من این سوال را با یک مثال پاسخ میدهم.
همه ما میدانیم آهنربا چگونه کار میکند. آهنربا که عنصر اصلی آن آهن است، فلزی دیگر که آلیاژ یا جنس آن از آهن است را جذب میکند. افکار بزرگ شما که ارتعاشاتی قدرتمند دارند هم طبق «قانون جذب» موضوعاتی هم ارتعاش با خود را جذب میکنند.
بهطور مثال: شما در محل کارتان صفحه حوادث روزنامه را میخوانید،
بخشی از این صفحه درباره سرقت و دزدیده شدن ماشین و وسایل داخل آن است که خبرنگار با مالباخته یک مصاحبه کامل انجام داده و در این صفحه چاپشده است.
حالا شما نسبت به این اتفاق واکنش احساسی نشان میدهید و احساس ترس ناشی از «از دست دادن» ماشین، وسایل یا هر مال دیگری، با بروز حالتی منفی در شما ایجاد میشود. عصر وقتی به منزل برگشتید، موضوع را با همسرتان در میان میگذارید و اتفاقا او هم تجربه یکی از دوستانش در رابطه با این موضوع را با شما در میان میگذارد. احساس منفی شما شدیدتر میشود،(در حال ارسال ارتعاش از دست دادن مال) چنانچه این روند ادامه یابد، تجربهای از جنس این احساستان برایتان اتفاق خواهد افتاد.
بهطور مثال معاملهای انجام میدید که در آن ضرر مالی میکنید.
(جوهره ارتعاش از دست دادن مال که فرستادهشده بود، برگشت)
هر فکری یک ارتعاش مخصوص به خود دارد و به دنبال آن احساس میآید.
طبق «قانون جذب» وقتی افکاری دارید که به شما احساس خوبی میدهند یعنی در حال جذب «احساس خوب» بیشتر هستید و برعکس. خانم استر هیکس میگوید؛ شما هر آنچه را که احساس میکنید، جذب میکنید نه حتما آن چیزی که بهش فکر میکنید!
«قانون جذب» به ما کمک میکند تا با تمرکز روی موضوعات خوب و دلخواه و پیدا کردن افکار خوب، احساس خوب بیشتری را جذب کنیم.
همه ما میتوانیم این موضوع را بهسادگی در زندگیمان ببینیم؛ اتفاقات بدِ کوچک و بزرگ وقتی برایمان رخ میدهند که حس بدی را پشت سر هم داریم تو ذهنمان تجربه میکنیم.
در مورد اینکه گفتید: من به خیلی چیزها فکر میکنم چرا جذبشان نمیکنم، باید عرض کنم؛ هر هدف یا خواستهای دو بخش دارد. آنچه میخواهیم و نبود آنچه میخواهیم (فقدان خواستهتان)
بهطور مثال اگر «پول» خواسته شما باشد
- بخش اول: پول و فراوانی
- بخش دوم: کمبود و فقدان پول یا نبود فراوانی به عبارت بهتر؛ فقر و نداری
«تمرکز» شما ممکن است روی چیزی باشد که میخواهید (مورد 1) یا روی چیزی باشد که نمیخواهید ( یا کمبود، نبودن و فقدان چیزی که میخواهید) (مورد 2)
شما از نحوه احساستان میتوانید بگویید بر کدام «تمرکز» کردهاید. وقتی درباره پول حرف میزنید، فکر میکنید یا فاکتوری را میپردازید چه احساسی دارید؟ آیا احساس فراوانی میکنید یا احساس کمبود پول آیا احساس خوبی دارید یا احساس بد؟ احساس خوب یعنی «تمرکز» شما در جهت خواستهتان است و احساس بد یعنی تمرکزتان بر ناخواسته یا نبود پول است.
نکته مهم بعدی: اگر به موضوع پول فکر میکنید و احساسات منفی شدید مانند؛ ترس، ناامیدی را تجربه میکنید، تمرکز شما روی کمبود و نبودن پول است. که نشانه وجود قدرتمندترین الگوهای فکری یا همان باورهای غلط نسبت به پول در ذهنتان است.
این الگوهای فکری مانع خیروخوشی، سعادت و دیدن موقعیتهایی هستند که شمارا به پول و فراوانی میرساند. پس باید در ابتدا آنها را بشناسید و تغییرشان دهید.
برای بودن در جهت خواستهمان (پول و فراوانی)؛
باید احساس ارزشمندی و لایق بودن کنیم.
باید باورهای درستی نسبت به هدف خود (پول) داشته باشیم.
باید نسبت به ثروتمندان و هر موضوعی که بهطور مستقیم و غیرمستقیم به پول مربوط میشود، احساس خوبی داشته باشیم.
باید نسبت به پولی که در حساب داریم (هرچقدر هم که ناچیز باشد) از خداوند تشکر و احساس قدردانی کنیم.
به خاطر بسپارید!
اگر نسبت به افراد موفق در رابطه باهدفتان (ثروتمندان) احساس حسادت کرده و پشت آنها بدگویی کنید، انرژیهای خلاق ذهنتان را که برای ساختن ثروت نیاز دارید از بین میبرید، درنتیجه راههای منتهی به ثروت را نخواهید دید.
در آخر: آیا نسخهای هستید که پول دارد؟ یا هنوز آن را میخواهد؟
شما چیزی را جذب میکنید که هستید (ازنظر ارتعاشی) «قانون جذب » میگوید همیشه باید راهی برای حس کردن جوهر خواسته خود پیدا کنید، قبل از آنکه خواستهتان به سمتتان بیاید. و بعد قانون جذب وسایل رسیدن به آنجا را برایتان فراهم میکند.
هنگامیکه قبل از ظاهر شدن چیزی ارتعاشات آن را ساطع میکنید- همهچیز ممکن است- این قانون است.
به بیان بهتر؛ نمیتوانید چیزی را بخواهید که نداریدش!
سادهترین راه این است که تصور کنید آنچه را که میخواهید در اختیاردارید، وانمود کنید که پیشاپیش آن را تجربه کردهاید. افکار خود را بر لذت بردن از این تجربه متمرکز کنید.
برای جذب خواستهتان با این روش حرکت کنید و آنگاه ببینید که کائنات چگونه شرایط، افراد و اتفاقات را برای جذب پول و فراوانی برایتان پشتهم ردیف میکند و شمارا در مسیری قرار میدهد تا با اقدامات درست پول و فراوانی را جذب کنید.