در این سری مقالات قصد داریم تا مهمترین سوالاتی که همراهان سایت زندگی ناب در صفحه پرسش و پاسخ درباره «قانون جذب» پرسیدهاند و پاسخ آن را دادهایم را منتشر کنیم.
سعی میکنیم سوالاتی را انتخاب کنیم که به کار اغلب علاقهمندان به این حوزه بیاید.
در ضمن این مقالات بهصورت سریالی منتشر میشود. امیدواریم از خواندن آنها لذت ببرید.
سوال شماره 4:
سلام این درسته که طبق قانون جذب ما همهچیز را خودمان جذب میکنیم به زندگیمان؟!
پاسخ: اول باید درک کنید که؛ اغلب اتفاقات بد یا خوب زندگی شما تصادفی نیستند! خصوصا اگر اتفاقاتی را در زندگی بهطور مرتب برایتان تکرار میشوند.(میافتند)
هر اتفاق یا حقیقتی که در زندگیتان تجربه میکنید، در واکنش به افکار شما، ارتعاشاتی که ارائه میکنید و احساسی که در آن لحظه دارید رخ میدهد. بیایید این موضوع را بیشتر باهم بررسی کنیم.
مورد اول: «توجه» ما طی شبانهروز بر سه مورد زیر باعث تحریک فکر ما میشود.
- ورودیهای ذهن ما (شامل مطالعه، دیدن یا شنیدن)
- افراد دوروبرمان
- محیط اطرافمان
وقتی فکر ما توسط این موارد تحریک میشود شروع به فعالیت میکند. سپس با «تمرکز» بیشتر ما بر روی این افکار، «قانون جذب» موارد مشابه آنها را وارد ذهنمان میکند. درنتیجه آنها بزرگتر و ارتعاشاتشان نیز فعال میشوند.
مورد دوم: هرچه این «تمرکز» بیشتر میشود، ارتعاشات آن نیز قدرتمندتر میشوند و درنتیجه ارتعاشات هماهنگ را بیشتر به خود جذب میکنند، سپس شواهد آنها در زندگیمان ظاهر میشوند. (به خاطر بسپارید این شواهد با جوهره احساس شما درباره موضوع فکرتان هماهنگی دارد) که حکایت از ظاهر شدن موضوع اصلی فکرتان در آیندهای نزدیک دارند.
سوال شماره 5:
با سلام و خسته نباشی خدمت شما سوال بنده اینکه بهطور مثال ما یک هدفی تو زندگی خودمان داریم. افکار مثبت ذهنمان را فقط باید رو هدفی که داریم متمرکز کنیم یا رو کل زندگیمان؟
مثلا امروز به مشکلی توکار ما پیش میآید… این منفیِ؛ و هیچ ربطی به هدفی که داریم ندارِ و مجبوریم که به آن فکر کنیم. این تاثیری رو هدفی که داریم میگذارد یا خیر؟ اگر راهنمایی کنید ممنون میشم. با تشکر
پاسخ: ممنون از سوال خوبتان. پاسختان را در دو بخش میدهم
بخش اول: وقتی رسیدن به هدف یا چیزی را میخواهید، درواقع حس خوب ناشی از وجود آن را میخواهید!
به بیان بهتر؛ شما آن هدف یا خواسته را میخواهید چون فکر میکنید با داشتن آن، احساس خوبی را تجربه خواهید کرد؛ بنابراین موضوع مهم ساختن «احساس خوب» درباره مهمترین اهدافتان است. این موضوع فرآیند کلی «قانون جذب» است.
بخش دوم: موضوع مهم این بخش این است که؛ باید احساسات غالبتان نسبت به روند زندگیتان (اوضاع و شرایط کلی زندگیتان) خوب باشد.
درواقع اگر احساسات غالب روزتان خوب است، از زندگی خود لذت میبرید، ارتعاشی درست و خوب را ارسال میکنید. درنتیجه اتفاقات، ایدهها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگیتان میشود که «احساس خوب» را بیشتر تجربه کنید.
نکته مهم اینجاست: داشتن «احساس خوب» نسبت به روند زندگی، باعث میشود در مسیر داشتن احساس خوب نسبت به اهدافتان موفقتر عمل کنید. چراکه الگوی داشتن «احساس خوب» در ضمیر ناخودآگاهتان نقش میبندد. بعد از مدتی افکار خوش احساس (نسبت به اهدافتان) راهتر به ذهنتان میآیند.
یافتن نعمتهایی که میتوانید برایشان سپاسگزار باشید، قدرتمندترین کار برای ساختن «احساس خوب» درروند زندگیتان است.
وقتی نسبت به نعمتهای زندگیتان رضایت دارید، این پیام را به کائنات میفرستید: من لیاقت و شایستگی اهدافی را که میخواهم دارم. لطفاً به من بیشتر بده!
در مورد اینکه گفتید؛ مثلا امروز به مشکلی توکار ما پیش مباد… این منفیِ؛ و هیچ ربطی به هدفی که داریم ندارِ و مجبوریم که به آن فکر کنیم. این تاثیری رو هدفی که داریم میگذارد یا خیر؟
باید بگویم؛ با توجه به توضیحات بالا، بهتر است خیلی توی آن حس منفی نمانید. چون روی احساس غالبتان اثر منفی میگذارد. هر چه احساسات غالبتان بد باشد، ساختن «احساس خوب» درباره اهدافتان برایتان سختتر میشود.
حواستان باشد! اگر اجازه دهید «احساسات منفی» احساس غالب زندگیتان شود، دیر یا زود به سمت رها کردن اهدافتان حرکت خواهید کرد. چراکه انرژی مثبت و سازندهای که برای دستیابی به اهدافتان نیاز دارید را (بهمرورزمان) از بین میبرید.
سوال شماره 6:
دوتا سوال دارم اول اینکه من هرچه تصور میکنم و برای خودم میخواهم و آرزو و دعا میکنم دقیقا توی همان زمانی که میخواهم، برای یک نفر دیگر رخ میدهد و دوم اینکه اگر به خواستم برسم خیلی دیر میرسم باید چهکار کنم.
پاسخ به سوال اول: این اتفاق یک نشانه خوب است. نشانهها به شما کمک میکنند که بدانید در مسیر درستی قراردادید. وقتی همچنین اتفاقی میافتد خداوند را از ته دل شکر کنید. به آن فرد از ته دلتان تبریک بگویید و برایش آرزوی موفقیت کنید.
بدانید خواسته شما هم درراه است. همین کار بهظاهر بیاهمیت، ارتعاشات شمارا نسبت به خواستهتان قویتر میکند.
خیلیها در این موقع «حسادت» میکنند و غُر میزنند که چرا دیگری دارد و من ندارم. «حسادت» بدترین نوع ارتعاش را به همراه دارد. هرگز این کارها را انجام ندهید. کائنات خداوند بخشنده است، اگر برای او اتفاق افتاده بدانید در وقت درست برای شما هم اتفاق میافتد.
پاسخ به سوال دوم: گفته بودید؛ اگر به خواستم برسم خیلی دیر میرسم. منظورتان از دیر رسیدن چیست؟ قانون جذب به ما یاد میدهد که درباره هر هدف درستی ابتدا احساسمان را خوب کنیم. سپس احساس شایستگی داشتن آن را در خودمان پررنگ کنیم. در قدم دوم به این فکر کنید که اگر هدفتان را داشتید، چه حس و حالی داشت؟ این احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. درباره کارهایی که بعد از رسیدن به هدفتان انجام میدهید با خودتان حرف بزنید تا به نقطه «هیجانزدگی» برسید. هر چه نسبت به هدفمان به نقطه «هیجانزدگی» برسیم، مقاومت ذهنمان (که مهمترین مانع بر سر راه اهدافمان است) کمتر و ضعیفتر میشود. پس سعی کنید بیشتر به نقطه «هیجانزدگی» برسید و در آخر نتیجه را به دست خداوند بسپارید.
باید بیشتر در مسیر احساس خوبی داشته باشید. (این موضوع خیلی مهم است) خیلی به زمان رسیدن هدفتان توجه نکنید. ما چیزی را میخواهیم و درخواستن آن پافشاری میکنیم چون فکر میکنیم همین حالا بهترین زمان داشتن آن است اما خداوند مهربان خیلی بهتر از ما میداند که این زمان، (به دهها دلیل که فقط خودش میداند) زمان مناسبی برای داشتن هدفمان نیست.
پس کلمه دیر یا زود، محدودیتی ست که ما در ذهن خودمان تعریف میکنیم. ما باید به زمانبندی خداوند اعتماد داشته باشیم. همین.
چیزی را که قانون جذب به شما یاد میدهد را درست به کار ببندید، وقتی کار یا اقدامی به دلتان افتاد، حتما آن را انجام بدهید و ایمان داشته باشید خدای مهربان آنچه را که میخواهید بهوقت درست به شما میدهد.