالب سایت خوبتان
    من دوستی دارم که سرشار از انرژی مثبت است کلا پرانرژی هست. خیلی وقت ها که باهاش حرف میزنم کلی انگیزه میگیرم ولی میبینم مشکلاتی داره و چیزهای بد را خیلی جذب میکند
    میشه دلیلش را توضیح بدین ممنون

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      موضوعی که باید درک کنید؛ بحث جذب چیز خوب یا بد نیست. موضوع جذب خواسته یا ناخواسته است آن به‌واسطه احساس غالب درونی.
      احساس خوب خواسته‌هایتان را جذب زندگی می‌کند و احساس بد ناخواسته‌ها را.
      همچنین احساس خوب درونی شرایط، اتفاقات و افرادی را وارد زندگی‌تان می‌کند تا از همان احساس خوب را بیشتر جذب کنید. و البته برعکس!
      هر فردی «نقطه جذب» خودش را دارد که تحت تاثیر تجربیات گذشته، شرایط اکنون، ترس یا امیدواری نسبت به آینده و به‌طورکلی افکار غالب (باورها) و احساسات غالب درونی‌اش است.
      ممکن است فردی انرژی مثبت داشته باشد، حرف‌های پرانرژی بزند اما نسبت به موارد مهمی در ذهنش احساس بی‌عدالتی، ترس یا ناامیدی داشته باشد یا باور نداشته باشد که می‌تواند فلان خواسته را داشته باشد.
      سرشار از انرژی بودن خیلی خوبِ اما احساس غالب درونی خوب نسبت به خود، روال زندگی و خواسته‌ها از آن مهم‌تر است.
      موفق باشید

  34. محمد احسان گفته:

    سلام بر شما
    اگر با قانون جذب میتوانم زندگی خود را تغییر بدم پس موضوع جبر و اختیار که بارها در دین عنوان شده چی میشه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      خیلی ساده. انسان نه مختار صد در صد است و نه مجبور صد در صد
      قطعا ما اختیار نداشتیم که در چه خانواده‌ای به دنیا بیاییم. اختیاری در مورد زمان تولد و جنسیت خودمان یا عقب انداختن زمان مرگمان نداریم. مواردی از این قبیل تحت هدایت و تاثیر علم ازلی الهی (که کامل و بی‌نقص است) قرار دارند.
      نکته مهم اینجاست؛ ازآنجاکه خداوند عادل، حکیم و منشأ خیر است به ما آگاهی، قدرت درک، خلاقیت و اختیار داده تا بتوانیم بر تجربیات زندگی خود تاثیر بگذاریم.
      شما می‌توانید از اختیار خود استفاده کرده و با کمک «قانون جذب» بر تجربیات خود اثر بگذارید. قدم‌به‌قدم تجربیات بهتر و عالی‌تری را برای خود ایجاد کنید.
      نکته کلیدی این است که از آن آگاه‌تر شوید و کنترلی که بر زندگی خوددارید را درک کنید.
      زیبایی «قانون جذب» اینکه؛ احساس خوب، باعث جذب خواسته ها و احساس بد شما را در مسیر جذب ناخواسته ها قرار میدهد. همچنین احساس خوب، باعث جذب اهداف، افراد و شرایطی می‌شود که از همان احساس خوب را بیشتر تجربه خواهید کرد.
      موفق باشید

  35. بنفشه گفته:

    سلام من قانون جذب را به تازگی آشنا شدم و فهمیدم همه چیز ارتعاشه چطوری ارتعاشم را خوب کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      دو قدم ساده برای اینکه احساسات شما نسبت به روند زندگی تان خوب باشد.

      قدم اول: روز خود را با یک نکته مثبت شروع کنید.
      بهترین ساعت برای ساختن «احساس خوب»، بعد از خواب مفید شبانه است.
      همین طور طرز فکر و احساسی که در این زمان از روز دارید، تاثیر بسیار بالایی در بقیه روز شما دارد. بنابراین زمان قدرتمندی برای ساختن «احساس خوب» است.
      چند راه خوب برای ساختن «احساس خوب» وجود دارد:
      1.یافتن نعمت هایی که میتوانید برایشان سپاسگزار باشید و به محض بیدار شدن روی آن ها تمرکز کنید.
      2.یوگا و مدیتیشن گزینه‌های عالی دیگری هستند.
      3.خواندن چند صفحه کتاب خوب درباره «بهبود فردی» یک انتخاب عالی است.
      4.دیدن فیلم ها یا گوش دادن به پادکست های آموزشی «قانون جذب» بسیار موثر است.

      قدم دوم: قبل از خواب، از خودتان «سوال» کنید.
      قبل از خواب موقعی که در بستر دراز کشیده اید و آرام هستید، یک سوال ساده از خودتان بپرسید! سوال این است: «بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟»
      با پرسیدن این سوال از خود، ناخودآگاه تان را مجبور می کنید تا روی چیزهای خوبی که در طول روز برای شما اتفاق افتاده تمرکز کند.
      سعی کنید چیزهای خوبی که امروز از مردم دیده اید را به خاطر بیاورید.(چیزهای ساده مانند این موضوع که؛ امروز در اتوبوس یک نفر جایش را به یک سالمند داد.) موفقیت های امروزتان را (هرچند کوچک و بی اهمیت) به خاطر بیاورید.
      حتی میتوانید دوباره نعمت ها و برکات زندگی تان را مد نظر قرار دهید.چیزهای خوبی که دارید و بابتشان از خداوند سپاسگزار هستید. مانند: همسر و فرزندانتان، سلامتی تان و …
      تمرکز روی موضوعات خوب، ذهن تان را برای داشتن «احساس خوب» آموزش می دهد. اگر برای به خاطر سپردن این تمرین به کمک نیاز دارید، سعی کنید سوال «بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟» را روی یک کاغذ کوچک بنویسید و آن را به نزدیک تخت خواب،آینه یا ساعت زنگ دار خود بچسبانید تا وقتی که محیای خواب میشوید، برایتان یادآوری شود.
      به خاطر بسپارید!
      تنها چیزی که واقعا اهمیت دارد این است که به احساس خود توجه کنید و سعی کنید با تمرکز روی موضوعات خوب، انرژی تان به گونه ای جریان یابد که برای شما احساس خوب بیشتری به همراه بیاورد.
      میتوانید برای خواندن مقالات آموزشی بیشتر به آدرس زیر بروید:
      موفق باشید

  36. نادی گفته:

    سلام من چند روزه درباره قانون جذب میخوانم سوالم اینه چه کار کنم بیشتر وقت ها در زندگی ام چیزهای خوب را جذب کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      برای جذب اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی که احساس خوب بیشتر به ما می‌دهند باید درک کنید که:
      «قانون جذب» به ما یاد می‌دهد که ما «احساس» را جذب می‌کنیم.
      ما چیزهایی را به تجربه خود جذب می‌کنیم که احساسات غالب ما (خوب یا بد) را تقویت می‌کند.
      حالا سوال مهمی که پیش می‌آید؛ چگونه اغلب احساس خوبی داشته باشم؟
      برای این کار باید درک کنید؛ «ٰکانون تمرکزتان »منشأ احساسات شماست.

      درنتیجه باید «ٰکانون تمرکز» خود را به‌طور مداوم روی موارد زیر ببرید:
      ۱.جنبه‌های مثبت خود و زندگی‌تان
      ۲.روی چیزی دوست‌داشتنی که می‌خواهید تجربه‌اش کنید.(نه فقدان یا نبودن آن)
      ۳.روی مواردی که «قدردان» آن‌ها هستید. (تمرکز روی چیزهایی که هرروز به خاطر داشتن آن‌ها سپاس‌گزارید، قدرتمندترین تمرین برای این کار است)
      با مداومت در انجام این سه کار ساده، رفته‌رفته احساسات شما بهتر و بهتر می‌شود.
      از زندگی خود بیشتر لذت می‌برید، احساسات غالب شما خوب و خوب‌تر می‌شوند و ارتعاشی درست را ارسال می‌کنید.
      درنتیجه اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگی‌تان می‌شود که احساس خوب را بیشتر تجربه کنید.
      این قانون است.
      به خاطر بسپارید!
      وقتی احساس غالب شما خوب است، یعنی در حال جذب چیزهایی در زندگی‌تان هستید که همین احساس خوب را برایتان به همراه دارد؛ و برعکس!
      موفق باشید

  37. مژگان گفته:

    سلام اعتقاد و طرز فکر بعضی ادم ها اذیتم میکند چطوری میشه یعنی چی کار باید بکنم تا کمتر اذیت شم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      به‌طور خلاصه تمرکزتان را از روی آن افراد بردارید. درباره اعتقاد و طرز فکرشان کنجکاوی نکنید. اگر رفتاری از آن‌ها می‌بینید که موردپسندتان نیست، آن را تحلیل نکنید. حواستان باشد درباره موضوعاتی که با آن‌ها اتفاق‌نظر ندارید، وارد بحث نشوید. این کار طبیعتا آرامش شمارا به هم می‌ریزد. باید تمرکزتان را روی ساختن خودتان قرار دهید. داشتن آرامش اولین قدم برای این کار است.
      توصیه می‌کنم؛ اگر می‌توانید بر جنبه‌ها و ویژگی‌های مثبت آن‌ها تمرکز کنید. تا احساس خوبی پیدا کنید.
      با این کار با طبیعت درونی خودتان هم‌راستا می‌شوید. از فرکانس این افراد خارج می‌شوید و افراد جدیدی وارد زندگی‌تان می‌شوند که از همین احساس خوب را بیشتر تجربه می‌کنید.
      موفق باشید

  38. ramezani گفته:

    سلام ممنون از اینکه سوالات را جواب میدید. من قبلا خیلی به قانون جذب اعتقادی نداشتم بعد با کانالی در تلگرام آشنا شدم و علاقمند به این قانون. چندتا تمرین از این کانال یاد گرفتم که انجام میدهم و لی بعضی مواقع مثلا چند روز پشت هم انجام نمیدم سوالم اینکه داشتن و حفظ افکار مثبت برای جذب خواسته هام کافیه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      داشتن نگرش مثبت اولین قدم است. بدون نگرش مثبت، خواسته‌های شما به واقعیت فیزیکی تبدیل نمی‌شود. به این سه نکته توجه کنید؛
      نکته مهم اول: داشتن «احساس خوب» نسبت به روند زندگی، باعث می‌شود در مسیر داشتن احساس خوب نسبت به اهدافتان موفق‌تر عمل کنید. چراکه الگوی داشتن «احساس خوب» در ضمیر ناخودآگاهتان نقش می‌بندد. بعد از مدتی افکار خوش احساس (نسبت به اهدافتان) راه‌تر به ذهنتان می‌آیند.
      نکته مهم دوم: طبق تجربه من، داشتن «احساس خوب» نسبت به روند زندگی، باعث می‌شود؛کمتر بر نبود، نداشتن یا کمبود اهدافمان تمرکز کنیم و به‌نوعی وابسته به آن‌ها نباشیم.این موضوع همیشه به نفع ما خواهد بود.
      چراکه نسبت به اهدافمان انعطاف‌پذیری بیشتر و احساس بهتری خواهیم داشت. در این حالت ما در بهترین حالت جذب اهدافمان قرار داریم.
      نکته مهم سوم: هر چه در کل بتوانیم احساس بهتری داشته باشیم، آسان‌تر می‌توانیم با آنچه می‌خواهیم هماهنگ شویم، زیرا هرچه بیشتر در چارچوب ذهنی مثبت‌تری باقی بمانیم، چیزهایی را که مطابق با آن «انرژی مثبت» هستند را بیشتر جذب خواهیم کرد.
      داشتن نگرش مثبت یا احساسات خوب بسیار مهم است اما برای خلق اهدافتان حتما باید تمرینات و کارهای دیگری که مربوط به اهدافتان می‌شود را انجام دهید.
      احساس خوب کلی، شمارا در مسیر جذب چیزهای خوب و خواسته‌هایتان قرار می‌دهد و تمرینات قانون جذب مقاومت ذهنی شمارا نسبت به اهدافتان کم می‌کند. باورهایتان را پالایش می‌کند. شک و تردید ذهنتان را به‌یقین تبدیل می‌کند. البته تمرینات باید شمارا هیجان‌زده کند و الهام‌بخش هم باشند.

      اقدامات شما:
      1.سعی کنید خودتان را به لحظات بدون «مقاومت» برسانید. منظورم اینکه تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به روند کلی زندگی‌تان خوب کنید. بیشتر روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید.
      2.نیروی «چرایی» خودتان را پیدا کنید و پررنگ‌تر کنید. «چرا» می‌خواهید به هدفتان برسید؟
      3.اگر به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟ آن احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. با این کارها ارتعاشات باورهای بدتان ضعیف‌تر می‌شود. موفق باشید.
      احساس خوب بیشتر، احساس لذت بیشتر از کار، احساس پیشرفت و احساس قدردانی بیشتر. به این احساسات فکر کنید.
      باید سعی کنید ازنظر ذهنی، خودتان را صاحب هدفتان ببینید درعین‌حال قدردان آن باشید. درواقع به خودتان اجازه دهید (ازنظر ذهنی) به آنجا بروید. احساس داشتن هدفتان را در خود پرورش دهید.
      وقتی به خودتان اجازه دهید ازنظر ذهنی به آنجا بروید ، آنگاه کائنات تمام ایده‌های لازم، مهارت‌ها و مواردی که برای هدفتان نیاز دارید را به شما نشان می‌دهد.
      موفق باشید

    • زندگی ناب گفته:

      سلام هم‌راستایی کامل!
      یعنی نداشتن شک و تردید (نبود مقاومت) و داشتن باورهای درست
      یعنی داشتن احساس خوب نسبت به خود (حس ارزشمند بودن و لایق بودن)
      یعنی داشتن احساس خوب نسبت به روال زندگی‌تان
      یعنی بودن در حالت داشتن آن، تا ضمیر ناخودآگاهتان باور کند که آن رادارید. (اگر به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟ آن احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. )
      به خاطر بسپارید!
      هرگاه درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و احساس خوبی داشته باشد، یعنی ارتعاشات شما باهدفتان هماهنگ است و شما در مسیر دستیابی به هدفتان هستید.
      اما اگر درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و مدام احساس بد یا منفی را تجربه کنید، یعنی خودتان را به الگویی از عادات و افکاری عادت داده‌اید که نیرویی مخالف جهت خواسته شما وارد می‌کنند. درنتیجه شما در حال جذب هدفتان نیستید و بیشتر ناخواسته‌ها را به زندگی خود می‌کشید.
      موفق باشید

  39. محمد گفته:

    سلام
    من میخوام کسب و کاری برای خودم داشته باشم کارمند هستم. مدرک و سرمایه برای شروع بیزینس ندارم شما میدانید از کجا باید شروع کنم یا کتاب خوبی اگر معرفی کنید که کمک کنه ممنون میشم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      سوالتان خیلی کلی بود. اما برای شروع من کتاب «استارتاپ 100 دلاری» را به شما پیشنهاد می‌کنم
      این کتاب که به فارسی در کشورمان ترجمه‌شده، حاصل تحقیقات میدانی و مصاحبه‌های پرشمار «کریس گیلبو» با کارآفرینانی بوده است که استارت آپ های خود را با سرمایه‌ای اندک و با شعار « از کم شروع کن » به راه انداخته‌اند و در مدت‌زمان کوتاهی توانسته‌اند با درآمدزایی، خود را از قیدوبندهای کارهای استخدامی برهانند.
      «کریس گیلبو» با 1500 نفر مصاحبه کرد که کسب‌وکاری ایجاد کرده‌اند و 50000 دلار یا بیشتر از یک سرمایه‌گذاری متوسط (در بسیاری موارد 100 دلار یا کمتر) به دست آورده‌اند و این کتاب بر 50 مورد جالب‌ترین مطالعه موردی تمرکز دارد.
      نویسنده بیان می‌کند که حتما مجبور نیستید مدرک مدیریت، یا حتی طرح تجاری و تعدادی کارمند داشته باشید. تمام چیزی که نیاز دارید، محصول یا خدمتی است که از کار موردعلاقه‌تان سرچشمه می‌گیرد، یافتن افرادی که مایل به پرداخت پول برای این محصول یا خدمت هستند، و شیوه‌ای برای گرفتن دستمزد.
      کتاب استارت آپ ۱۰۰ دلاری آکنده از ایده‌های نو و خلاقانه‌ای است که می‌تواند به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، راهنمای شما باشد.
      موفق باشید

  40. رحمانی گفته:

    سلام میتوانم برای تلافی از قانون جذب استفاده کنم/ یک نفر خیلی در حق دوستم دیگری بد کرده و من شاهد ماجرا بودم دلم میخواد یه کاری برای دوستم بکنم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      به دو نکته زیر دقت کنید؛
      نکته اول:
      شما برای هیچ فردی، شرایط یا خواسته‌ای را نمی‌توانید جذب کنید. هر فردی الگوهای فکری (باورها)، احساسات و ارتعاشات خود را دارد و بر مبنای آن‌ها خلق می‌کند.
      شما تاثیر بر تجربیات خود دارید و نه دیگران.
      نکته دوم:
      وقتی کسی احساسات غالب منفی دارد (رنجش، کینه و حس انتقام ) و سعی می‌کند با این احساسات دست به خلق یا جذب بزند، چیزی که نصیبش می‌شود، جوهره ارتعاشی همین احساسات منفی غالب اوست. ( اگر نمی‌دانید منظور از جوهره ارتعاشی چیست بر روی لینک زیر کلیک کنید و مقاله را مطالعه کنید)
      https://zendegienab.com/قانون-جذب-چیست/
      درواقع داشتن احساسات منفی، چیزها، افراد و شرایطی را جذب زندگی‌تان می‌کنید که از همین جنس احساس منفی را بیشتر تجربه کنید.

      به خاطر بسپارید!
      قانون جذب مبتنی بر احساس است. درواقع قانون جذب هنر مدیریت احساسات را به شما نشان می‌دهد. داشتن احساسات خوبی مانند امیدواری، قدردانی و عشق، احساس خوب بیشتر را وارد زندگی‌تان می‌کند. ماندن در احساسات منفی، چیزهای ناخواسته زیادی را وارد زندگی‌مان می‌کند. هم شما و هم دوستتان می‌توانید با یادگیری قانون جذب تغییرات مثبت بیشتری در تجربیات زندگی خود ایجاد کنید.
      موفق باشید

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      به‌طور مشابه، هر وقت که می‌خواهید روی تمرینات یا یادگیری قانون جذب کارکنید نگران احساسات منفی خود هستید، به یاد داشته باشید که هیچ‌کس 100 درصد مواقع نمی‌تواند احساسات خوب داشته باشد. اصلا ما تمرینات قانون جذب را انجام می‌دهیم تا بتوانیم احساسات خود را مدیریت کنیم.
      درست است که هر چه افکار شما مثبت‌تر و نشاط‌آورتر باشد، ارتعاشات شما بالاتر خواهد رفت و یادگیری یا انجام تمرینات قانون جذب نتیجه‌بخش‌تر خواهد بود اما باید بپذیریم طی شبانه‌روز درگیر اتفاقات و شرایطی می‌شویم که احساسات ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند. احساسات بد انرژی‌هایی هستند که می‌آیند و می‌روند و گاهی به نظر می‌رسد هویت ما را ربوده‌اند. اما هویت واقعی ما نیستند. احساس منفی موقتی است به شرطی که در آن نمانیم.
      پس‌کار مهم شما در ابتدا این است که به سمت احساس خوب حرکت کنید.
      بهترین کاری که می‌توانید درزمانی که روز بدی را سپری می‌کنید یا با احساسات سمی روبرو هستید انجام دهید این است؛
      تمرکزتان را از روی موضوعی که احساس شمارا بد کرده بردارید. چگونه؟
      1.به موارد ساده‌ای در زندگی خود توجه کنید که خوب پیش می‌روند.
      2.در قدم بعد؛ روی چیز دیگری «تمرکز» کنید. یک موضوع دوست‌داشتنی.
      به خاطر بسپارید!
      هر چیزی که شمارا در این احساسات بد نگه می‌دارد به‌هیچ‌عنوان به نفع شما نیست و اگر اکنون کاری نکنید تا به احساس خوب برسید، احساسات بد بیشتری را جذب خواهید کرد.
      جهت راهنمایی و درک بهتر توصیه می‌کنم بر روی لینک زیر کلیک کنید و سوال سوم را مطالعه کنید. موفق باشید
      https://zendegienab.com/question-and-answer/

  41. عاطفه گفته:

    سلام ممنون از مطالبتان. سوالی دارم. وقتی روز بدی دارم چگونه روی تمرین های قانون جذب تمرکز کنم تا حسم بهتر بشه؟ منظورم اینکه چطوری این چرخه منفی را از بین ببرم؟ از کجا شروع کنم؟

  42. ali reza گفته:

    سلام من هیچ وقت نفهمیدم چرا انقدر احساس خوب در قانون جذب مهم است؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام پاسختان را طی دو نکته میدهم:
      نکته اول: شما همیشه احساس غالبتان (خوب یا بد) را جذب می‌کنید و میدانیم «قانون جذب» بر احساس خوب کلی تا حد امکان تأکید دارد چراکه احساس خوب، احساس خوب بیشتر را وارد زندگی‌تان می‌کند. درواقع اگر احساسات غالب زندگی‌تان خوب است، درنتیجه اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگی‌تان می‌شود که «احساس خوب» را بیشتر تجربه کنید.
      درنتیجه؛ خیلی مهمه که احساس خوبی نسبت به روال کلی زندگی‌تان داشته باشید.
      نکته دوم: وقتی رسیدن به هدف یا چیزی را می‌خواهید، درواقع حس خوب ناشی از وجود آن را می‌خواهید!
      به بیان بهتر؛ شما آن هدف یا خواسته را می‌خواهید چون فکر می‌کنید با داشتن آن، احساس خوبی را تجربه خواهید کرد. (البته که درست هم‌فکر می‌کنید) درنتیجه؛ احساس خوب سریع‌ترین جریان برای جذب یا خلق اهدافتان است. (چون قرار است با جذب هدفتان، احساس خوب بیشتری را تجربه کنید) این موضوع فرآیند کلی «قانون جذب» است.
      موفق باشید

  43. حصیری گفته:

    ممکنه به من بگید برای تمرین جنبه های مثبت که ارتعاشات را خیلی بالا میبره باید از کجا شروع کنم؟ تشکر میکنم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      برای شروع به مدت 2 تا 5 دقیقه، نام کسی یا چیزی را که همیشه نسبت به آن احساس خوبی دارید، بنویسید.سپس از خود بپرسید؛
      من درباره تو چه چیزی را دوست دارم؟
      چرا این‌قدر دوستت دارم؟
      جنبه‌های مثبت شما چیست؟
      اولین جواب ها را در مقابل سوال ها بنویسید. سعی کنید جنبه های بیشتری را بنویسید.
      فقط یک تصمیم بگیرید که به دنبال چیزی باشید که می‌خواهید ببینید. اگر می‌بینید که در مورد شخص خاصی یا موضوع خاصی احساس منفی دارید، حداقل یک یا چند مورد یا خصوصیت مثبت آن را بنویسید. باید تمرین کنید تا بتوانید تمرکزتان را از روی مواردی که احساس منفی می‌دهند بردارید.
      با این کار از زندگی‌تان بیرون می‌رود. وقتی درباره شخص یا موضوع انتخابی‌تان مورد مثبتی به ذهنتان نمی‌رسد آن را تمام کنید و به سراغ فرد یا موضوع دیگری بروید. (به‌زور چیزی را ننویسید بلکه با عشق و اشتیاق بنویسید)وقتی به دنبال دلایلی برای داشتن احساس خوب می‌گردید، حتما پیدایش می‌کنید.
      وقتی بر این دلایل تمرکز می‌کنید، احساس خوشایندی خواهید داشت و درنتیجه؛ شروع به جذب آنچه خوب می‌پندارید می‌کنید.
      نکته مهم تمرین اینجاست؛ شما نمی‌توانید روی بیش از یک‌چیز در یک‌زمان تمرکز کنید وقتی روی چیزی که می‌خواهم تمرکز می‌کنم، احساس خوبی دارم. اگر بر کمبود آنچه می‌خواهم تمرکز کنم، احساس بدی دارم
      به خاطر بسپارید!
      تنها چیزی که واقعا اهمیت دارد این است که به احساس خود توجه کنید و سعی کنید با تمرکز روی موضوعات خوب، انرژی‌تان به‌گونه‌ای جریان یابد که برای شما احساس خوب بیشتری به همراه بیاورد
      موفق باشید

  44. خانی گفته:

    سلام وقت بخیر ممنون از سایت و مقالات خوبتون
    من چند روز پیش مقاله میخواندم درباره قانون جذب که در ان چند بار به موضوع همزمانی اشاره کرده بود.
    اگرممکنه توضیح درباره این موضوع بدین
    ممنون

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      این واژه اولین بار توسط کارل گوستاو یونگ برای توصیف پیشامدهای معنادار مورداستفاده قرار گرفت.
      آیا تابه‌حال شده مشکلی دغدغه ذهنتان بوده و به‌طور اتفاقی کتابی را بازکنید و راه‌حل مشکل خود را در صفحه مقابلتان ببینید؟ آیا برایتان پیش‌آمده در صف، مترو یا اتوبوس با یک غریبه آشنا شوید و بعد ببینید او همان فردی است که می‌تواند به شما برای دستیابی به هدفی خاص کمک کند؟
      ممکن است این پیشامدها را تصادفی ببینیم اما چنین رویدادهایی نشان از وجود نظم نهفته‌ای در کائنات دارد. درواقع وقتی هماهنگی بیشتری را به زندگی خود وارد می‌کنید، بیشتر با طبیعت درونی‌تان هماهنگ می‌شوید بیشتر با کائنات که همواره به شما کمک می‌کند تا اهدافتان را خلق کنید، مشارکت می‌کنید.
      دکتر دیپاک چوپرا می‌نویسد: به‌محض اینکه طرز فکر کار واقعی زندگی را درک کنید، توان بالقوه شگفت‌انگیزی که در هرلحظه نهفته است را درک می‌کنید. همچنین با پیشامدهای مثبت بیشتر و بیشتری مواجهه خواهید شد.
      وقتی این پیشامدها در زندگی‌تان رخ می‌دهد به آن‌ها توجه ویژه‌ای کنید. این موضوع شمارا مطمئن می‌کند که در مسیر درستی قرار دارید.
      موفق باشید

  45. ساعی گفته:

    سلام یک فردی که تازه با قانون جذب اشناشده ممکنه چه اشتباهی داشته باشد یا انجام بده که مانع رسیدن به هدف بشود
    پاسخ این سوال برام خیلی مهمه تشکر

    • زندگی ناب گفته:

      سلام ممنون از سوال خوبتان
      به نظر من مهم‌ترین اشتباه (برای تازه‌کارها) این است؛ وقتی هدف یا اهدافی دارند، هدف را بر اساس آنچه می‌خواهند تنظیم نمی‌کنند.
      اوایل کار بسیار مهم است که هدف را بر اساس آنچه می‌خواهید تنظیم کنید. تا ارتعاش کمبود/فقدان آن را به‌مرور کم‌رنگ‌تر کنید.
      شما باید برای خودتان روشن کنید که چرا آنچه را که می‌خواهید، می‌خواهید.
      سعی کنید فهرستی از تمام دلایلی که خواسته یا هدفتان را می‌خواهید، تهیه کنید و آن‌ها را یادداشت کنید. سپس فهرست را یکی‌یکی مرور کنید و مطمئن شوید که هر دلیل دارای جوهره‌ای مثبت است.
      این بدان معنی است که مطمئن شوید دلایلی که می‌خواهید به خواسته خود برسید و تجربه کنید به دلیل چیزی است که می‌خواهید، و نه برعکس آن چیزی که نمی‌خواهید.
      مثلا:
      به‌جای اینکه بخواهید پول بیشتری داشته باشید تا دیگر بدهکار نباشید، هدف را بر اساس آنچه می‌خواهید تنظیم کنید: زندگی در خانه‌ای راحت یا تامین هزینه تحصیلات دانشگاهی فرزندتان با شادی.
      به‌جای اینکه بخواهید اضافه‌وزن نداشته باشید یا وزن کم کنید، چشم‌انداز خود را بر اساس آنچه می‌خواهید تنظیم کنید: سالم، لاغر، صاف، تناسب‌اندام و احساس جذاب و شگفت‌انگیز بودن!
      این‌یک نکته بسیار ظریف است، همیشه سعی کنید به تجربه مثبتی که می‌خواهید فکر کنید. همیشه سعی کنید به این فکر کنید که بیشتر از چه چیزی می‌خواهید (و نه آنچه نمی‌خواهید یا کمتر می‌خواهید).
      موفق باشید

  46. masod گفته:

    وقت بخیر مهمترین کار برای جذب پول چیه؟ اون مهمه را میخواهم بدانم ممنون

  47. زندگی ناب گفته:

    سلام
    مهم‌ترین قدم برای جذب ثروت، حذف باورهای منفی است. گام بعدی این است که آن‌ها را با باورهای مثبت جایگزین کنید و سپس تلاش کنید تا با ترکیب باورهای مثبت با اقدامات جدیدتر ، تغییرات و شواهد باور مثبت جدید در زندگی‌تان نمایان شود.
    به‌طور مثال: اگر این فکر منفی رادارید که «پول ریشه همه بدی‌هاست»، با توجه به اینکه چنین ارتباط منفی با پول‌دارید، بعید است که مجموعه اقداماتی درست انجام دهید که منجر به موفقیت مالی شما شود.
    الگوهای فکری منفی و محدود منجر به کنش محدود یا حتی اقدام معکوس می‌شود و نتایج منفی به بار می‌آورد. درحالی‌که الگوهای فکری مثبت برعکس این موضوع عمل می‌کند.
    موفق باشید

  48. raana گفته:

    سلام من کتاب راز و کتاب قدرت و کتاب شکر گزاری راندابرن را خواندم تمرینات آن را انجام میدهم مشکلی که دارم این است که گاهی اوقات بی‌صبر می ‌شوم.
    به نظر شما بی‌صبری و تجربه احساسات منفی (بعضی وقت ها) روند جذبم را کند نمیکند؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      باید درک کنید؛ وقتی خواسته یا خواسته‌های مهمی دارید، غیرممکن است که گاهی اوقات احساس بی‌صبری نکنید!
      درواقع احساس بی‌صبری در مورد خواسته‌تان، به شما می‌گوید که آن خواسته برای شما بسیار مهم است. درنتیجه نگران نشوید و از خود انتقاد نکنید. ذهن خود را آرام کنید. احساس «آرامش» بدل بی‌صبری است.به تمرین ادامه دهید تا همچنان در جهت جریان خواسته‌تان قرار داشته باشید. احساس بی‌صبری را رها کنید. هر چیزی که تمرکز شمارا روی نبودن/نداشتن خواسته‌تان می‌برد را رها کنید و فقط به تمرین ادامه دهید.
      به خاطر بسپارید!
      مهم‌ترین چیزی که مانع رسیدن به خواسته‌تان می‌شود تمرکز روی «فقدان» آن است.
      موفق باشید

  49. asal گفته:

    سلام وقت بخیر
    من قانون جذب را از اساتیدی مثل اقای عباسمش و اقای شریفی یاد گرفتم و واقعا زندگی ام تغییر کرده . سوالم از شما این است کهچطوری میتوانم قانون جذب را به کسی که اعتقادی نداره به این موضوع یاد بدم و آگاهش کنم تا اون هم بتوانه احساسش را بهتر کنه و زندگی اش را تغییر بده. این فرد برام خیلی مهمه
    ممنونم که پاسخم را میدهید

  50. asal گفته:

    سلام مجدد سوال دومی دارم که فراموش کردم بپرسم واین است که من چطور میتوانم ارتعاش شخصی ام را بالا نگه دارم. البته من تمرین های قانون جذب مثل تجسم و عبارات تاکیدی را انجام میدم روی باورهایم هم کار میکنم، به جز این ها چه کارهایدیگه ای هست ممنونم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      چندراه مکمل را برای شما تا ارتعاش خود را افزایش دهید:
      کمی ورزش کنید یا نیم ساعت قدم بزنید
      برای خودتان کادویی بخرید (حتی بدون دلیل)
      به کسی که دوستش دارید گل بدهید
      اگر باغچه دارید باغبانی کنید یا به گلدان‌ها برسید.
      نقاشی کنید
      همین حالا با یک دوست تماس بگیرید
      مدیتیشن ساده انجام دهید.
      مرتب آب بنوشید
      فیلم کمدی تماشا کنید.
      پدر و مادرتان را هرروز در آغوش بگیر
      به یکی از عزیزانتان بگویید که دوستش دارید و اگر ممکن است دلیلی بیاورید.
      به موسیقی (بی‌کلام) گوش دهید
      به حیوانات غذا دهید و آن‌ها را نوازش کنید
      در هفته چند بار غذای ارگانیک بخورید
      هرروز یک مطلب کوتاه انگیزشی بخوانید.
      هرروز یک‌چیز جدیدی (درباره بهبود فردی یا قانون جذب) یاد بگیرید
      کار یا کارهایی را که به تعویق انداخته‌اید تکمیل کنید
      جلوی آینه بایست و به خودتان بگویید که دوستت دارم
      این‌ها فقط چند ایده هستند و شما می‌توانید لیست خود را مطابق چیزهای دیگری که احساس خوب بیشتری به شما می‌دهند، تکمیل کنید.
      موفق باشید

  51. زندگی ناب گفته:

    سلام
    به شما توصیه می‌کنم هیچ‌وقت سعی نکنید قانون جذب را به کسی که اعتقادی ندارد یاد بدهید. همین‌طور هیچ‌وقت با این افراد وارد بحث نشوید.
    هر فردی ٰ افکار ،احساسات، الگوهای ذهنی و ارتعاش خودش را دارد. این موضوع مهمی که باید به آن توجه داشته باشید. برای تاثیر گذاری روی دیگران، بهترین توصیه این است که؛ ابتدا با کمک «قانون جذب» به بهترین نسخه از خودتان تبدیل شوید.
    اگر می‌خواهید به دوستتان کمک کنید تا آرامش داشته باشد، ابتدا خودتان باید آن را پیدا و سپس احساس کنید.
    این‌طوری می‌توانید برای اطرافیان خود الهام‌بخش باشید و به فردی که علاقه‌مند است کمک کنید تا همین کار را انجام دهد.
    برای راهنمایی بیشتر می‌توانید در بخش پرسش و پاسخ «سوال هفتم» را مطالعه کنید.
    برگه پرسش و پاسخ
    موفق باشید.

  52. masod گفته:

    سلام خداقوت ممنونم که به سوالم جواب دادید. ولی یک سوال دیگر هم دارم
    مهمترین اشتباه یا مانع سر راه چیزی که میخوام جذبش کنم چیه؟ میدانم باید احساس خوبی داشته باشم اما میخوام بدونم چه چیزی ممکنه من را از جذب چیزی ک میخوام دور کنه

  53. فریبا گفته:

    سلام وقتتون بخیر
    من هدفام برام معلومه اما خیلی توی این شرایط نسبت به هدف هام احساس ناامیدی دارم چطور میتوانم این احساس را رها کنم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      تاثیر ارتعاش حاصل از احساس ناامیدی با ارتعاش حاصل از احساس امیدواری کاملا متفاوت است. آگاهی و درک تفاوت این دو ارتعاش متفاوت، خیلی مهم است.
      ماندن در اولی (ناامیدی) تردید، نگرانی، دلسردی، افسردگی و ترس برایتان می‌آورد؛ اما دومی، (احساس امیدواری) شمارا در مسیر درست دریافت خواسته‌تان قرار می‌دهد. وقتی احساس امیدواری، احساس غالب شما باشد، در جهت اهدافتان قرار می‌گیرید، سپس دریچه ذهن شما به روی تمام راه‌هایی که شمارا به هدفتان می‌رساند باز می‌شود.

      حالا که از این موضوع مهم آگاه شدید باید تمرکزتان را روی مواردی ببرید که احساس امیدواری در شما ایجاد می‌کند.
      باید درک کنید؛ «ٰکانون تمرکزتان» منشأ احساسات شماست. (امیدواری یا ناامیدی)
      درنتیجه باید «ٰکانون تمرکز» خود را به‌طور مداوم روی موارد زیر ببرید:
      1. جنبه‌های مثبت خود وزندگی‌تان
      2. روی مواردی که «قدردان» آن‌ها هستید. (تمرکز روی چیزهایی که هرروز به خاطر داشتن آن‌ها سپاس‌گزارید، قدرتمندترین تمرین برای این کار است)
      می‌دانم که گاهی اوقات انجام آن سخت است، تنها چیزی که لازم است این است که عمداً ذهن، افکار، توجه و کلمات خود را به سمت فکر کردن و صحبت کردن در مورد چیزهایی ببرید که قدردانشان هستید.
      با مداومت در انجام این دو کار ساده، رفته‌رفته احساسات شما بهتر و بهتر می‌شود.
      از زندگی خود بیشتر لذت می‌برید، احساسات غالب شما خوب و خوب‌تر می‌شوند حالا ساده‌تر به احساس امیدواری نسبت به اهدافتان می‌رسید.

      نکته مهم:
      نیازی به وارد شدن به جزئیات احساسا ناامیدی ندارید، زیرا نباید به آن احساسات منفی و تجربه‌های ناخواسته توجه و انرژی بیشتری بدهید. در قانون جذب، تنها اولویت واقعی این است که احساس بهتری داشته باشید. با انجام دو اقدام بالاکمی آرامش پیدا می‌کنید و ذهنتان را برای تمرکز بر آنچه می‌خواهید امیدوارتان می‌کند، باز می‌کنید.
      اما یادتان باشد، برای انجام این کار، مهم‌ترین قدم این است که از صحبت کردن در مورد مشکل و احساس ناامیدی دست‌بردارید!
      سپس باید باور کنید که می‌توانید شرایط ناامیدکننده را به‌گونه‌ای متفاوت به سمت امیدواری تغییر دهید. باید قدرت درونی خود را درک کنید. شما توانایی انجام این کار رادارید. شما ارزشمند و لایق هستید.
      کمی اعتمادبه‌نفس خود را بالا ببرید. چگونه؟
      برای شروع؛ به دنبال شواهدی از افراد دیگری باشید که آن را انجام داده‌اند، (یا به خواسته‌ای مشابه خواسته شما رسیده‌اند) سپس به دنبال نمونه‌های مشابه موفقیت‌آمیز از گذشته خود باشید.
      در مورد راه‌هایی که ممکن است خواسته‌تان برای شما اتفاق بیفتد، تجسم کنید. تمام راه‌هایی را که می‌توانید واقعا در قلب خودباور کنید که قطعاً برای شما اتفاق خواهد افتاد را به خود یادآوری کنید.
      سپس روی همه دستاوردها و چیزهای مهمی که یک روز هدفتان بوده و اکنون آن‌ها رادارید تمرکز کنید. برای آن‌ها شکرگزاری کنید. به‌طور واضح آن‌ها را بنویسد و هرروز بخوانید.

      در آخر؛ به شما بستگی دارد که به‌اندازه کافی منضبط باشید تا نحوه تمرکز خود را تغییر دهید و ذهن خود را از چیزهایی که فکر می‌کنید ندارید، یا احساس می‌کنید به‌اندازه کافی ندارید، یا هر مورد دیگری که احساس ناامیدی در شما ایجاد می‌کند، دور کنید.
      برای دریافت راهنمایی بیشتر، می‌توانید سوال 3 این برگه (در قسمت بالا) را بخوانید.
      موفق باشید

  54. مهسا گفته:

    سلام
    سوالی که دارم اینکه وقتی چیزی پیش می آید که باعث ناراحتی و ناامیدی یا بدبینی به یه موضوعی می شود ، چه باید بکنم؟
    تشکر از سایت خوبتون

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      هیچ‌کس دوست ندارد که در «احساسات منفی» گیر بیافتد. اما وقتی دچار می‌شویم، بیرون آمدن از آن بسیار چالش‌برانگیز است. بهترین کار این است که در همان ابتدا از آن خلاص شویم. اگر این کار را نکنیم بنا بر قانون جذب، «احساسات منفی» بیشتری را تجربه خواهیم کرد و به‌مرور بیرون آمدن سخت‌تر می‌شود.
      درک می‌کنم که در چنین شرایطی داشتن «احساس خوب» خیلی سخت است.
      اما هنر اینکه وقتی احساس بدی داریم، اتفاقات بد را تجربه می‌کنیم بتوانیم قدم‌به‌قدم احساسمان را خوب کنیم. احساس بد شما یعنی روی چیزی تمرکز کرده‌اید که دوستش ندارید و نمی‌خواهید بیشتر ا این آن را تجربه کنید. (مثل رفتار یا تمرکز روی رفتار یا جنبه بد فردی)
      موضوع اینکه؛ شما با «تمرکز» کردن این شرایط را جذب کردید. درنتیجه باید با تغییر کانون تمرکزتان این شرایط را تغییر دهید.
      بنابراین، تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که به‌جای آن موضوع ناراحت‌کننده، تمرکز خود را روی چیز دیگری معطوف کنید!
      این کاری که من خودم انجام می‌دهم:
      به‌محض اینکه متوجه می‌شوم دارم در چرخه «احساسات منفی» می‌افتم، آگاهانه صبر می‌کنم و چند ثانیه چشم‌هایم را می‌بندم، چند نفس عمیق می‌کشم و به چیزهایی تو زندگی‌ام فکر می‌کنم که خوب پیش می‌روند. ساده‌ترین چیزها!
      اینکه زندگی، کسب‌وکار، سلامتی و خانواده من همه خوب هستند و به‌درستی کار می‌کنند، اینکه از بدنم، توانایی‌ها و ذهنم استفاده می‌کنم، سقفی بالای سرم دارم، و همه‌چیز ) نیازهای من برآورده شده و از آن فراتر رفته است.
      تمرکز می‌کنم روی موفقیت‌ها کوچک و بزرگ زندگی‌ام. و به خودم یادآوری می‌کنم که خیلی چیزها، خیلی روندها در زندگی‌ام خوب پیش می‌روند و در مرکز آن‌ها کائنات در یک وضعیت کامل از هماهنگی و رفاه است.
      اگر هم غیرازاین به نظر برسد، صرفا کائنات در حال کار کردن است تا حتی بهتر از آن چیزی باشد که من تصورش را می‌کنم.
      من سعی می‌کنم به راه‌هایی فکر کنم که باعث حل مشکل یا تغییر وضعیتی می‌شود که احساس من را بد کرده. هر اتفاقی خوبی می‌تواند بیافتد تا این وضعیت بهتر، بزرگ‌تر، قوی‌تر، زیباتر یا خوب‌تر از آن چیزی باشد که اکنون است.
      ما انسان‌ها دارای قدت تخیل (یعنی این توانایی راداریم که فراسوی واقعیت خود، ذهنا بیافرینیم) پس می‌توانید انتهای کار را آن‌طور که دوست دارید باشد تجسم کنید.
      برای راهنمایی بیشتر می‌توانید در بخش پرسش و پاسخ سوال سوم را مطالعه کنید.
      برگه پرسش و پاسخ
      موفق باشید

  55. ROSHANAK گفته:

    سلام و ممنون از سایت خوب خوبتون. خداراشکر که افرادی مثل شما مردم را نسبت به قدرت و پتانسیل های درونی شان آگاه تر میکنند. من آشنایی نسبی با قانون جذب دارم و باور دارم که میتوانم تغییرات اساسی در زندگی ام ایجاد کنم.
    چیزی که فهمیدم مهمترین موضوع (برای شروع) تغییر ذهنیت است. حالا سوالم این است که مهمترین ذهنیت هایی را که باید تغییر بدیم چه چیزهایی اند؟ لطفا کمی تضیح بدین
    تشکر و آرزوی موفقیت

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      انواع مختلفی از طرز فکر یا ذهنیت وجود دارد. چند مثال عبارت‌اند از:
      کمبود (برای همه افراد کافی نیست)
      مخالف ذهنیت کمبود: ذهنیت فراوانی (برای همه‌چیزهای زیادی وجود دارد)

      ثابت (شما همانی هستید که هستید و تغییری در آن وجود ندارد)
      مخالف ذهنیت ثابت: ذهنیت رشد (شما می‌توانید یاد بگیرید و خودتان بهتر شوید) به بیان بهتر؛ ذهنیت ثابت این باور است که توانایی‌ها و استعدادهای شما در سنگ تمام گذاشته‌شده و قابل ارتقا نیست.
      از سوی دیگر، ذهنیت رشد، این باور است که شما می‌توانید مهارت‌ها و توانایی‌های خود را با تلاش و تمرین توسعه دهید.

      قربانی (همه و همه‌چیز علیه شماست)
      مخالف ذهنیت قربانی: پذیرش مسئولیت
      هرکسی می‌تواند با تمرین ذهنیت خود را تغییر دهد. این کار با تغییر عمدی عادات و الگوهای فکری شما هرروز کار می‌کند تا زمانی که مثبت اندیشی طبیعی شود.

      چگونه ذهنیت خود را تغییر دهیم

      محدودیت‌های خود را بپذیرید: اولین قدم در تغییر طرز فکر این است که هرگونه محدودیت یا باوری را که ممکن است در مورد خودتان داشته باشید و مانع شما می‌شود، بپذیرید.

      باورهای محدودکننده خود را شناسایی کنید: دومین قدم برای تغییر طرز فکرتان ، شناسایی هرگونه باور محدودکننده‌ای است که ممکن است داشته باشید

      باورهای محدودکننده خود را به چالش بکشید: هنگامی‌که باورهای محدودکننده خود را شناسایی کردید، زمان آن است که آن‌ها را به چالش بکشید. از خود بپرسید که آیا این باورها واقعا درست هستند؟

      افکار خود را مجددا تنظیم کنید: به‌جای تمرکز بر کارهایی که نمی‌توانید انجام دهید یا نمی‌دانید، افکار خود را به‌گونه‌ای تنظیم کنید که بر روی آنچه می‌توانید انجام دهید و آنچه می‌توانید با تلاش و تمرین یاد بگیرید تمرکز کنید.
      به‌جای تمرکز بر فقدان یا کمبود هر موضوعی ، ذهن خود را به‌گونه‌ای تنظیم کنید که بر فراوانی تمرکز کند. احساس قربانی بودن را رها کنید. شما مسئول 100 درصد زندگی تان هستید.

      موفقیت خود را تجسم کنید:
      تجسم ابزار قدرتمندی برای ایجاد زندگی موردنظر شما است. هرروز زمانی را صرف تجسم خود برای رسیدن به اهداف وزندگی رؤیاهای خود کنید.

      اطراف خود را با افراد مثبت احاطه کنید
      افرادی که بیشتر وقتتان را با آن‌ها می‌گذرانید می‌توانند تأثیر زیادی بر تغییر ذهنیت شما داشته باشند. حلقه خود را با افرادی پرکنید که شمارا برای رسیدن به اهدافتان حمایت و تشویق می‌کنند. افرادی که ذهنی باز و پویا دارند.

      اقدام کنید: اقدام تنها راه پیشرفت به‌سوی اهدافتان است. کارهای بزرگ را به نقاط عطف کوچک‌تر تقسیم کنید و شروع به حرکت کنید.

      موفق باشید

  56. محدثه گفته:

    سلام رئیس من رفتار بدی با من دارد. چندبار خواستم استعفا بدم اما به خاطر نوع قراردادم اگر بخوام این کار را بکنم خیلی ضضر میکنم چطوری در چنین شرایطی احساس خوبی داشته باشم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      در ابتدا باید درک کنید که هیچ اختیار و تسلطی بر رفتار او ندارید (هر فردی بر مبنای افکار و احساساتشان رفتار می‌کنند) اما شما اختیار کامل بر واکنش نسبت به رفتار کارفرمایتان رادارید.
      بهترین راه این است که واکنش خود را نسبت به رفتار او عوض کنید. از تمرکز روی رفتار غیرمنطقی او دست‌بردارید.
      چیزی که مهم است؛ اصلاح واکنشتان است. برای داشتن واکنش مناسب، باید درک کنید؛ دیدگاه «تعمیر» در قانون جذب جواب نمی‌دهد؛ یعنی: رئیسم باید رفتارش را عوض کند تا من احساس خوبی داشته باشم!
      این دیدگاه منفی ارتعاش خواسته شما (احترام یا رابطه خوب کاری) را از بین می‌برد.
      در این حالت تمام تمرکز شما به تغییر در دنیای بیرونی است. درحالی‌که شما باید روی ذهنتان کارکنید (دنیای درونی). یادتان باشد؛ همیشه دنیای درونی مقدم بر دنیای بیرونی است.
      به‌جای تحمل واقعیت موجود، با کمک ذهنتان، واقعیت جدید را انتخاب و خلق کنید.
      کلید خلق واقعیت جدید این است که درک کنید می‌توانید تمام احساسات آن واقعیت جدید (احساس ارزشمند بودن، احترام یا لذت داشتن رابطه خوب کاری) را بدون داشتنش ایجاد کنید.
      زیرا هر احساسی را که می‌خواهید تجربه کنید از درونتان نشات می‌گیرد. مهم‌ترین موضوع در اینجا کانون تمرکزتان است. زیرا «ٰکانون تمرکزتان» منشأ احساسات شماست.
      درنتیجه باید «ٰکانون تمرکز» خود را به‌طور مداوم روی مواردی ببرید که اندکی احساس خوب در شما ایجاد می‌کنند.
      دلایلی برای ایجاد احساس خوب در محل کارتان ایجاد کنید. حتی اگر برای ذهنتان منطقی نباشد.
      باید عمدا ذهن، (افکار، توجه و کلمات) خود را به سمت فکر کردن و صحبت کردن در مورد موضوعاتی ببرید که در محل کارتان خوب پیش می‌روند.
      قدردان مواردی باشید که برایتان لذت‌بخش هستند. هنگامی‌که تمرکز خود را (به‌جای شرایط بیرون) بر روی تغییر افکار، احساسات و واکنش‌هایتان قرار می‌دهید و مدتی در این کار مداومت می‌کنید، آنگاه آنچه را که می‌خواهید جذب خواهید کرد.
      ممکن است رفتار کارفرمای شما تغییر کند. ممکن است با او تفاهم کنید و به‌سادگی استعفای شما قبول شود سپس کار مناسب‌تری پیدا کنید که کار کردن در آنجا برایتان لذت‌بخش خواهد بود.
      ممکن است تا آخر قرارداد آنجا بمانید اما مواقعی که او بدخلق است، به پست شما نخورد. به‌هرحال واقعیت جدیدی را خلق می‌کنید که در آن احساس خوب بیشتری را تجربه خواهید کرد.
      برای راهنمایی بیشتر همین حالا سوال سوم در برگه پرسش و پاسخ را بخوانید.
      موفق باشید

  57. ایمان نعمتی گفته:

    سلام سوال دارم چرا انسان بیشتر افراد منفی را جذب می کند در حالی که همه ما دوست داریم افراد خوب در اطرافمان باشند تا افراد مفی

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      وقتی مدتی به هر دلیلی در درجات احساسی منفی هستید، افرادی را جذب می‌کنید که از همان احساس بد را بیشتر به شما می‌دهند. چراکه شما همیشه احساس را جذب می‌کنید.
      البته احساسات شما در مورد افراد و موقعیت‌های اطراف شما هم باعث جذب مستقیم افراد منفی می‌شود. به بیان بهتر وقتی‌که از اطرافیانتان آزرده هستید، (به هر دلیلی) پشت سرشان گلایه و شکایت می‌کنید، «قانون جذب» اتفاقات زندگی‌تان را طوری ردیف می‌کند که افرادی وارد زندگی‌تان شوند تا از این احساس بد را بیشتر به شما بدهند!
      مثلاً وقتی رانندگی می‌کنید، یک راننده بی‌اهمیت و عصبانی از پشت سر به ماشین شما می‌کوبد. آنگاه، هم ماشینتان آسیب می‌بیند و هم فردی عصبانی شمارا ناراحت و رنجیده‌خاطر می‌کند.
      اما زمانی که روحیه شاد و احساسات خوبی دارید، وقتی فعالانه روی جنبه‌های مثبت افراد و موقعیت‌های اطرافتان تمرکز می‌کنید، هرگاه یک نفر کار کوچکی برایتان انجام می‌دهند، خوشحال می‌شوید و از آن‌ها قدردانی می‌کنید، «قانون جذب» اتفاقات زندگی‌تان را طوری می‌چیند که افرادی وارد زندگی‌تان شوند تا از این احساس خوب را بیشتر به شما بدهند! قانون جذب این‌گونه عمل می‌کند.
      درنتیجه؛ اینکه شما می‌خواهید افراد خوب در اطرافتان باشند به این بستگی دارد که آیا احساسات غالبتان درباره افرادی که در اطرافتان هستند خوب است یا خیر! ایا احساسات شما درباره روند کلی زندگی‌تان خوب است یا خیر؟
      نکته کلیدی این است که: به‌جای اینکه امیدوار باشید افرادی که جذب می‌کنید روحیه خوبی برای شما ایجاد کنند، اول‌ازهمه درباره خودتان، محیط و افراد اطرافتان «احساس خوب» ایجاد کنید، تا قانون جذب افراد شاد و مثبت را به زندگی‌تان بیاورد.
      موفق باشید

  58. مهدی گفته:

    سلام در کتاب آخرین کتاب قانون جذب اندرو کپ می گوید تصور کنید که واقعا خواسته خود را دارید و آن را تجربه می کنید، احساسات ناشی از این تجربه را با خودتان مرور کنید. انجام این کار برای من سخت است. ممنون میشم راهنمایی کنید.

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      اگر انجام این کار برایتان سخت است یا احساس سرگرمی/آسانی/ به شما نمی‌دهد، به این دلیل است که هنوز باور ندارید «آنچه می‌خواهید ممکن است»
      شما باید روی این باور کارکنید. چگونه؟
      برای شروع؛ به دنبال شواهدی از افراد دیگری باشید که آن را انجام داده‌اند، (یا به خواسته‌ای مشابه خواسته شما رسیده‌اند) سپس به دنبال نمونه‌های مشابه موفقیت‌آمیز از گذشته خود باشید.
      در مورد راه‌هایی که ممکن است خواسته‌تان برای شما اتفاق بیفتد، تجسم کنید. تمام راه‌هایی را که می‌توانید واقعا در قلب خودباور کنید که قطعاً برای شما اتفاق خواهد افتاد را به خود یادآوری کنید.
      در آخر برای تقویت این باور (که آنچه می‌خواهید ممکن است) روی همه دستاوردها و چیزهای مهمی که یک روز هدفتان بوده و اکنون آن‌ها رادارید تمرکز کنید. برای آن‌ها شکرگزاری کنید. به‌طور واضح آن‌ها را بنویسد و هرروز بخوانید.
      موفق باشید

  59. amir گفته:

    سلام شب خوش
    من احساس خوبی درباره هدفهام دارم و اینو یاد گرفتم و دائم به کار میبرم که باید احساس خوب کلی داشته باشم. بیشتر روزها اتفاقات خوبی برام می افته اما در جذب هدف هام احساس میکنم خیلی موفق نیستم. ممنون میشم توضیح بدین چرا
    ممنونم از پاسخ های خوبتون

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      نکته مهم اینجاست؛ اگر الگوهای فکری و باورهای مقاومی درباره چیز یا چیزهایی که میخواهید دارید، نمیتوانید آنها را جذب کنید. چه به طور کلی احساس خوبی داشته باشید یا نه! در واقع داشتن احساس خوب بخشی از ماجراست نه همه آن!
      مثلا؛یک فرد شاد میتوانید کاملا فقیر و بی پول باشد. الگوهای فکری و باورهای مقاومی که درباره پول، ثروت و ثروتمندان دارد، مانع ثروت او میشوند.
      به خاطر بسپارید! شما واقعیت خود را بر اساس آنچه که باور دارید خلق میکنید.
      موفق باشید

  60. مرضیه گفته:

    به نظر شما اولین قدم برای شروع تغییر در زندگی چیست؟ من تازه با موضوع موفقیت فردی آشنا شدم و با قانون جذب. میخوام از اول خیلی خوب شروع کنم. تشکر

    • زندگی ناب گفته:

      سلام وتشکر از سوال خوبتان
      تغییر برای شما وقتی شروع می‌شود (اولین قدم) که متوجه شوید، درک کنید و بپذیرید که خالق واقعیت خود هستید. اگر در ابتدا این دیدگاه را بپذیرید و درک کنید به خود اجازه می‌دهید با جادویی که در اختیاردارید، موفق شوید.
      اگر شرایطی را تجربه می‌کنید که دوستش ندارید و درعین‌حال توانایی تغییر و بهبود آن را در خود نمی‌بینید یا وابسته به شرایط بیرونی میدانید، نمی‌توانید تغییر کنید.
      شما خالق وقایع و تجربیات زندگی خود هستید و می‌توانید واقعیت‌هایی لذت‌بخش برای خود بسازید.
      موفق باشید

  61. نازنین گفته:

    سلام سوال من درباره داشتن ذهنیت کمبود است. البته متوجه هستم کهمنظور از ذهنیت کمبود چیست . اگر ممکنه چندتا مثال بزنید تا بهتر متوجه بشیم تشکر میکنم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      به گفته استفان کاوی، (که این ایده را در کتاب خود با عنوان ۷ عادت افراد بسیار موثر مطرح کرد)، ذهنیت‌ها اغلب حول کمیابی یا فراوانی متمرکز می‌شوند. داشتن ذهنیت فراوانی این است که باور داشته باشید منابع کافی برای موفق شدن وجود دارد. از سوی دیگر، طرز فکر کمبود بااحساس رقابت و فقدان تعریف می‌شود. اگر دارای ذهنیت کمبود باشید، ممکن است باور داشته باشید که دستیابی شخص دیگری به چیزی به این معنی است که شما به‌نوعی آن چیز را ازدست‌داده‌اید.(یا برای شما دیگر نخواهد بود)
      ذهن فراوانی به معنای ریسک کردن است. طرز فکر فراوانی مثبت و خوش‌بینانه است شما معتقدید منابع کافی برای همه وجود دارد.
      نمونه‌هایی از کمبود در مقابل فراوانی:
      در محل کار: اگر به فکر سرمایه‌گذاری در کسب‌وکار شخصی خود بودید، یک طرز فکر کمبود ممکن است شمارا متقاعد کند که ارزش ریسک کردن را ندارد.
      طرز فکر فراوانی تضمین می‌کند که شما با اقدامات درست سود و بازدهی خوبی خواهید داشت.
      طرز فکر کمبود هرگز چنین جهشی را ایجاد نمی‌کند، درحالی‌که طرز فکر فراوانی، باعث می‌شود کسب‌وکار شما روبه‌جلو برود.
      برای عشق: اگر طی مدت‌زمان کوتاهی چند نفر از دوستان شما ازدواج‌کرده باشد (و شما همچنان مجرد باشید)، ممکن است احساس کنید که هرگز عشقی پیدا نخواهید کرد، یا افراد خوب کافی برای قرار ملاقات با شما وجود ندارند.
      این‌یک طرز فکر کمبود است. کسی که ذهنیت فراوانی دارد برای دوستانش خوشحال می‌شود و می‌داند که عشقی که برای آن‌ها در نظر گرفته‌شده در زمان مناسب به سراغشان خواهد آمد.
      موفق باشید

  62. mona گفته:

    سلام وقت بخیر چیزهایی را در زندگی ام میخواستم و یکسری اهداف داشتم و قبلا با تلاش زیاد به آنها رسیدم ولی حالا هیچ اشتیاقی ندارم
    چطوری میتوانم این مشکل را حل کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      قبلا هم گفته‌ام؛ هرچقدر که در زندگی از همه جهت غنی باشیم، بازهم تضادها و تفاوت‌هایی را می‌بینیم که باعث به وجود آمدن خواسته‌های جدیدی در ما می‌شوند.
      به خاطر بسپارید: ما مدام در حال رشد هستیم، زندگی ما یک سفر است. در ضمن هیچ حدومرزی برای خواسته‌های ما وجود ندارد. به بیان بهتر؛ مثلا اگر روابط خوبی با همسرتان دارید، این روابط می‌تواند بهتر از این‌ها هم پیش برود.
      شرایط کنونی ما‌، خروجیِ افکار و تصمیماتی است که قبلا گرفته‌ایم. اگر به گذشته خود فکر کنید متوجه خواهید شد که زمانی شرایط اکنونتان اهداف مهم زندگی‌تان بوده‌اند.
      از اول بنشینید و اهداف جدید و بزرگی مطابق باارزش‌ها و علایقتان برای خود ایجاد کنید. اهدافی که تمرکز روی آن‌ها احساس خوبی برایتان به همراه دارد. سعی کنید کمی زاویه دیدتان را نسبت به روال زندگی‌تان تغییر دهید.
      با خودتان فکر کنید که دوست دارید در چه زمینه‌هایی رشد کنید؟ با انجام چه‌کارهای جدیدی می‌توانید به مردم خیر و نیکی رسانده و به گسترش جهان کمک کنید؟
      روی خواسته‌ها و اهداف جدیدی که می‌خواهید تمرکز کنید. نیازی به جستجوی زیاد نیست. قطعا در ضمیر ناخودآگاهتان خواسته‌های جدید وجود دارند و منتظر توجه شما هستند. خواسته‌هایی که احساس خوب بیشتر را برایتان خواهند ساخت.
      «اشتیاق» نشانه انرژی در حال حرکت بدون هیچ مقاومتی است. وقتی همیشه روی چیزهایی که می‌خواهید تمرکز می‌کنید و احساسات خوبی را تجربه می‌کنید،(بدون شک و تردید که مقاومت ایجاد می‌کند) خواسته‌های شما به روشی قدرتمند «انرژی» جمع می‌کنند. آنگاه «اشتیاق» را احساس می‌کنید.
      همین توصیه می‌کنم روی اعتمادبه‌نفستان کارکنید. به کارهای زندگی‌تان نظم بیشتری بدهید. انجام اقدامات ساده و کوچک لذت‌بخش را شروع کنید.
      برخی ایده‌ها:
      روزانه حداقل ده صفحه از یک کتاب خوب انگیزشی را مطالعه کنید.
      ارتباط با طبیعت و ارتباط با خود را در دستور کار قرار دهید.
      یک مهارت جدید یاد بگیرید.
      درست کردن یک غذای جدید، ایده جالبی است. حتما امتحان کنید.
      نگهداری ازگل‌ها و گیاهان.
      انجام یک کار نیک مانند غذا دادن به حیوانات بیرون که بسیار هم لذت‌بخش است.
      نقاشی کنید. به کلاس‌های هنری بروید
      در آخر:
      روی دست آوردها و موفقیت‌های قبلی‌تان تمرکز کنید، آن‌ها را بنویسید، بخوانید و بابت داشتن یا به دست آوردنشان احساس قدردانی کنید.
      تا احساس توانا بودن و موفقیت در ضمیر ناخودآگاهتان جان بگیرد. این اقدامات ساده به شما در به دست آوردن اشتیاق کمک خواهد کرد.
      موفق باشید

  63. مهتاب گفته:

    سلام یه سوال مهم داشتم به نظر شما من چطوری میتوانم خوش شانس باشم؟
    اتفاقاتی می افته که احساس میکنم تو زندگی بد شانسم شاید شما به شانس اعتقادی نداشته باشید ولی من دارم و فکر میکنم که شانس داشتن از دست ما خارج هست.
    شانس چیزی نیست که خودمان انتخاب کنیم.
    خیلی ممنون که پاسخ میدید

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      اغلب مردم به شانس اعتقاددارند، اما مانند هر چیز خوب، معتقدند که این برای دیگران است، نه حق آن‌ها. درواقع فکر می‌کنند فقط افراد خاصی خوش‌شانس هستند یا می‌توانند خوش‌شانس باشند.اما این اصلا واقعیت نیست.
      باید درک کنید: شما خودبه‌خود خوش‌شانس نمی‌شوید بلکه شانس خود را می‌سازید. این را همیشه در نظر داشته باشید.
      موضوع مهم بعدی: شانس تابعی از ویژگی‌های خاص در یک فرد است. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:

      1. داشتن «جسارت»! به بیان بهتر؛ جسارت شانس را جذب می‌کند.
      هر چه جسورتر باشید، خوش‌شانس‌تر می‌شوید.این در تمام زمینه‌های زندگی شما صدق می‌کند.
      به‌طور مثال: درخواست ارتقای شغلی که سزاوار آن هستید از رئیستان، شانس شمارا برای دستیابی به این هدف بالاتر می‌برد.

      2. داشتن «اعتمادبه‌نفس» ویژگی بسیار مهم دیگر است. به بیان بهتر؛ اعتمادبه‌نفس شانس را جذب می‌کند.
      اعتمادبه‌نفس برای شانس ضروری است.
      منظور از اعتمادبه‌نفس؛ احساس عمیق اعتماد به خود و توانایی‌هایتان.
      هر چه بیشتر از یک مکان اعتمادبه‌نفس به‌جای شک و تردید یا ناامنی کارکنید، شانس زیادی را برای خود و نتایج خود جذب می‌کنید.

      3. «مثبت اندیشی» بسیار مهمی است. به بیان بهتر؛ مثبت اندیشی شانس را بهتر جذب می‌کند.
      نگرش و طرز فکر مثبت شانس را جذب می‌کند.به همین سادگی! امتحان کنید. داشتن طرز فکر مثبت شمارا در مسیر جذب چیزهایی قرار می‌دهد که می‌خواهید.
      مثبت و پرانرژی بودن بی‌نهایت مزیت دارد ازجمله خوش‌شانسی به همراه دارد.

      4. «ثبات» شانس را جذب می‌کند
      شانس همیشه به نفع کسانی است که در کارشان «ثبات» دارند.
      با هر کار مثبتی که در زندگی خود انجام می‌دهید، روز از نو، هفته‌به‌هفته، سال‌به‌سال، حتی زمانی که همه اطرافیان شما تسلیم‌شده‌اند، شانس شمارا پیدا خواهد کرد. چون هیچ‌کس دیگری آنجا نیست!
      درک کنید: تسلیم نشدن راه میانبر برای خوش‌شانس شدن است.

      در آخر:
      یک شخصیت محکم بسازید. طوری عمل کنید که گویی خوش‌شانس‌ترین فرد روی زمین هستید.
      روی تجسم ویژگی‌هایی تمرکز کنید که شانس را در زندگی روزمره خود جذب می‌کنند.(ازجمله ویژگی‌های بالا)
      جسور باشید، مطمئن باشید، ثابت‌قدم باشید و مثبت باشید.

      به خاطر بسپارید!
      وقتی طوری رفتار می‌کنید که گویی خوش‌شانس هستید، شانس شمارا در هر فرصتی پیدا می‌کند.
      موفق باشید

  64. مریم گفته:

    من به قانون جذب علاقمندم چند کتاب خواندم و توی 2 تا از دوره های اساتید شرکت کردم. ولی مدتی که رها کردم. نه تمرین میکنم و نه انگیزه دارم کتاب بخوانم. چطور میتوانم از این حالت بی انگیزگی و کمی نا امیدی که دارم بیرون بیایم.
    ممونم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      من متوجه شده‌ام که بهترین زمان برای تمرکز بر انجام تمرینات قانون جذب و گرفتن انگیزه بیشتر، زمانی است که از خواب بیدار می‌شویم .این کار باعث می‌شود که ما برای بقیه روز روحیه و احساس خوبی داشته باشیم.
      درنتیجه این برنامه را گام‌به‌گام دنبال کنید.(دست‌کم به مدت 2 هفته)
      7:00 صبح: بیدار شوید و یک لیوان آب ولرم بنوشید
      7:15 صبح: یک برگه بردارید و در مورد برنامه روزانه خود بنویسید (آن را شفاف کنید) کارهای شخصی یا امور شغلی و برنامه ساده‌ای برای یادگیری و به‌کارگیری تمرینات قانون جذب
      در آن حداقل 10 دقیقه برای یادگیری وقت اختصاص دهید. اگر می‌خواهید از کتاب یاد بگیرید با خواندن یک صفحه شروع کنید.
      7:30 صبح: یک مدیتیشن خیلی ساده انجام دهید (حداکثر 3 دقیقه طول بکشد)
      سپس یک مورد خوب برای قدردانی پیدا کنید و چند سطر درباره اینکه این مورد چقدر احساس خوبی در شما ایجاد می‌کند بنویسید. وقتی نسبت به نعمت‌های زندگی‌تان رضایت دارید، این پیام را به کائنات می‌فرستید: من لیاقت و شایستگی اهدافی را که می‌خواهم دارم. لطفا به من بیشتر بده!
      به خاطر بسپارید!
      قدم‌های کوچک در طول زمان بالاترین نتایج را به همراه دارند.

      «چرای» خود را پررنگ کنید تا انگیزه‌تان را بازیابی کنید.
      7:45 صبح: مهم‌ترین هدفتان را بنویسید و از خود این سوال را بپرسید چرا؟
      باید دست‌کم پنج بار«چرای» خود را تکرار کنید. هر بار که می‌پرسید چرا به منبعی می‌رسید که چرا از ابتدا هدف‌گذاری را شروع کرده‌اید.
      فرض کنید خواسته اولیه شما این است که «پول بیشتری به دست آورید».
      چرا می‌خواهید پول بیشتری به دست آورید؟ “چون من می‌خواهم یک‌خانه بزرگ بخرم.”
      چرا یک‌خانه بزرگ می‌خواهید؟ “زیرا زندگی در یک‌خانه بزرگ راحت است”
      چرا فقط یک‌خانه بزرگ باعث آرامش شما می‌شود؟ «چون من خانواده بزرگی دارم، با یک همسر و سه بچه. ما به یک‌خانه بزرگ برای همه نیاز داریم.»
      چرا یک‌خانه بزرگ می‌خواهید که همه در آن زندگی کنند؟ “چون من می‌خواهم آن‌ها در یک مکان راحت زندگی کنند.”
      چرا این‌طور است؟ “چون من خانواده‌ام را دوست دارم و می‌خواهم آن‌ها خوشحال باشند.”
      آیا اکنون می‌توانید تفاوت واضح بین خواسته اولیه و هدف واقعی را در پایان ببینید؟ در این مثال، شما فکر می‌کنید که پول بیشتری می‌خواهید. اما درواقع، آنچه شما واقعاً می‌خواهید این است که خانواده‌تان شاد باشند.
      درحالی‌که کسب درآمد بیشتر و داشتن یک‌خانه بزرگ می‌تواند این کار را انجام دهد، نحوه رفتار شما با خانواده و زمانی که با آن‌ها می‌گذرانید نیز عناصر کلیدی هستند.
      برای ادامه روز؛ مهم‌ترین نیت شما این است که تمرکز خود را بر روی مواردی ببرید که احساس خوبی به شما می‌دهد. هر چیزی! هرچقدر که ساده باشد مانند هوای مطلوب صبح. در برخورد با هر موضوعی اگر احساس خوبی داد، به دنبال گسترش آن باشید و اگر احساس شمارا بد کرد آن را در دم رهایش کنید.

      به خاطر بسپارید!
      «قانون جذب» بر احساس خوب تا حد امکان تأکید دارد که سریع‌ترین مسیر برای تجلی است. چراکه «قانون جذب» می‌گوید شما احساس را جذب می‌کنید…
      پس احساس خوبی نسبت به خود، شرایط، اطرافیان، اهدافتان و روال زندگی‌تان داشته باشید. هر کاری که می‌توانید انجام دهید تا اغلب اوقات احساس خوبی داشته باشید.

      در انتهای روز: قبل از خواب، از خودتان «سوال» کنید.
      قبل از خواب موقعی که در بستر دراز کشیده‌اید و آرام هستید، یک سوال ساده از خودتان بپرسید! سوال این است: «بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟»
      با پرسیدن این سوال از خود، ناخودآگاهتان را مجبور می‌کنید تا روی چیزهای خوبی که در طول روز برای شما اتفاق افتاده تمرکز کند.
      سعی کنید چیزهای خوبی که امروز از مردم دیده‌اید را به خاطر بیاورید.(چیزهای ساده مانند این موضوع که؛ امروز در اتوبوس یک نفر جایش را به یک سالمند داد.) موفقیت‌های امروزتان را (هرچند کوچک و بی‌اهمیت) به خاطر بیاورید.
      حتی می‌توانید دوباره نعمت‌ها و برکات زندگی‌تان را مدنظر قرار دهید.چیزهای خوبی که دارید و بابتشان از خداوند سپاسگزار هستید. مانند: همسر و فرزندانتان، سلامتی‌تان و …
      تمرکز روی موضوعات خوب، ذهنتان را برای داشتن «احساس خوب» آموزش می‌دهد. اگر برای به خاطر سپردن این تمرین به کمک نیاز دارید، سعی کنید سوال «بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟» را روی یک کاغذ کوچک بنویسید و آن را به نزدیک تخت خواب،آینه یا ساعت زنگ‌دار خود بچسبانید تا وقتی‌که محیای خواب می‌شوید، برایتان یادآوری شود.
      موفق باشید

  65. homa گفته:

    سلام وقت بخیر
    چرا برخی افراد بیشتر چیزهای منفی را جذب میکنند؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      طبق قانون جذب همه ما احساس را جذب می‌کنیم و اگر احساسات غالب ما بیشتر منفی باشد، طبیعتا چیزها، افراد وشرایط ناخواسته ای را وارد زندگی خود میکنیم که باعث شود از همین احساس منفی را بیشتر تجربه کنیم
      حالا سوال مهم؛ چرا احساسات غالب ما بیشتر منفی است؟
      چون بیشتر بر چیزهایی که دوست نداریم تجربه کنیم، تمرکز می‌کنیم.
      متأسفانه غرق شدن در برخی نگرانی‌ها، ترس‌ها یا افکار منفی برای برخی افراد به‌طور ناخودآگاه، بسیار رایج شده است.
      افرادی که در این چرخه گیر می‌افتند، دریچه‌های ذهنشان به روی سعادت بسته می‌شود درنتیجه در زندگی خود کمتر احساس رضایت و خوشبختی می‌کنند.
      موفق باشید

  66. آریا گفته:

    وقت بخیر سوال من این خیلی ها را میشناسم که از قانون جذب سر در نمی اورن ولی خیلی پولدارن! دلیلش چیه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      دلیل این موضوع اینکه؛ مجموعه ارتعاشات آن‌ها (باورها و افکار غالب ذهنشان)نسبت به موضوعات مالی و پول خوب است.
      درواقع این افراد به‌طور ناخودآگاه و بنا به تجربیات مالی موفق گذشته‌شان نسبت به جذب موفقیت‌های مالی و پول، مقاومت یا ممانعت کمتری نسبت به دیگران (که ازنظر مالی ضعیف‌تر هستند) دارند.
      چیزی که من دیده‌ام؛ همه افراد ثروتمند به‌طور ناخودآگاه «ذهنیت فراوانی» دارند.
      درواقع« فراوانی» در ذهن آن‌ها قوی‌تر از «کمبود» است. همین‌طور آن‌ها باورهای درستی نسبت به ثروت و ثروتمندان دارند.
      برخورداری از این ذهنیت و انجام یکسری اقدامات مناسب ترکیبی قدرتمند می‌سازد که منجر به موفقیت در امور مالی می‌شوند.
      اگر این افراد از قانون جذب آگاه شوند، دستورالعمل‌های آن را اجرا کنند موفقیت‌های مالی آن‌ها «شتاب» بیشتری خواهد گرفت.
      به خاطر بسپارید!
      هرچقدر «ذهنیت فراوانی» شما قوی‌تر و باورهای متضاد نسبت به پول و ثروت در ذهنتان کمتر باشد، بیشتر به جریان رفاه و ثروت متصل می‌شوید
      موفق باشید

  67. مرتضی گفته:

    سلام وتشکر از پاسخ دهی خوب و سایت خوبتان
    مدتی طول کشید تا با قانون جذب آشنا شدم بهتر بگم مدتی طول کشید تا باورش کنم اوایل احساسم نسبت بهش خیلی بد بود ولی کم کم متوجه شدم قانون جذب چی هست و اونجور که قبلا فکر میکردم اشتباه بود. احساس خوبی نسبت به قانون جذب و نسبت به توانایی های ذهنم دارم. سوال مهمی دارم. چطور میتوانم این احساس خوبی که نسبت یهش دارم را بهتر کنم و بیشتر روی قانون جذب کار کنم تمرین کنم و نتیجه های خوبی بگیرم
    ممنونم براتون آرزوی موفقیت دارم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      اول؛
      توصیه می‌کنم که بیشتر و اصولی‌تر «قانون جذب» را یاد بگیرید. کتاب‌های خانم استر هیکس و کتاب‌های آقای ریوشینوهارا، منابع خوبی هستند.
      دوم؛ نسبت به خود و روال زندگی «احساس خوبی» داشته باشید.
      به خاطر بسپارید!
      «تمرکز»، ارتعاش شمارا تعیین می‌کند. درنتیجه روی جنبه‌های مثبت زندگی، امکان، فراوانی و اینکه خواسته‌هایتان چه احساسی را در شما فعال می‌کنند تمرکز کنید.
      به بیان ساده‌تر؛ نسبت به جایگاه اکنون خود «احساس خوبی» داشته باشید. (مهم نیست اوضاع چقدر بد است.) باید با تمرکز بر روی جنبه‌های مثبت زندگی، داشته‌هایتان و انتخاب افکار خوش احساس، به «احساس خوبی» برسید. با این کار با خود واقعی‌تان به هماهنگی می‌رسید. همین‌طور قانون جذب شرایط و اتفاقاتی را برایتان رقم میزند تا احساس خوب بیشتری را تجربه کنید.
      پس تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به خود و روند کلی زندگی‌تان خوب کنید.
      سوم؛
      اهدافی یا هدفی را انتخاب کنید که باورش دارید. برای خودتان ممکن می‌دانیدش این خیلی مهمِ که؛ فکر کردن و تمرکز کردن به هدف احساس خوبی به شما بدهد.
      وقتی این مراحل را انجام می‌دهید، انگیزه ادامه دان و انجام دادن تمرین بیشتر و به دنبال آن حس خوب بیشتر خواستن، حس خوب از پس موضوع برآمدن برایتان خواهد داشت.
      موفق باشید

  68. مرتضی گفته:

    سوال بعدی که فراموش کردم. میدانید که استر هیکس قانونی به نام قانون 68 ثانیه دارد. که میتوانیم در 68 ثانیه هر موضوعی را جذب کنیم.در اینستاگرام فردی این قانون را مسخره و کلی به خانم استر هیکس فحش میداد. نظر شما درباره این قانون چیه؟
    ممنونم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      قبلا درباره این موضوع صحبت کرده ام.
      همان‌طور که میدانید؛ افکاری که در سر می‌پرورانید(الگوهای فکری) با چیزهایی که جذب می‌کنید نسبت مستقیم دارند. افکار قدرتمند شما ارتعاشی دارند که قانون جذب به آن پاسخ می‌دهد. وقتی افکارتان قدرتمند شوند شما صاحب احساسات (بد یا خوب) طبق تمرکزتان می‌شوید.
      احساس خوب همیشه نشان می‌دهد که در مسیر جذب چیزهای خوبی قرار دارید.

      نکته مهم :
      طی 68 ثانیه تمرکز بر هر موضوعی که احساس خوبی می‌دهد، ارتعاش ناشی از آن به‌اندازه‌ای قدرت پیدا می‌کند که شما در ابتدای مسیر جذب یا تجلی آن قرار می‌گیرید. به عبارت بهتر؛ 68 ثانیه تمرکز بر افکار خوش احساس، شمارا در مسیر آنچه شایسته آن هستید قرار می‌دهد.(حالا قدرت شما بسیار بیشتر از وقتی است که تازه شروع کرده‌اید)
      بهترین حالت استفاده از این موضوع:
      وقتی در حال و هوای بدی قرار دارید و احساس می‌کنید در چرخه افکار منفی گیر افتاده‌اید، می‌توانید با 68 ثانیه تمرکز بر موضوعی که احساستان را خوب می‌کند، از این چرخه منفی بیرون بیایید.
      اگر پیدا کردن یک موضوع که احساستان را خوب کند برایتان سخت است، در ابتدا (68 ثانیه اول) با خودتان تکرار کنید: من می‌خواهم احساس خوبی داشته باشم. تمرکزتان را برداشتن احساس خوب قرار دهید.
      اگر این کار ساده را انجام دهید، بهبود نسبی در احساساتتان را حس خواهید کرد.درنتیجه پیدا کردن موضوعی که احساستان را خوب کند برایتان ساده‌تر خواهد شد. به یک خاطره خوب درگذشته فکر کنید. به مواردی فکر کنید که در زندگی‌تان خوب پیش می‌روند. به‌سلامتی خود ، فرزندان یا پدر و مادرتان فکر کنید و بابت آن‌ها شکر خدا را به‌جای آورید. در ادامه، این روند را تا جایی انجام دهید که حس کنید از این چرخه خارج‌شده‌اید.
      موفق باشید

  69. جباری گفته:

    این روزها خیلی درباره قانون جذب میشنوم و میبینم ولی من متوجه نشدم اصلا چرا باید یاد بگیریمش و ازش استفاده کنیم؟ تشکر

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      اول: باید درک کنید که همه ما همیشه در حال استفاده از قانون جذب هستیم. به بیان بهتر این قانون در زندگی ما مشغول کار است.
      دوم: خیلی ساده! ما قانون جذب را یاد می‌گیریم تا بتوانیم به کمک آن (به‌اضافه قدرت ذهن و اقدامات درست خود)، زندگی دلخواهمان را خلق کنیم.
      ما می‌توانیم با کمک قانون جذب، تغییرات اساسی در جنبه‌های مهم زندگی‌مان مثل: رفاه و ثروت، سلامتی، کسب‌وکار، روابط و .. ایجاد کنیم و تجربیات دوست‌داشتنی جدیدی را برای خود خلق کنیم.
      موفق باشید

  70. احمدرضا گفته:

    سلام وقت بخیر
    از وقتی که به قانون جذب علاقمند شدم فهمیدم باید همیشه احساس خوبی داشته باشیم طی روز وهمیشه اما مشکل اینکه در طی روز اتفاقات وشرایطی پیش میاد که احساس ما را بد میکنه. حتی اتفاقات کوچبک ممکنه احساس ادم را بد کنه
    به نظرتون برای برخورد با این اتفاقات کوچک که احساس ادم را بد میکنه باید چه کار کرد ممنونم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام و تشکر بابت سوال خوبتان
      در ابتدا باید درک کنید؛ اینکه بعضی وقت‌ها اتفاقاتی پیش می‌آید که احساس ما را بد می‌کند، طبیعی است. درواقع قرار نیست ما همیشه احساس خوبی داشته باشیم یا احساسات خوب ما همیشه شکست‌ناپذیر باشند.
      موضوع اینکه وقتی اتفاقی می‌افتد که احساس ما را بد می‌کند، خیلی در آن «گیر» نکنیم. (آن را رها کنیم) در احساس بد خیلی نمانیم و اجاره ندهیم احساس بد ارتعاش قالب ما شود.
      به بیان بهتر؛ ما باید در مواجهه با موضوعات کوچک یا بزرگی که طی شبانه‌روز احساسمان را بد می‌کند، مهارت، نشان دادن «واکنش مناسب» را (به‌مرورزمان) یاد بگیریم.
      نکته : درک کنید وقتی احساس بدی دارید، به خاطر آن چیزی نیست که به‌خودی‌خود اتفاق افتاده.
      مهم‌ترین دلیل، «واکنش غلط» ما در مورد آنچه اتفاق می‌افتد، است.
      درواقع «واکنش» ماست که احساسات را ایجاد و آن را رشد می‌دهد.
      چیزی که می‌خواهم تمرین کنید؛ نماندن در « احساس بد» است. فعلا نمی‌خواهم رشته‌ای از افکار را پیدا کنید که احساس بهتری داشته باشند، یا موردی برای قدردانی بیابید.
      پس با در نظر گرفتن این موضوع، برای مشکلتان که یک ایده ساده ارائه می‌کنم که من خودم هم آن را به کار می‌بندم.
      وقتی اتفاق یا شرایطی پیش می‌آید که احساس بدی به من می‌دهد، از خودم می‌پرسم: آیا این اتفاق دلیل کافی، مهم و محکمی برای داشتن و ماندن در احساس بد است؟ آیا ارزشش را دارد؟
      به‌طور مثال:
      چند روز قبل باران تمام پنجره‌ها را کثیف کرد و من نمی‌توانستم به این زودی آن‌ها را تمیز کنم. این مورد باعث شد احساس بدی داشته باشم.
      سوال: آیا این مورد به‌عنوان دلیلی برای احساس بد است؟ کمی صبر می‌کنم و مطمئنا می‌فهمم که این‌طور نیست. من به‌مرورزمان فهمیده‌ام که هیچ موضوعی ارزش داشتن احساس بد را ندارد و فورا حالم بهتر می‌شود.
      (حتما شما هم با من موافقید که خیلی از موارد ارزش ماندن در احساس بد را ندارند.)
      نکته: شاید ازنظر شما برای بعضی از شرایط دلایلی وجود دارد که ارزش احساس بد را داشته باشد، اما یادتان باشد؛
      هیچ موضوعی ارزش ماندن در «احساس بد» را ندارد. «احساسات بد» مانند یک جی‌پی‌اس است که به ما نشان می‌دهد در حال خارج شدن از مسیر درست هستیم.
      همین‌طور هر زمان که احساس بدی داشته باشیم، از دیدگاه منبع منحرف‌شده‌ایم و این برای جذب تجربیات خوبی که می‌خواهیم مفید نیست. بنابراین مهارت نشان دادن «واکنش مناسب» به «احساسات بد»و یافتن راهی برای احساس بهتر تلاشی ارزشمند است.
      موفق باشید

  71. فریده گفته:

    سلام من تازه با قانون جذب آشنا شدم از پاسخ ها و مقالاتی که داشتید فهمیدم باید وقتی هدف خاصی داریم، (هدف من داشتن یک همسر مناسبه) باید حتما ارتعاش ما نسبت به تمام جنبه های زندگی بالا باشد چرا این کار مهمه؟

  72. زندگی ناب گفته:

    سلام
    به‌طور مثال؛ اگر از شغل خود ناراضی هستید، از نوع کار خود متنفرید، هرروز صبح بااحساس بد(ترس، ناامیدی، تردید) از خواب بیدار می‌شوید، باید درک کنید که این ارتعاش بد به موارد دیگر زندگی‌تان (ازجمله هدفتان) منتقل می‌شود.
    به بیان بهتر؛ وقتی در این حالت احساسی منفی که نسبت به شغلتان دارید گیر می‌افتید، ارتعاش کلی شما کم می‌شود. اگر برای مدت طولانی در این ارتعاش کم/منفی بمانید، «ارتعاش عادی» شما خواهد شد.
    وقتی ارتعاشی منفی غالبی که دارید، برگرفته از ناامیدی، کسالت، عدم رضایت است ممکن نیست بتوانید به یک آهن‌ربا برای جذب «عشق» تبدیل شوید. (در این حالت فاصله ارتعاشی شما با عشق زیاد است)
    اگر خودتان را ازنظر ارتعاشی بالا نبرید، فردی را مطابق با ارتعاش خود جذب می‌کنید که قطعا به یک رابطه مشکل‌ساز تبدیل خواهد شد.
    درنتیجه مهم است که نسبت به روال کلی زندگی یا جنبه‌های مهم زندگی‌تان احساس خوبی داشته باشید.
    موفق باشید

  73. فریده گفته:

    سلام من تازه با قانون جذب آشنا شدم از پاسخ ها و مقالاتی که داشتید فهمیدم باید وقتی هدف خاصی داریم، (هدف من داشتن یک شغله) باید حتما ارتعاش ما نسبت به تمام جنبه های زندگی بالا باشد چرا این کار مهمه؟ و چطور آن را بالا ببرم؟چطور میتوانم شغل خوبی جذب کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      به‌طور مثال؛ اگر از شغل خود ناراضی هستید، از نوع کار خود متنفرید، هرروز صبح بااحساس بد(ترس، ناامیدی، تردید) از خواب بیدار می‌شوید، باید درک کنید که این ارتعاش بد به موارد دیگر زندگی‌تان (ازجمله هدفتان) منتقل می‌شود.
      به بیان بهتر؛ وقتی در این حالت احساسی منفی که نسبت به شغلتان دارید گیر می‌افتید، ارتعاش کلی شما کم می‌شود. اگر برای مدت طولانی در این ارتعاش کم/منفی بمانید، «ارتعاش عادی» شما خواهد شد.
      وقتی ارتعاشی منفی غالبی که دارید، برگرفته از ناامیدی، کسالت، عدم رضایت است ممکن نیست بتوانید به یک آهن‌ربا برای جذب «عشق» تبدیل شوید. (در این حالت فاصله ارتعاشی شما با عشق زیاد است)
      اگر خودتان را ازنظر ارتعاشی بالا نبرید، فردی را مطابق با ارتعاش خود جذب می‌کنید که قطعا به یک رابطه مشکل‌ساز تبدیل خواهد شد.
      درنتیجه مهم است که نسبت به روال کلی زندگی یا جنبه‌های مهم زندگی‌تان احساس خوبی داشته باشید.
      موفق باشید

  74. مرضیه گفته:

    من درباره فراموش کردن فردی که قبلا تو زندگیم بوده سوال داشتم. چطور اون فرد را که خیلی هم دوستش داشتم، فراموش کنم؟ خیلی موقع ها به هش فکر میکنم و دلم براش تنگ میشه

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      باید درک کنید شما دل‌تنگ کسی هستید که قبلا بودید! نه آن فرد خاص!
      به بیان بهتر؛ وقتی باکسی هستید که خیلی دوستش دارید، با خود واقعی‌تان ( طبیعت درونی‌تان) هماهنگ می‌شوید و بالاترین هم‌راستایی رادارید. پس انرژی عشق را تجربه می‌کنید.
      حالا که آن فرد نیست، شما از هماهنگی با خود واقعی‌تان خارج‌شده‌اید. درواقع دلتان برای آن ورژن قبلی خودتان تنگ‌شده است نه آن فرد!
      آن فرد نیست و انرژی عشق شما تبدیل به احساساتی با فرکانس پایین شده. (مثل استرس یا ناامیدی)
      راهکار اینکه؛ آگاهی خودتان را بالاتر ببرید تا بتوانید آن فرد را رها کنید. باید درک کنیم هرکسی که وارد زندگی ما می‌شود، رسالتی دارد، درسی برای یاددادن به ما دارد. تمرکزتان را بر روی جنبه‌های مثبت آن فرد و رابطه ببرید. درک کنید؛گذشته هر چه که بوده تمام‌شده. تمرکزتان را بر بودن و لذت بردن از «زمان حال» قرار دهید.
      سپس با خود واقعی‌تان دوباره هماهنگ شوید.
      «تمرکز»، ارتعاش شمارا تعیین می‌کند. درنتیجه روی جنبه‌های مثبت زندگی، امکان، فراوانی تمرکز کنید.
      به بیان ساده‌تر؛ نسبت به جایگاه اکنون خود «احساس خوبی» داشته باشید. باید با تمرکز بر روی جنبه‌های مثبت زندگی، داشته‌هایتان و انتخاب افکار خوش احساس، به «احساس خوبی» برسید. با این کار با خود واقعی‌تان به هماهنگی می‌رسید. همین‌طور قانون جذب شرایط و اتفاقاتی را برایتان رقم میزند تا احساس خوب بیشتری را تجربه کنید.
      موفق باشید

  75. morteza گفته:

    سلام ممنون از شما بابت اینکه قانون جذب را به مردم آموزش میدهید. سوالی دارم،روش ۵۵×۵ چیست و چگونه می‌توانم از این تکنیک برای جذب اهدافم استفاده کنم؟ این روزها خیلی درباره این تمرین حرف زده میشود بگین چطور باید انجامش داد تشکر میکنم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      در این روش (تمرین) شما یک سری عبارات تاکیدی، مربوط به اهداف خود را 55 بار به مدت پنج روز متوالی (به‌عنوان یک جمله مثبت) یادداشت می‌کنید.
      نکته مهم 1:
      اگر نوشتن یک عبارات تاکیدی روی یک‌تکه کاغذ 55 بار احساس خوبی می‌دهد، عالی است. به بیان بهتر؛ تکرار جملات تاکیدی تا وقتی‌که احساس خوبی می‌دهد،در برنامه‌ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه شما قدرتمند هستند. (همان‌طور که میدانید؛ همه‌چیز در مورد رسیدن به هماهنگی ارتعاشی و ارسال ارتعاش مناسب به ناخودآگاه، درباره اهدافتان است و احساس خوب یعنی در مسیر درست هستید)
      نکته مهم 2:
      باید درک کنید؛ برنامه‌ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه (با انجام این تمرین یا هر تمرین دیگری)، داشتن احساس خوب نسبت به اهداف و تغییر الگوهای فکری، جز کارهای درونی یا ذهنی هستند و مرحله مهم در فرآیند قانون جذب، در مورد انجام اقدامات الهام گرفته است.
      یعنی اینکه این‌که عبارات تاکیدی خود را 55 بار بنویسید و سپس هیچ کاری انجام ندهید کمکی نمی‌کند.
      و در آخر؛ اگر مایلید بدانید چگونه می‌توانید عبارات تاکیدی بسازید، سوال شماره 14 را در بالای این برگه بخوانید.

      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *