ابتدا کمی توضیح بدهم که چرا این سوال در ذهن ما شکل میگیرد؟
پاسخ وجود «نفس» شماست. بخشی از ذهن که از آن برای کنار آمدن با محیط اطرافتان و حفظ ثبات استفاده میکنید. مشکل اینجاست؛ «نفس» شما بهشدت از تغییر میترسد. زیرا هر تغییری حتی آن مواردی که برای شما نتایج و احساسات خیلی خوبی به همراه دارند، تهدیدی برای وضعیت موجود میداند. «نفس» شما به حرکتی که منجر به موفقیت شما میشود علاقهای ندارد. فقط یک موضوع برایش مهم است؛ حفظ وضعیت موجود یا حالت بقا.
پس این قبیل سوالات خصوصا در ابتدای راه، کاملا طبیعی است. موضوع مهم این است که اجازه ندهید این سوالات و مواردی از این قبیل مانع شروع یا حرکت شما شوند. به همین منظور در ادامه چند نکته کاربردی را برایتان مینویسم.
نکته اول: در ابتدا فقط شروع کنید!
باید درک کنید؛ تنها راه نتیجه نگرفتن، انجام ندادن مداوم تمرینات است.
اگر بهدرستی یک علت را شروع نکنید، نمیتوانید امیدوار باشید که قانون جذب برای ارائه «اثر» موردنظر به شما کمک کند.
هر معلولی علت و شرطی دارد. نتیجه یا هدف آشکاری که میخواهید یک «اثر» است. شما {علت} را آغاز میکنید و کیفیت و شکل «اثر» خود را تعیین میکنید. از طریق افکار، احساسات، تصاویر و اعمال شما، همه شرایط در حال شکلگیری است.
یک مثال بسیار ساده:
اگر یک ظرف با آب سرد را برای داشتن آب جوش روی اجاقگاز قرار دهید، اگر نیم ساعت بعد چیزی تغییر نکرد درحالیکه درواقع اجاقگاز هنوز خاموش بود، آیا با ناامیدی میشوید؟
اگر تمایلی به روشن کردن شعله زیر ظرف نداشته باشید، آب خودبهخود نمیجوشد.
در زندگی شما، اجاقگاز و گرما همه تحت کنترل شما هستند و توسط شما آغاز میشوند. فرآیند طبیعی تبدیل آب سرد به آب جوش، دغدغه شما نیست. درنتیجه این فکر را رها کنید؛ «اگر کار نکرد چه؟ یا چگونه کار میکند؟»
اگر اینجا هستید، هرگز تصادفی نیست!
تضادها و تفاوتهای زیادی در زندگی خود تجربه کردهاید، مطابق آن خواستههایی در ذهنتان شکلگرفته و کائنات مسیر دستیابی را به شما نشان داده است.
کائنات برای کمک به شما حاضر و آماده است. این حقیقت را در آغوش بگیرید.
کار مهم شما شروع کردن است.
بهجای تفکر شکبرانگیز؛ (اگر جواب نداد)، تمرینات خود را شروع و تمرکز خود را هرروز روی بهتر انجام دادن تمرینات بگذارید.
یادتان باشد؛«نفس» شما میخواهد شمارا در همین حالت «بقا» نگه دارد. سوال «اگر جواب نداد»، هم ترفندش است. فریب نخورید. شما شروع کنید، کائنات بینقص خداوند بقیه موارد را پیش خواهد برد. خداوند کائنات را برای ایجاد و درک فرصتهای بیشتر برای شما آفریده. کائناتی که انگیزهاش گسترش است و سرعت را دوست دارد.
نکته دوم: در ابتدا تمرینات کوچک و ساده انجام دهید.
بسیار مهم است که در ابتدای کار، فرآیند یا تمرینی را که انتخاب میکنید، برایتان ساده و لذتبخش باشد و در مدتزمان کوتاهی (کمتر از 5 دقیقه) انجام شود. با این کار «نفس» خود را دور میزنید و قدمبهقدم عادت به انجام تمرین میکنید.
نکته سوم: شک به تواناییهای خود را رها کنید.
شما بهاندازه کافی، «کافی» هستید. هر چیزی که برای موفق شدن و ایجاد تجربیات و شرایط بهتر در زندگیتان لازم است رادارید. از آن مهمتر؛ خداوند قدرت و منابع فراوانی در اختیارتان قرار داده است. خداوند بسیار بیشتر ازآنچه فکر کنید شمارا دوست دارد و مشتاقانه میخواهد شما در تمام جنبههای زندگی خود رشد کنید. واقعیتهای جدیدی را تجربه کنید.
به همین دلیل است که بسیاری از کارهای سنگین را برای افرادی که اهداف بزرگ دارند انجام میدهد.
تمام لحظات الهام، تصادفات، ملاقات شانسی و ایدههای درخشانی که به ذهنتان میرسد تا بتوانید اهدافتان را متجلی کنید از طرف خدای مهربان است.
نکته چهارم: شک به «قانون جذب» و تمرینات آن را رها کنید.
بسیار طبیعی است وقتی شروع به یادگیری و انجام تمرینات میکنید شک و بهانهگیریهای ذهنتان شمارا اذیت کند.
فکر کنید که لیاقت ندارید. روشها را رها نکنید، در عوض احساس دلسردی را رها کنید. تمرینات را بهطور مداوم تا جایی که از آنها لذت میبرید انجام دهید. اگر مدت کوتاهی پایبند باشید قطعا جابهجایی انرژیهای خود را احساس خواهید کرد. احساسات خوب در زندگی شما غالب میشوند و درنهایت شروع به جذب چیزهایی خواهید کرد که از همین جنس احساس(احساسات خوب) را بیشتر و بیشتر به شما میدهد.
به خاطر بسپارید!
هر تمرین کوچک و سادهای که انجام دهید تفاوت ایجاد میکند و تا زمانی که با آن باقی بمانید رشد خواهید شد.
نکته پنجم: تمرینات را سطحی انجام ندید!
منظورم این است؛ وقتی تمرین انجام میدهید (چه بهصورت نوشتاری یا گفتاری) احساسات ناشی از آن را احساس کنید. به بیان بهتر وارد نسخهای از خودتان شوید که آنچه را که میخواهید از قبل دارید.
فرمول این است:
من اکنون این رادارم، احساس خیلی خوبی دارم و به همین دلیل بسیار سپاس گذارم.
این فرمول خلاق و قدرتمند است. چراکه باهدف خود باانرژی بیشتری هماهنگ میشوید.
نکته ششم: هر هدفی دارید، «کمبودی» در رابطه با آن وجود ندارد!
طرز فکر «کمبود» را رها کنید. کمبود پول و فراوانی، همسر خوب، سلامتی، شغل ایدئال و هر چیز دیگری که میخواهید، اساسا وجود ندارد.
طرز فکر «کمبود»مهمترین مانع بر سر راه جذب اهدافتان است و کار را خراب میکند. طرز فکر «کمبود» را رها کنید. به طرز فکر« فراوانی» بچسبید.
درک کنید؛هر هدف یا خواستهای که دارید همین حالا در «فراوانی» آن شنا میکنید!
اگر با طرز فکر «کمبود» تمرین کنید، طبق قانون «کمبود» بیشتری را جذب میکنید.
نکته هفتم: وقتی تمرین میکنید سعی کنید در «واقعیت» فعلی خود گیر نکنید.
باید درک کنید؛ تجربیات و هر وضعیت یا شرایطی که دارید، و دوستش ندارید(واقعیت فعلی شما) بهواسطه الگوهای فکری و احساسات غالبتان به وجود آمده، پس با تغییر اینها، واقعیت بهتری را میتوانید تجربه کنید.
همهچیز به انرژی و فرکانس برمیگردد. مجموعه افکار، احساسات و باورهای ما فرکانس ارتعاشی ما را تشکیل میدهد و همهچیز را تعیین میکند!
همچنین تجربیات و هر وضعیت یا شرایطی که دارید موقتی است. قرار نیست پایدار بماند. به شرطی که واقعا متعهد به تغییر ذهنیتتان و انجام اقدامات مناسب باشید.
خیلی از مردم سهواً چیزهایی را که نمیخواهند جذب میکنند و جذب “چیزها و شرایط بد” به این معنی نیست که شما بد هستید یا اینکه سزاوار شرایط خوب نیستید.
هرگز خود را به خاطر اشتباهات گذشته سرزنش نکنید. خودتان را ارزشمند سازید و شایسته آن چیزهایی که میخواهید بدانید.
نکته هشتم: از گفتگوی درونی خودآگاه باشید.
به یاد داشته باشید (در ابتدای کار) شما در مسیر جذب یا دفع آن چیزی هستید که میخواهید به آن برسید.
گفتگوی درونی شما همواره همراه با واکنشهای عاطفی ناشی از آن، باعث ایجاد و فعال شدن نقطه جذبتان میشود. گفتگوی درونیتان نباید با خواسته مهمتان متناقض باشید!
سرزنش کردن خود، مقایسه خود با دیگران و هر گفتگوی دیگری که احساس «ناامیدی» را در شما فعال کند، متناقض است.
بهجای آن گفتگوی درونی مثبتی داشته باشید. بازهم تاکید میکنم؛ خودتان را ارزشمند و لایق تمام چیزهایی که میخواهید بدانید. خودتان را دوست داشته باشید و همینطوری که هستید بپذیرید.
نکته هشتم: از گفتگوی درونی خودآگاه باشید.
به یاد داشته باشید (در ابتدای کار) شما در مسیر جذب یا دفع آن چیزی هستید که میخواهید به آن برسید.
گفتگوی درونی شما همواره همراه با واکنشهای عاطفی ناشی از آن، باعث ایجاد و فعال شدن نقطه جذبتان میشود.گفتگوی درونیتان نباید با خواسته مهمتان متناقض باشید!
سرزنش کردن خود، مقایسه خود با دیگران و هر گفتگوی دیگری که احساس «ناامیدی» را در شما فعال کند، متناقض است.
بهجای آن گفتگوی درونی مثبتی داشته باشید. بازهم تاکید میکنم؛ خودتان را ارزشمند و لایق تمام چیزهایی که میخواهید بدانید. خودتان را دوست داشته باشید و همینطوری که هستید بپذیرید.