پاسخ به سوالات شما (سری اول)

در این سری مقالات قصد داریم تا مهم‌ترین سوالاتی که همراهان سایت زندگی ناب در صفحه پرسش و پاسخ درباره «قانون جذب» پرسیده‌اند و پاسخ آن را داده‌ایم را منتشر کنیم.

سعی می‌کنیم سوالاتی را انتخاب کنیم که به کار اغلب علاقه‌مندان به این حوزه بیاید.

در ضمن این مقالات به‌صورت سریالی منتشر می‌شود. امیدواریم از خواندن آن‌ها لذت ببرید.

سوال شماره 1:
سلام خیلی ممنون از مقاله خوب و کاملی که گذاشتید. یک سوال دارم ،چرا وقتی آرزوی چیزی راداریم، به آن نمی‌رسیم؟

پاسخ: این سوال خیلی کلی است و بهتر بود بیشتر توضیح می‌دادید. منظور من این است که با قانون جذب تا کجا پیش رفتید چگونه و چقدر تمرین کردید و باز به هدفتان نرسیدید. پس پاسخ شمارا به‌طورکلی می‌دهم:
فرض کنیم هدفتان داشتن ۱ میلیارد تومان پول است. به‌طورکلی موضوع بر سر داشتن ارتعاشات هماهنگ باهدفتان است. هرگاه درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و احساس خوبی داشته باشد، یعنی ارتعاشات شما باهدفتان هماهنگ است و شما در مسیر دستیابی به هدفتان هستید.
اما اگر درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و مدام احساس بد یا منفی را تجربه کنید، یعنی خودتان را به الگویی از عادات و افکاری عادت داده‌اید که نیرویی مخالف جهت خواسته شما وارد می‌کنند. درنتیجه شما در حال جذب هدفتان نیستید و بیشتر ناخواسته‌ها را به زندگی خود می‌کشید.
برای داشتن ۱ میلیارد تومان پول ،ابتدا احساستان را درباره این موضوع خوب کنید.
افکار غالب ذهنتان درباره پول را بررسی کنید. آیا باور دارید که ۱ میلیارد تومان برای شما مبلغ زیادی نیست و لیاقت بیشتر از این‌ها رادارید؟ باور کنید! چون اگر دیگران توانسته‌اند شما هم می‌توانید.
حالا بیایید درباره اینکه «چرا» آن را می‌خواهید با خودتان شفاف‌تر باشید. چرا می‌خواهیدش؟ نیرو یا همان «چرایی» تان را بشناسید و آن را با خودتان تکرار کنید. سپس با خود مرور کنید که اگر هدفتان(۱ میلیارد تومان) را داشتید، چه احساسی را تجربه می‌کردید؟ این احساس را با تخیل و تصویرسازی و حتی با حرف زدن با خودتان، پررنگ‌تر کنید.
یادتان باشد که کائنات تفاوتی میان آن‌که ۱ میلیارد تومان پول دارد و آن‌کس که احساسی نظیر داشتن ۱ میلیارد تومان پول را در خود دارد، قائل نمی‌شود! دیر یا زود شمارا با ایده‌ها، شرایط و افرادی آشنا می‌کند تا این پول را به دست آورید.


 سوال شماره 2:
دوست من در سرکار هرروز اخبار حوادث روزنامه‌ها را می‌خواند وکلا خیلی علاقه به این موضوعات دارد، تا حالا هم حوادث بد، اتفاقات منفی و خشونت‌بار را تجربه نکرده! مگر قانون جذب کار نمی‌کند؟؟؟

پاسخ: اول‌ازهمه اینکه شما درون آن فرد نیستید و از احساسات غالب و تجربیات زندگی دوستتان خبر ندارید.
هیچ‌وقت نمی‌توانید از ظاهر و بیرون یک فرد پی به دنیای درون او ببرید. احساسات غالب این افراد معمولا منفی است.
موضوع دوم اینکه: تمرکز به اخبار و غرق شدن در آن، پیگیر موضوعات بد شدن مثل خشونت، باعث می‌شود جوهره ارتعاشی آن احساس خشونت را تجربه کنیم.
حتی اگر برای خیلی از ما به این معنا نباشد که حتما با آن تجربه وحشتناک روبرو شویم.
موضوع سوم اینکه تمرکز روی این موضوعات و تکرار تجربه‌های احساسی این‌چنین، وارد ضمیر ناخودآگاه ما می‌شود و به‌مرورزمان احساس خوشبختی را در ما خاموش می‌شود و همین‌طور تمرکز کردن روی موضوعات خوب برایتان سخت می‌شود.
فراموش نکنید که شما حق انتخاب دارید! انتخاب کنید که روی چه چیزهایی تمرکز کنید! چیزهایی که دوست دارید تجربه‌شان کنید یا چیزهایی منفی و بدی که دوست ندارید وارد زندگی‌تان شوند.
اگر متوجه نشدید منظور از «جوهره ارتعاشی» چیست به بالای این مقاله بروید و فایل صوتی «منظور از «جوهره ارتعاشی» چیست؟» را گوش کنید.
موفق باشید.


سوال شماره 3:
من خیلی نگرانی دارم. در بیشتر موارد نگران میشم. مثلا بچه‌ام کمی دیر از مدرسه می‌آید نگران می‌شوم. چطور می‌توانم این مشکل را حل کنم.

پاسخ: ما با توجه زیاد به مسائل کوچک نگران‌کننده، طی زمان، عادت نگران بودن را در خودمان پرورش می‌دهیم. پس باید مدتی وقت بگذارید و کم‌کم طی زمان این مثل را حل کنید. چند توصیه ساده برای حل این مشکل به شما پیشنهاد می‌دهم.
برخی از نگرانی‌ها سازنده‌اند و خب میدانم که موضوع سوال شما این‌ها نیستند.(مثل وقتی‌که سوار ماشینتان می‌شوید ممکنه یک‌لحظه به دلیل فکر نگران‌کننده تصادف، که در ذهنتان می‌آید، کمربند ایمنی را ببندید.)
راهکارها:
۱٫ فهرستی از نگرانی‌های خود تهیه کنید.
هرگاه در طول روز فکر نگران‌کننده‌ای به ذهنتان خطور کرد، آن را به‌اختصار یادداشت کنید و سپس به فعالیت خود ادامه دهید. به‌جای تلاش برای متوقف کردن یا خلاص شدن از شر یک فکر مضطرب، در همان لحظه، به خودتان اجازه دهید که آن را داشته باشید، اما تمرکز بر روی آن را به بعد موکول کنید.
درواقع به خودتان یادآوری کنید که بعدا برای فکر کردن در مورد آن‌وقت می‌گذارم.
بنابراین فعلا نیازی نیست درباره آن فکر کنم. به این استراتژی، «به تعویق انداختن نگرانی» میگویند.

۲٫ در وقت مناسب، لیست را تجزیه‌وتحلیل کنید!
افکار نگران‌کننده خود را با این سوالها به چالش بکشید:
آیا شواهدی وجود دارد که این فکر نگران‌کننده درست است؟
آیا روشی مثبت و واقع‌بینانه‌تر برای نگاه کردن به این وضعیت نگران‌کننده وجود دارد؟
احتمال اینکه چیزی که من از آن می‌ترسم واقعا اتفاق بیفتد چقدر است؟ اگر احتمال کم است، چه نتایج محتمل‌تری وجود دارد؟
آیا این افکار نگران‌کننده مفید هستند؟ نگرانی در مورد آن چگونه به من کمک می‌کند و یا به من صدمه می‌زند؟
به تجربیات قبلی‌تان رجوع کنید، آیا دفعه قبل که درباره فلان موضوع خاص نگران بودید، بعدش فهمیدید که نگرانی‌تان چقدر بی‌دلیل بوده را یادتان هست؟ آن را در ذهنتان مرور کنید.
گاهی ما فراموش می‌کنیم که نگران چیزهایی هستیم که حتی اگر اتفاق بیفتند، می‌توانیم از پس آن برآیم.
و در آخر اگر ذهنتان مرتب بین برخی تجربیات بد گذشته و ترس از تکرار آن‌ها در آینده می‌چرخد (مشکل خیلی از افراد نگران) می‌توانید با مدیتیشن یا تمرین «بودن در زمان حال» ذهنتان را به بودن در زمان حال عادت دهید. آقای اکهارت توله کتاب خوبی به نام «نیروی حال» دارند که می‌توانید آن را بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *