«قانون جذب» چیست؟ و نحوه استفاده از آن

راهنمای جامع (صفرتا 100) برای یادگیری پایه‌ای «قانون جذب»

نوشته شده در: 22 دی 1401 

به‌روز شده در: 10 مرداد 1402

نویسنده: مهدی حدادیان

سایت: زندگی ناب

در این مقاله قصد داریم «مفاهیم پایه» قانون جذب را به زبانی ساده شرح دهیم چراکه درک این مفاهیم ابتدایی‌ترین کار برای درک و به‌کارگیری اصولی «قانون جذب» در زندگی است.

تاریخچه قانون جذب

جنبش اندیشه نو از آموزه‌های «فینیاس کویمبی» در اوایل قرن نوزدهم شروع شد. وی در اوایل زندگی، به مریضی سل مبتلا شد. متاسفانه درمان های دارویی جواب نداد، بنابراین تصمیم گرفت تا از وطنش، لبنان به نیو همسفیر برود. او سلامت خود را بازیافت و بهبود یافت. سپس مطالعه مبحث «ذهن در برابر بدن» را آغاز کرد. اگرچه او هرگز از واژهٔ «قانون جذب» استفاده نکرد، اما توصیفات پایه او مشابه «قانون جذب» بود، خصوصا درباره مبحث سلامتی.

در ادامه «پرنتیس مولفورد»، نویسنده و پیشگام در جنبش اندیشه نو، «قانون جذب» را به معنایی کلی به کاربرد که یعنی تمام جنبه‌های زندگی را پوشش می‌دهد.

بیشتر قوانین جهانی جذب توسط او وضع‌شده است. پس از مولفورد، نویسندگان دیگری مانند «هنری وود» و «رالف والدو تر» درباره «قانون جذب» کتاب‌هایی نوشتند.

در ادامه و در قرن بیستم تعداد نویسندگانی که این مفهوم را مطرح و حتی توسعه داده بودند بیشتر هم شد که البته طرفداران زیادی هم هر روز به سمت این ایده جذب می‌شدند.

یکی از این افراد دکتر «ونیز بلادورث» بود. ایشان در جستجوی روشنگری معنوی خود، ریشه «شادی واقعی» را بر اساس مفاهیم روانشناسی معنوی یافت. دکتر «ونیز بلادورث» در سال 1952 کتابی به نام «کلید خود» را منتشر کردند.

ایشان در این کتاب توضیح می‌دهد که قدرت افکار ما دنیای بیرونی ما را ایجاد می‌کند. همچنین بر اهمیت «احساس شادی» برای نشان دادن خواسته‌ها و اهدافمان تاکید می‌کند. سبک گفتار او در این کتاب شاد و دوستانه است.

به‌طور کلی در این کتاب فصول کاملی درباره موضوعاتی مانند قانون جذب و فراوانی نوشته است.

همچنین ویلیام والکر اتکینسون در کتاب خود «ارتعاش تفکر یا قانون جذب در جهان تفکر» آن را توصیف کرد. او در این کتاب نوشت:

ما یاد گرفته‌ایم از قانون جاذبه صحبت کنیم، اما تجلی قانون جذب در دنیای تفکر را که به همان اندازه قوی است، نادیده می‌گیریم. ما با تجلی شگفت این قانون آشنا هستیم که مواد ترکیبی اتم همدیگر را می‌کشند و نگاه می‌دارند، ما قانون جاذبه زمین را می‌شناسیم که جهان در گردش را در جای خود نگه می‌دارد، اما چشم خود را به روی این قانون نیرومند بسته‌ایم به‌سوی ما کشیده می‌شود، زندگی‌مان را می‌سازد یا در هم می‌ریزد.

در همین دوره پرفروش‌ترین کتاب‌های تمام دوران‌ها درباره «قانون جذب» و ماهیت آن یعنی فکر و ارتعاش نوشته شدند.

ازجمله: کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» (1937) اثر ناپلئون هیل، «قدرت تفکر مثبت» (1952) اثر نورمن وینسنت پیل و «شما می‌توانید زندگی خود را شفا دهید» (1984) اثر لوئیز هی.

بعدها خانم استر هیکس به همراه همسرش جری هیکس موسسه و سایت «آبراهام هیکس» را راه‌اندازی کردند. abraham-hicks.com

 و با برگزاری کارگاه ها، تولید نوارهای آموزشی و نوشتن بیش از ده جلد کتاب، «قانون جذب» را توسعه دادند.

کتاب «بخواهید تا به شما داده شود» نوشته خانم هیکس تا مدت‌ها در صدر پرفروش ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز بود و به عنوان یکی از بهترین مرجع‌ها برای یادگیری «قانون جذب» خصوصا برای مبتدیان است.

بعدها و در سال 2006 خانم راندابرن با فیلم و کتاب «راز»، «قانون جذب» را دوباره سر زبان‌ها انداخت.

توضیح: خانم استر هیکس دریکی از کتاب هایشان، راز پشت ویدیو و کتاب پرفروش «راز» را فاش می‌کند؛ که در ابتدا بر اساس «آموزه‌های ابراهام» بود، اما در نهایت ابراهام از آن حذف شد.

برخی از سلبریتی ها مانند؛ اپرا وینفری، جیم کری، ویل اسمیت، آرنولد شوارتزنگر، جی زی، کانر مک گرگور و لیدی گاگا، «قانون جذب» را تایید کرده و توضیح داده اند که چگونه با استفاده از آن، چیزهای، اتفاقات و رویدادهای مثبت را به زندگی خود جذب کرده اند.

تعریف ساده «قانون جذب»!

اگر یک کتاب ساده درباره «قانون جذب» خوانده باشید حتما این تعریف یک خطی را درباره قانون جذب میدانید؛ «هر چیزی مشابه خودش را جذب میکند».

اما «قانون جذب» تعریف کامل‌تر و مفهومی‌تری هم دارد!

ازاینجا شروع کنیم؛ محیطی که در آن زندگی می‌کنید ورودی‌هایی به ذهن شما دارد. وقتی به یکی از این ورودی‌ها «توجه» می‌کنید صاحب افکاری در ذهنتان می‌شوید. با «تمرکز»‌ بیشتر شما بنا بر قانون جذب افکاری که شبیه به فکر اولیه شما هستند وارد ذهنتان می‌شوند. افکار قدرتمند شما «ارتعاشی» را در وجودتان فعال میکند که با تمرکز بیشتر روی افکار اولیه، این ارتعاش نیز قوی‌تر می‌شود.

«قانون جذب» فقط آن دسته از افکاری را که ارتعاش فعال و هماهنگ دارند را دورهم جمع میکند. ابتدا به آن‌ها «نظم» و سپس «واکنش» نشان میدهد. البته که آن چیزهایی را که ارتعاشاتشان یکسان نیست از هم دور میکند.

تعریف ساده قانون جذب!

فایل آموزشی زیر را گوش کنید.

رایج‌ترین برداشت اشتباه درباره «قانون جذب» چیست؟

برای دریافت پاسخ فایل زیر را گوش کنید.

منظور از «ارتعاش» چیست؟

زمانی آقای ماکس پلانک ـ فیزیک‌دان آلمانی دریکی از آخرین سخنرانی‌هایش در جمع فیزیک‌دانان برجسته دنیا در شهر فلورانس، گفت؛ ما به این نتیجه رسیده‌ایم که هیچ ماده ای به معنای واقعی کلمه وجود ندارد. هر آنچه به نام «ماده» می‌شناسیم، چیزی جز «اتم» نیست و اتم چیزی جز «انرژی» در حال «ارتعاش» نیست.

این تئوری بعدها توسعه یافت و فیزیکدانان بر این شدند که بفهمند کوچک‌ترین جز یک ماده که دیگر نمیشود آن را تقسیم کرد چیست؟!

باگذشت زمان و پژوهش‌ها و آزمایش‌های فراوان فیزیک دانان (امروزه) به این نتیجه رسیده اند که؛

بیش از 99 درصد ماهیت «اتم» از انرژی و کمتر از 1/0 درصد آن از ماده تشکیل‌شده است.

در مرکز اتم چیزی ست به نام «هسته» است. درون‌هسته پروتون‌ها و نوترون‌ها جای دارند و تقریبا تمام جرم اتم را در بر میگیرند (جرم پروتونها کمی کمتر از جرم نوترون هاست) بیرون هسته الکترون ها را خواهید دید. الکترون ها خود ذراتی بنیادی هستند که براساس دیدگاه شبه کوانتومی بور، در مدارهایی باانرژی مشخص و گسسته به دور هسته اتم گردش میکنند. طبق نظریه ریسمان، داخل پروتون‌ها و نوترون‌ها ذرات ریزتری به نام «کوارک» وجود دارد.

در اعماق این ذرات، تارهای رقصندۀ انرژی وجود دارد؛ که  مثل یک‌رشته مرتعش به نظر می‌آیند.

به‌طور مثال میتوان به تارهای مرتعش در ویالن سل که به حالت‌های متفاوتی می‌لرزند، اشاره کرد.

ریسمان ها در حالت‌های مختلف در حال ارتعاش (لرزش) هستند. البته آن‌ها نوت‌های موسیقی متفاوت ایجاد نمی‌کنند بلکه ذرات متفاوتی را که جهان پیرامون ما را می‌سازند را تولید می کنند.

بنابراین نظریه، در مقیاس فوق میکروسکوپی، تمام اجزای این جهان از شمار عظیمی از این ریسمان های مرتعش انرژی تشکیل‌شده که در فرکانس‌های متفاوت نوسان می‌کنند. (منظور از فرکانس، تکرار یک عمل در واحد زمان است)

فرکانس‌های متفاوت، ذرات مختلف را می‌سازند و ذرات مختلف مسئول پیدایش این همه شکوهی هستند که در اطرافمان می‌بینیم.

به‌جز فیزیکدانان افراد برجسته دیگر دنیا هم طی تحقیقاتشان به این موضوع پی برده اند. یکی از این افراد آقای دکتر جو دیسپنزا متخصص علوم اعصاب و نویسنده کتاب کتاب «شکستن عادت‌های خویشتن» است. ایشان توضیح می‌دهند؛ 99 درصد ماهیت هر «اتم» در هر جسم از انرژی تشکیل‌شده. ماهیت فکر انسان هم از انرژی ست. ما هر آنچه را که ارسال کنیم دریافت میکنیم و این ماهیت زندگی ماست.

نتیجه‌گیری بخش ارتعاش:
  1. وقتی به گذشته خود فکر می‌کنید یا وقتی به چیزی فکر می‌کنید که در آینده قرار است اتفاق بیافتد و هنگامی که فکر شما بر وضعیت اکنونتان متمرکز است، در هر سه حالت نوعی انرژی از فکرتان آزاد می‌شود که «ارتعاش» نامیده می‌شود.
  2. «کوارک» به عنوان کوچک‌ترین جز یک «اتم» (که تابه‌حال کشف‌شده) از ریسمان های مرتعش انرژی تشکیل‌شده که در فرکانس‌های متفاوت نوسان می‌کنند.
  3. تمام چیزهایی که (به صورت جامد، مایع و گاز) می‌بینیم، در فرکانس‌های مختلف «ارتعاش» می‌کند. در حقیقت فیزیک کوانتومی ماهیت اصلی هر چیزی در دنیا را چیزی غیر از ریسمان های انرژی در حال «ارتعاش» توصیف نمی‌کند.
  4. یاد گرفتیم که هر آنچه در محیط اطراف خود تجربه میکنیم از ارتعاش است. موضوع مهم بعدی این است که؛ همه ما انسان‌ها در قالب جسم مادی خود، «موجوداتی ارتعاشی» هستیم که با استفاده از توانایی‌های خود، برای تبدیل این ارتعاشات میتوانیم دنیای اطراف خود را بشناسیم.به‌طور مثال؛ از طریق چشم ارتعاشات را تبدیل به چیزهایی میکنیم که می‌بینیم. یا از طریق گوش ارتعاشات را تبدیل به چیزهایی میکنیم که می‌شنویم.
  5. توجه شما به هر موضوعی، باعث به وجود آمدن فکر می‌شود. تمرکز، یک فکر کوچک را به افکاری بزرگ تبدیل میکند.
  6. هر رشته افکاری که از ذهن شما آزاد می‌شوند، فرکانسی مخصوص به خود و درحالی‌که «ارتعاش» دارند.
  7. افکاری که با احساساتی قوی، تشدید شده باشند، به‌مراتب قدرت و سرعتی بالاتر از یک فکر معمولی (بدون احساس) دارد.
  8. همه ما دايم در حال انتشار ارتعاش هستیم و هیچ وقت نمی‌توانیم جلوی این کار را بگیرند.
  9. در همه ما ارتعاش چیزهایی که می‌خواهیم و ارتعاش نبود همان چیزها وجود دارد.
جمع‌بندی بخش ارتعاش:

تمام این توضیحات را دادم تا درک کنید که؛ وقتی مشغول فکر کردن هستید، دارید آن چیزهایی را جذب می‌کنید که بافکرتان هم ارتعاش اند. شاید بپرسید چگونه؟

این کار توسط قدرتمندترین قانون کائنات (که تا به امروز کوچک‌ترین گواهی خلاف آن در هیچ محیطی وجود نداشته و ندارد.) یعنی «قانون جذب» انجام می‌شود.

«قانون جذب» ابتدا آن دسته از افکار ذهنتان که دارای فرکانس یکسان یا اصطلاحا ارتعاش هماهنگ دارند را دورهم جمع میکند. ابتدا به آن‌ها «نظم» و سپس «واکنش» نشان می‌دهد.

سپس ارتعاشات غالب افکار ذهن شمارا با ارتعاشات مشابه آن در دنیای بیرون به هم میرساند. (البته که آن چیزهایی را که ارتعاشاتشان یکسان نیست از هم دور می‌کند.)

آنگاه شما شاهد رخ دادن اتفاقات، حضور اجسام یا افرادی هم ارتعاش با ارتعاشات غالب افکار ذهنتان می‌شوید.

دیدن فیلم نظریه ابرریسمان در سایت تد

ارتعاشات ما چگونه فعال می‌شوند؟ 

بعد از درک «قانون ارتعاش» مهم‌ترین موضوع، درک قدرت «توجه و تمرکز» است.

فکر ما توسط ورودی‌هایی که ذهنمان از محیط اطراف می‌گیرد تحریک و ارتعاش آن فعال می‌شود.

«ارتعاش» هر فکری که در مراحل اولیه شکل‌گیری قرار دارد ضعیف است؛ اما با «تمرکز»‌ بیشتر ما بر روی این افکار اولیه، «قانون جذب» افکار مشابه را وارد ذهنمان می‌کند. هرچه این «تمرکز» بیشتر و طولانی‌تر می‌شود، افکار ما هم بزرگ‌تر و ارتعاشاتشان نیز قدرتمندتر می‌شوند.

از قبل یاد گرفتیم که؛ «قانون جذب» ارتعاشات غالب افکار ذهن شمارا با ارتعاشات مشابه آن در دنیای بیرون به هم می‌رساند و با مداومت ما در «تمرکز» روی موضوع اولیه، شواهد آن‌ در زندگی‌مان ظاهر می‌شوند.

نکته: این شواهد با جوهره احساس ما درباره موضوع فکرمان هماهنگی دارد که حکایت از ظاهر شدن موضوع اصلی فکرمان در آینده‌ای نزدیک دارند.

به خاطر بسپارید! «توجه» فکر ما روی هر موضوعی باعث ایجاد ارتعاش و «تمرکز» افکار ما باعث قدرت گرفتن آن ارتعاش می‌شود.

به خاطر بسپارید! قدرت جذب شما بستگی به میزان «تمرکز» شما دارد؛ یعنی هرچقدر تمرکز شما روی موضوعی بیشتر باشد آن را باقدرت بیشتری وارد زندگی‌تان می‌کنید.

منظور از «جوهره ارتعاشی» چیست؟

برای دریافت پاسخ این سوال همین حالا  فایل آموزشی زیر را گوش کنید.

موضوع احساسات:

قسمت اول: احساسات و قانون جذب!

همان طور که در بالا اشاره کردم؛ قانون جذب می‌گوید همه شما ارتعاشی را منتشر می‌کنیم چه بدانید و چه ندانید. این ارتعاش «نقطه جذب» شماست.

بر اساس آنچه فکر می‌کنید و احساسی که دارید، چیزها را وارد واقعیت زندگی‌تان می‌کنید. موضوعی که باید درک کنید این است؛ احساسات شما چگونگی ارتعاشتان را تعیین می‌کنند. در واقع «احساسات» شما سیستم هدایت شما هستند. احساس شما همان چیزی است که قانون جذب به آن پاسخ می‌دهد.

به‌طور کلی ما دو نوع احساس داریم. احساس خوب و احساس بد!

اگر احساسات غالب روزتان خوب است، از زندگی خود لذت می‌برید، ارتعاشی درست و خوب را ارسال می‌کنید. درنتیجه اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگی‌تان می‌شود که احساس خوب را بیشتر تجربه کنید.

این قانون است از طرف دیگر، اگر احساساسات منفی یا بد دیگری دارید، تجربیات بیشتری را جذب خواهید کرد که باعث می‌شود این احساسات را بیشتر تجربه کنید.

به خاطر بسپارید!

وقتی احساس خوبی دارید یعنی در حال جذب چیزهایی در زندگیتان هستید که همین احساس خوب را برایتان به همراه دارد؛ و برعکس!

قسمت دوم: احساسات و اهداف شما

وقتی به مهم‌ترین هدف یا اهداف تان فکر می‌کنید، درباره آن‌ها صحبت می‌کنید و یا اقدامی در جهت آن‌ها انجام می‌دهید و سپس احساسات خوبی مثل امیدواری، خوش‌بینی، هیجان، شور وشوق و اشتیاق را تجربه می‌کنید یعنی در مسیر جذب خواسته‌هایتان هستید.

همین طور در این شرایط اگر احساسات بدی مانند ترس، افسردگی، دلسردی و نگرانی را تجربه می‌کنید یعنی در مسیر جذب چیزهایی قرار دارید که دوست ندارید آن‌ها را تجربه کنید.

 به بیان بهتر احساسات بَد، نشان می‌دهد که در مسیر جذب چیزهایی قرار دارید که آن‌ها را نمی‌خواهید.

این قرارداد را از «قانون جذب» بپذیرید؛ چگونگی «احساسات» شما تنها  وسیله اندازه‌گیری واقعی ست که می‌گوید چه چیزهایی (خواسته‌هایتان یا ناخواسته‌ها) جذب زندگی‌تان می‌شوند. درنتیجه توجه بر احساسات بسیار ضروری است.

 به خاطر بسپارید!

شماره 1: افکار قدرتمندتان باعث بروز «احساسات» در شما می‌شوند. «احساسات» به‌طور هوشمندانه‌ای در هرلحظه از زندگی به ما میگویند که داریم چه نوع ارتعاشی می‌فرستیم. درواقع «احساسات» مهم‌ترین تحلیل‌کننده‌های ارتعاشات ما هستند. احساس خوب یعنی ارتعاش خوب و احساس بد یعنی ارسال ارتعاش بد! درنتیجه با احساساتتان می‌توانید درستی یا اشتباه بودن ارتعاشی (سیگنالی) که می‌فرستید را بفهمید.


شماره 2: ترکیب افکار و احساسات همراه آن شمارا در موقعیت جذب قرار می‌دهد. به بیان بهتر؛«احساسات» شما به‌تنهایی، چیزی ایجاد نمی‌کنند اما به شما نشان می‌دهند که در حال جذب چه موضوعی هستید. احساس خوب یعنی جذب چیزهای خوب و برعکس!


شماره 3: وقتی چیزی را می‌خواهید و میدانید با داشتن آن احساس خوبی خواهید داشت، اگر احساس غالبتان نسبت به آن خواسته خوب است یعنی دارید به سمت آن حرکت می‌کنید و اگر احساس غالبتان نسبت به آن خواسته بد یا منفی است یعنی در جهت جذب خواسته خود قرار ندارید. به بیان بهتر؛ «احساسات منفی» به شما نشان می‌دهد؛ افکاری که در ذهنتان می‌چرخند، ارتعاشاتی را ایجاد می‌کنند که باهدف مهمتان ناهماهنگ است. درواقع شما در مسیری اشتباه قرار دارید .

جمع‌بندی احساسات!

مهم‌ترین چیزی که اهمیت دارد این است که شما چه احساسی دارید و باید بدانید که بر احساس خود کنترل دارید. (یادتان باشد شما راحتر میتوانید احساستان را کنترل کنید تا افکارتان را!)

تنها چیزی که واقعا اهمیت دارد این است که به احساس خود توجه کنید و اجازه دهید انرژی ذهن شما که با تمرکز تان فعال می‌شود به گونه ای جریان یابد که برای شما احساس خوبی داشته باشد.

شاید بپرسید چگونه؟ به‌طور کلی با تمرکز روی چیزهای خوب!

در زیر مقاله‌ای قرار داده‌ام که در آن 4 عادت ساده برای انجام این کار آورده‌ام. برای خواندن مقاله، روی آن کلیک کنید.

آیا هدف از یادگیری «قانون جذب»، فقط جذب اهداف مادی است؟

برای دریافت پاسخ این سوال همین حالا  فایل آموزشی زیر را گوش کنید.

چه اشتباهاتی مرا از مسیر درست «قانون جذب» دور خواهد کرد؟

10 «مفهوم پایه» برای درک بهتر قانون جذب:

  1. قانون جذب می‌گوید هر چیزی را که روی آن «تمرکز» کنید به زندگی خود جذب خواهید کرد.
  2. برای جذب خواسته‌های خود باید «احساس خوبی» داشته باشید.
  3. شما می‌توانید «ارتعاش» خود را با تغییر احساس خود تغییر دهید.
  4. هر خواسته‌ای توسط کائنات شنیده و پاسخ داده می‌شود.
  5. «باور» فقط فکری است که مدام به آن اندیشیده‌اید و قانون جذب با آوردن موارد مشابه آن «باور» در تجربیاتتان، باعث شده در ذهنتان قوی‌تر شود.
  6. ارتعاش شما «نقطه جذب» شماست.
  7. «قدردانی» یکی از احساساتی است که بیشترین فرکانس ارتعاشی را دارد.
  8. «قانون جذب» همیشه در کار است، صرف‌نظر از اینکه به آن اعتقاددارید یا نه.
  9. «قانون جذب» بی‌طرف است. شما می‌توانید هم خوب و هم بد را به زندگی خود جذب کنید.
  10. «تمرکز» بر چیزی که نمی‌خواهید، مقاومت در برابر آنچه می‌خواهید ایجاد می‌کند.

پیشنهاد مکمل :

مقالات مکمل

گفتگو با راندا برن، نویسنده کتاب راز

خانم راندا برن (Rhonda Byrne)، نویسنده و تهیه‌کننده استرالیایی است که به خاطر مستند «راز»...

تقویت 4 عادت کلیدی برای داشتن «احساس خوب»

همان‌طور که در مقاله «قانون جذب» چیست؟ و نحوه استفاده از آن، یاد گرفتیم؛ قانون...

تجربه‌های واقعی از قانون جذب توسط افراد مشهور

کدام یک از افراد مشهور از «قانون جذب» استفاده می‌کنند؟ اگر دوست دارید بفهمید که...

پاسخ به چند سوال درباره «قانون جذب»

پاسخ:

منظور از «مقاومت درونی» وجود الگوهای فکری است که در ذهنمان می‌چرخند. این افکار باعث شده تا ارتعاشی مخالف و متضاد باهدف مهمتان درون شما فعال‌شده و نشانه آن تجربه احساسات منفی شدید است.

به‌طورکلی؛ این الگوهای فکری شامل هر نوع فکری‌اند که مانع خیروخوشی، سعادت، سلامتی و تمام چیزهای نیکو برای ما می‌شود. بیماری، فقر، اندوه، آشفتگی در زندگی همه از این دسته‌اند. ذهن تمام افرادی که دچار این مشکلات، الگوهای فکری دارد که باعث می‌شوند مقاومت شدیدی به منبع خیر، سعادت، فراوانی، سلامتی و خوشبختی در وجودشان شکل بگیرد.

احساسات منفی مانند؛ ترس،ناامیدی، افسردگی نشانه وجود قدرتمندترین الگوهای فکری در ذهن ما هستند. وقتی اجازه دهیم  این الگوها بر ذهن بودن ما مسلط شوند، به احساس یا تَصور «ناتوانی» نسبت به خودمان می‌رسیم.

در این حالت شدیدترین حالت «مقاومت درونی» را تجربه می‌کنیم.

شک و تردید به خودتان یا هدفتان مهم‌ترین نوع این الگوهای فکری هستند.

هرچقدر «مقاومت درونی» ما قوی‌تر باشد «قدرت جذب» چیزهایی که احساس ما را خوب می‌کنند کمتر می‌شود.

وقتی احساس «مقاومت درونی» دارید راهکار غلبه بر آن اصلاح تدریجی «الگوهای فکری» ذهن است. به بیان ساده‌تر باید مهارت  انتخاب و توسعه افکاری که ما را به سمت داشتن «احساس خوب» هدایت می‌کنند را کسب کنید. این مهارت فوق‌العاده مهم فقط با انجام تمرین برای داشتن احساس خوب امکان‌پذیر است.

پاسخ:

از قبل میدانیم که افکاری که در سر می‌پرورانید با چیزهایی که جذب می‌کنید نسبت مستقیم دارند. افکار قدرتمند شما ارتعاشی دارند که قانون جذب به آن پاسخ می‌دهد. وقتی افکارتان قدرتمند شوند شما صاحب احساسات (بد یا خوب) طبق تمرکزتان می‌شوید.

احساس خوب همیشه نشان می‌دهد که در مسیر جذب چیزهای خوبی قرار دارید.

نکته مهم :

طی 68 ثانیه تمرکز بر هر موضوعی که احساس خوبی می‌دهد، ارتعاش ناشی از آن به‌اندازه‌ای قدرت پیدا می‌کند که شما در ابتدای مسیر جذب یا تجلی آن قرار می‌گیرید. به عبارت بهتر؛ 68 ثانیه تمرکز بر افکار خوش احساس، شمارا در مسیر آنچه شایسته آن هستید قرار می‌دهد.

بهترین حالت استفاده از این موضوع:

وقتی در حال و هوای بدی قرار دارید و احساس می‌کنید در چرخه افکار منفی گیر افتاده‌اید، می‌توانید با 68 ثانیه تمرکز بر موضوعی که احساستان را خوب می‌کند، از این چرخه منفی بیرون بیایید.اگر پیدا کردن یک موضوع که احساستان را خوب کند برایتان سخت است، در ابتدا (68 ثانیه اول) با خودتان تکرار کنید: من می‌خواهم احساس خوبی داشته باشم. تمرکزتان را برداشتن احساس خوب قرار دهید.

اگر این کار ساده را انجام دهید، بهبود نسبی در احساساتتان را حس خواهید کرد.درنتیجه پیدا کردن موضوعی که احساستان را خوب کند برایتان ساده‌تر خواهد شد. به یک خاطره خوب در گذشته فکر کنید. به مواردی فکر کنید که در زندگی تان خوب پیش میروند. به سلامتی خود ، فرزندان یا پدر ومادرتان فکر کنید و بابت آنها شکر خدا را به جای آورید. در ادامه، این روند را تا جایی انجام دهید که حس کنید از این چرخه خارج‌شده‌اید.

آقای جو دیسپنزا در کتاب «شکستن عادت‌های خویشتن» می‌نویسد: ازنظر علمی وقتی شما فکرهای مختلفی دارید، مدارهای مغزی شما باعث ایجاد یک سری الگوها می‌شوند که نتیجه آن ایجاد آگاهی خاص و مساوی افکار است. وقتی این شبکه‌های خاص نورون فعال شدند، مغز هورمون‌های شیمیایی مخصوص آن اتفاق را ترشح می‌کند تا احساس شما با افکارتان هماهنگ شود.

بنابراین وقتی شما فکرهای خوب یا عاشقانه و یا لذت‌بخش دارید، موادی شیمیایی ترشح می‌شوند که مخصوص احساس خوب هستند. اگر فکرهای منفی یا ترسناک هم داشته باشید همین اتفاق می‌افتد؛ یعنی شما احساس عصبانیت یا بی‌صبری خواهید کرد.

واکنش‌های مخصوصی وجود دارند که هرچند وقت یک‌بار بین مغز و بدن انجام می‌شوند. در حقیقت ازآنجایی‌که مغز در ارتباط مستقیم با بدن قرار دارد، وقتی ما همان‌طور که حس می‌کنیم، فکر می‌کنیم، فکرمان هم شبیه احساسمان می‌شود. مغز پیوسته احساسات بدن را تحت نظر دارد.

مغز بر اساس بازخورد شیمیایی که دریافت می‌کند، مواد شیمیایی مناسب احساس بدن ترشح می‌کند، پس اول احساسمان در راستای فکرمان و بعد فکرمان در راستای احساسمان قرار می‌گیرد. احساسات در راستای خاصی از آگاهی قرار می‌گیرند. احساسات جزئی از شخصیت ما می‌شوند و در لایه‌های زیرین ذهن ما پنهان مشوند.

به‌طورکلی می‌توان گفت: شما اغلب بر مبنای احساسات غالبتان (که به هویتتان تبدیل‌شده) رفتار می‌کنید.

نکته آخر:

افکار شما عمدتا با «کانون تمرکز» خان تغذیه می‌شود. تمرکز روی گذشته، مواردی که در حال جریان است(حال) و موضوعاتی که در آینده ممکن است رخ دهند.( که یا نگران آن‌ها هستید یا دوست دارید تجربه‌شان کنید)

برای تغییر باید افکاری فراتر از احساسات اکنونتان انتخاب کنید.

به بیان ساده‌تر؛ «کانون تمرکز» خود را بروی مواردی ببرید که «احساس خوب» به شما می‌دهند. افکار متفاوت در ذهن خود ایجاد کنید. افکاری که احساس خوب تولید می‌کنند. تا رفته‌رفته صاحب احساسات بهتری شوید.

پاسخ: شاید در ابتدای یادگیری «قانون جذب» برایتان سخت باشد که درک کنید همه اتفاقات و شرایط را خودمان جذب می‌کنیم. من هم مثل شما بوده‌ام و شمارا درک می‌کنم. اجازه بدید این‌طوری پیش‌بریم که؛ (با این موضوع شروع کنیم تا در ابتدا درکش ساده تر باشد)

تمام اتفاقات یا شرایط مشابه که به‌طور مرتب در زندگی روزمره  برایتان «تکرار» می‌شوند، را خودتان «جذب» کرده‌اید.

هر اتفاق یا شرایطی که در زندگی‌تان تجربه می‌کنید، در واکنش به افکار شما، ارتعاشاتی که ارائه می‌کنید و احساسی که در آن لحظه دارید رخ می‌دهد. بیایید این موضوع را بیشتر باهم بررسی کنیم.

مورد اول: «توجه» ما طی شبانه‌روز بر سه مورد زیر باعث تحریک فکر ما می‌شود.

  1. ورودی‌های ذهن ما (شامل مطالعه، دیدن یا شنیدن)
  2. افراد دوروبرمان
  3. محیط اطرافمان

وقتی فکر ما توسط این موارد تحریک می‌شود شروع به فعالیت می‌کند. سپس با «تمرکز»‌ بیشتر ما بر روی این افکار، «قانون جذب» موارد مشابه آن‌ها را وارد ذهنمان می‌کند. درنتیجه آن‌ها بزرگ‌تر و ارتعاشاتشان نیز فعال می‌شوند.

 مورد دوم: هرچه این «تمرکز» بیشتر می‌شود، ارتعاشات آن نیز قدرتمندتر می‌شوند و درنتیجه ارتعاشات هماهنگ را بیشتر به خود جذب می‌کنند، سپس شواهد آن‌ها در زندگی‌مان ظاهر می‌شوند. (به خاطر بسپارید این شواهد با جوهره احساس شما درباره موضوع فکرتان هماهنگی دارد) که حکایت از ظاهر شدن موضوع اصلی فکرتان در آینده‌ای نزدیک دارند.

 

پاسخ: برای جذب اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی که احساس خوب بیشتر به ما می‌دهند باید درک کنید که:

«قانون جذب» به ما یاد می‌دهد که ما «احساس» را جذب می‌کنیم.

ما چیزهایی را به تجربه خود جذب می‌کنیم که احساسات غالب ما (خوب یا بد) را تقویت می‌کند.

حالا سوال مهمی که پیش می‌آید؛ چگونه اغلب احساس خوبی داشته باشم؟

برای این کار باید درک کنید؛ «ٰکانون تمرکزتان »منشأ احساسات شماست.

درنتیجه باید «ٰکانون تمرکز» خود را به‌طور مداوم روی موارد زیر ببرید:

  1. جنبه‌های مثبت خود وزندگی‌تان
  2. روی چیزی دوست‌داشتنی که می‌خواهید تجربه‌اش کنید.(نه فقدان یا نبودن آن)
  3. روی مواردی که «قدردان» آن‌ها هستید. (تمرکز روی چیزهایی که هرروز به خاطر داشتن آن‌ها سپاس‌گزارید، قدرتمندترین تمرین برای این کار است)

با مداومت در انجام این سه کار ساده، رفته‌رفته احساسات شما بهتر و بهتر می‌شود.

از زندگی خود بیشتر لذت می‌برید، احساسات غالب شما خوب و خوب‌تر می‌شوند و  ارتعاشی درست را ارسال می‌کنید.

درنتیجه اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگی‌تان می‌شود که احساس خوب را بیشتر تجربه کنید.

این قانون است.

 به خاطر بسپارید!

وقتی احساس غالب شما خوب است، یعنی در حال جذب چیزهایی در زندگی‌تان هستید که همین احساس خوب را برایتان به همراه دارد؛ و برعکس!

 

 

پاسخ:

خانم لارا گودریچ در کتاب «دیدن اتومبیل‌های قرمز» می‌نویسد؛ مردم در هرروز به 12000 تا 50000 مورد مجزا فکر می‌کنند. دیگر متخصصان و اساتید این حوزه، به اعدادی نزدیک به همین اعداد، درباره افکار روزانه ذهن ما اشاره دارند. حالا سوال پیش میاید که آیا واقعا این‌همه فکر را می‌توان کنترل کرد؟ و پاسخ این است؛ نیازی به این کار نیست!

افکار مهم و قدرتمندتان باعث بروز «احساسات» در شما می‌شوند. ترکیب افکار و احساسات همراه آن شمارا در موقعیت «جذب» قرار می‌دهد. پس شما باید روی کنترل «احساساتتان» تمرکز کنید.

مطالعات و تحقیقات دیگری نشان داده؛ که هر یک از ما روزانه به‌طور متوسط 27 احساس مختلف را در هر ساعت از بیداری خود تجربه می‌کنیم. با احتساب هفده ساعت بیداری در روز، هر یک از ما روزانه به‌طور متوسط 456 تجربه احساسی را از زمانی که خواب بیدار می‌شویم تا زمانی که شب دوباره به رختخواب می‌رویم، تجربه می‌کنیم. خب موضوع کنترل کمی راحت شد حداقل 12000 فکر کجا و 456 احساس کجا؟! اما بازهم نیازی به کنترل تمام این احساسات نداریم.

ما در «قانون جذب» یاد می‌گیریم که به‌جای کار سخت و نشدنی کنترل افکار و کنترل همه احساسات، روی احساسات «غالب» ذهنمان درباره مهم‌ترین خواسته‌های زندگی‌مان، که طی روز تجربه‌شان می‌کنیم «حَساس» شویم.

به‌طورکلی همه ما دو نوع احساس را تجربه می‌کنیم. «خوب و بد»

وقتی احساس خوبی دارید یعنی در حال جذب چیزهایی در زندگی‌مان هستید که همین احساس خوب را برایتان به همراه دارد؛ و برعکس! وقتی احساس بدی دارید در مسیر جذب چیزهای و اتفاقات ناخواسته و منفی هستید که احساس بد بیشتری را برایتان به همراه دارند.

به خاطر بسپارید:

همه ما طی روز شرایطی را تجربه می‌کنیم که ممکنه حسمان را بد کند. این امر کاملا طبیعی است. اما موضوع مهم این است که زیاد در احساس منفی نمانیم یا اصطلاحا گیر نکنیم و در همان مراحل اولیه احساسات منفی تمرکز خود را از چیزی که حسمان را بد کرده برداریم و روی چیزهایی ببریم که احساس خوبی می‌دهد.

به‌طورکلی برای داشتن احساس خوب و افکار خوش احساس باید حواسمان به «نقطه تمرکز» یا توجهمان باشد. «نقطه تمرکز» ما در اغلب مواقع نوع احساسات ما را مشخص می‌کند. پس سوال این است: به چه چیزهایی تمرکز می‌کنید؟ چیزهایی که دوستشان دارید یا نمی‌خواهیدشان خواسته‌ها و اهدافتان یا کمبود و نبود آن‌ها؟

پاسخ:

دوست دارید چه چیزی در زندگی شما متفاوت باشد؟ اگر مثلا بتوانید یک عصای جادویی تکان دهید و واقعیت موجود خود را به یک نسخه «جدید و بهبودیافته» تغییر دهید، دوست داشتید چه چیزهایی را تغییر می‌دادید؟

همین حالا یک‌تکه کاغذ بردارید و فهرستی از همه‌چیزهای کوچکی که شمارا آزار می‌دهد و عصبانی می‌کند، (مواردی که احساس بدی به شما می‌دهند) تهیه کنید.

فهرستی که از تفاوت‌هایی که در زندگی‌تان می‌بینید و شمارا آزار می‌دهند. و آن‌ها را یادداشت کنید! بهتر است با موارد کوچک شروع کنید و بعد موارد بزرگ‌تر را اضافه کنید.

حالا شما صاحب هدف/ اهداف هستید. چرا این را میگویم؟ خوب دقت کنید!

چون این مواردی که احساس بدی به شما می‌دهند، باعث می‌شوند شما بفهمید چه چیزهایی را می‌خواهید تجربه کنید. پس هدف یا اهدافتان در ذهنتان شکل می‌گیرند. حالا تمام آن چیزهایی که می‌خواهید تجربه کنید را در مقابل لیست اولیه بنویسید.

مثلا:

من چاق هستم (موردی که آزارم می‌دهد و حس من را بد می‌کند) مقابل آن بنویسید: پس من تناسب‌اندام را می‌خواهم (چیزی که دوست دارم تجربه کنم)

حالا به این سوالها جواب دهید:

چرا من شایسته داشتن بدنی خوش‌فرم هست؟

چرا می‌خواهم بدنم خوش‌فرم باشد؟

چرا می‌توانم بدن بدنم خوش‌فرمی داشته باشم؟

و در آخر: اگر بدنم خوش‌فرم می‌شد، چه احساسی داشتم، چه لباس‌هایی می‌پوشدم؟

از این سوالات سرسری رد نشوید و با دقت پاسخ دهید.

به خاطر بسپارید!

خداوند کائنات را بر مبنای گسترش، خیر و نیکی خلق کرده است. ازآنجایی‌که اهداف درست و نیکوی شما به این گسترش کمک می‌کند، خداوند به بهترین، عالی‌ترین و کامل‌ترین شکل ممکن کمکتان می‌کند تا به اهدافتان دست‌یابید.

موفق باشید.

در ابتدا باید درک کنید؛ قبل از اینکه خواسته‌ای در دلمان شکل بگیرد، توانایی تحقق آن  در وجودمان ساخته‌شده است .

در حقیقت اینکه یک خواسته در ذهنمان شکل می‌گیرد یک نشانه‌ی مهم است از اینکه توانایی لازم برای تحقق آن آرزو اکنون در وجود ما آماده بهره‌برداری است.

این خاصیت انسان است و ویژگی‌ای که خداوند برای انسان ساخته تا بتواند با تحقق خواسته‌هایش جهان را رشد بدهد.

درنتیجه نسبت به خودتان و توانایی‌هایتان احساس خوبی داشته باشید و سپس خودتان را ارزشمند و لایق این پیشرفت بدانید.

به این 2 سوال جواب دهید:

چرا من شایسته ارتقا شغلی هستم؟

چرا می‌توانم به این هدفم برسم؟

به افرادی فکر و توجه کنید که زمانی در جایگاه شما بوده‌اند و اکنون ارتقا شغلی گرفته‌اند. آن‌ها را در ذهنتان تحسین کنید.

اگر یک نفر توانسته، نشانه واضحی است که شما هم می‌توانید. بابت این نشانه شگفت‌انگیز، از خداوند قدردانی کنید.

همین‌طور باید درک کنید که بیشتر چیزهایی که برای رسیدن به این جایگاه لازم است رادارید و مهارت‌های ضروری دیگر را کسب خواهید کرد. اگر این‌گونه فکر کنید ارتقا شغلی، آن‌قدرها هم ترسناک به نظر نمی‌رسد.

اقدامات بعدی شما:

  1. نسبت به جایگاه اکنون خود «احساس خوبی» داشته باشید.

    تمرکز بر جنبه‌های مثبت کار تان ببرید

  2. نیروی «چرایی» خودتان را پیدا کنید و پررنگ‌تر کنید. «چرا» می‌خواهید به هدفتان برسید؟ چرا می‌خواهم ارتقا شغلی داشته باشم؟
  3. بعد سعی کنید خودتان را به لحظات بدون «مقاومت» برسانید. منظورم اینکه تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به روند کلی زندگی‌تان خوب کنید. بیشتر روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید.
  4. اگر به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟ آن احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. با این کارها ارتعاشات باورهای بدتان ضعیف‌تر می‌شود. موفق باشید.

احساس خوب بیشتر، احساس لذت بیشتر از کار،  احساس پیشرفت و احساس  قدردانی بیشتر.

به این احساسات فکر کنید.

به خاطر بسپارید!

وقتی رسیدن به هدف یا چیزی را می‌خواهید، درواقع حس خوب ناشی از وجود آن را می‌خواهید!

به بیان بهتر؛ شما آن هدف یا خواسته را می‌خواهید چون فکر می‌کنید با داشتن آن، احساس خوبی را تجربه خواهید کرد. (البته که درست هم‌فکر می‌کنید) بنابراین موضوع مهم ساختن «احساس خوب» درباره مهم‌ترین اهدافتان است. این موضوع فرآیند کلی «قانون جذب» است.

  1. باید سعی کنید ازنظر ذهنی، خودتان را صاحب هدفتان ببینید درعین‌حال قدردان آن باشید. درواقع به خودتان اجازه دهید (ازنظر ذهنی) به آنجا بروید. احساس داشتن هدفتان را در خود پرورش دهید.

وقتی به خودتان اجازه دهید ازنظر ذهنی به آنجا بروید ، آنگاه کائنات تمام ایده‌های لازم، مهارتها و مواردی که برای ارتقا شغلی نیاز دارید را به شما نشان میدهد.

 

پاسخ در یک جمله: تمرکز بر جنبه‌های مثبت او و رابطه‌تان.

قبلا خواسته شما این بوده که احساس عشق را تجربه کنید و مقاومت زیادی درباره این موضوع نداشتید. ازآنجاکه احساس عشق و به‌طور کل احساسات خوب با بعد درونی شما یا همان طبیعت درونی‌تان کاملا هماهنگ و هم سو است، لذا بعد درونی‌تان با این رشد یا گسترش هماهنگ‌تر می‌شود. هنگامی‌که موقعیت یا محرکی در رابطه شما احساسات خوب به وجود می‌آورد، تمرکزتان را روی آن‌ها بیشتر کنید.

به خاطر بسپارید!

وقتی تمرکزتان روی داشتن احساس خوب بیشتر می‌رود کائنات همه‌چیز را برای رضایت نهایی و بیشتر شما هماهنگ می‌کند.

پاسخ:

دو قدم ساده برای اینکه احساسات شما نسبت به روند زندگی تان خوب باشد.

قدم اول: روز خود را با یک نکته مثبت شروع کنید.

بهترین ساعت برای ساختن «احساس خوب»، بعد از خواب مفید شبانه است.

همین طور طرز فکر و احساسی که در این زمان از روز دارید، تاثیر بسیار بالایی در بقیه روز شما دارد. بنابراین زمان قدرتمندی برای ساختن «احساس خوب» است.

چند راه خوب برای ساختن «احساس خوب» وجود دارد:

  1. یافتن نعمت هایی که میتوانید برایشان سپاسگزار باشید و به محض بیدار شدن روی آن ها تمرکز کنید.
  2. یوگا و مدیتیشن گزینه‌های عالی دیگری هستند.
  3. خواندن چند صفحه کتاب خوب درباره «بهبود فردی» یک انتخاب عالی است.
  4. دیدن فیلم ها یا گوش دادن به پادکست های آموزشی «قانون جذب» بسیار موثر است.

قدم دوم: قبل از خواب، از خودتان «سوال» کنید.

قبل از خواب موقعی که در بستر دراز کشیده اید  و آرام هستید، یک سوال ساده از خودتان بپرسید! سوال این است: «بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟»

با پرسیدن این سوال از خود، ناخودآگاه تان را مجبور می کنید تا روی چیزهای خوبی که در طول روز برای شما اتفاق افتاده تمرکز کند.

سعی کنید چیزهای خوبی که امروز از مردم دیده اید را به خاطر بیاورید.(چیزهای ساده مانند این موضوع که؛ امروز در اتوبوس یک نفر جایش را به یک سالمند داد.) موفقیت های امروزتان را (هرچند کوچک و بی اهمیت) به خاطر بیاورید.

حتی میتوانید دوباره نعمت ها و برکات زندگی تان را مد نظر قرار دهید.چیزهای خوبی که دارید و بابتشان از خداوند سپاسگزار هستید. مانند: همسر و فرزندانتان، سلامتی تان و …

تمرکز روی موضوعات خوب، ذهن تان را برای داشتن «احساس خوب» آموزش می دهد. اگر برای به خاطر سپردن این تمرین به کمک نیاز دارید، سعی کنید سوال «بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟» را روی یک کاغذ کوچک بنویسید و آن را به نزدیک تخت خواب،آینه یا ساعت زنگ دار خود بچسبانید تا وقتی که محیای خواب میشوید، برایتان یادآوری شود.

به خاطر بسپارید!

تنها چیزی که واقعا اهمیت دارد این است که به احساس خود توجه کنید و سعی کنید با تمرکز روی موضوعات خوب، انرژی تان به گونه ای جریان یابد که برای شما احساس خوب بیشتری به همراه بیاورد.

پاسخ:

در این روش (تمرین) شما یک سری عبارات تاکیدی، مربوط به اهداف خود را 55 بار به مدت پنج روز متوالی (به‌عنوان یک جمله مثبت) یادداشت می‌کنید.

نکته مهم 1:

اگر نوشتن یک عبارات تاکیدی روی یک‌تکه کاغذ 55 بار احساس خوبی می‌دهد، عالی است. به بیان بهتر؛ تکرار جملات تاکیدی تا وقتی‌که احساس خوبی می‌دهد،در برنامه‌ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه شما قدرتمند هستند. (همان‌طور که میدانید؛ همه‌چیز در مورد رسیدن به هماهنگی ارتعاشی و ارسال ارتعاش مناسب به ناخودآگاه، درباره اهدافتان است و احساس خوب یعنی در مسیر درست هستید)

نکته مهم 2:

باید درک کنید؛  برنامه‌ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه (با انجام این تمرین یا هر تمرین دیگری)، داشتن احساس خوب نسبت به اهداف و تغییر الگوهای فکری، جز کارهای درونی یا ذهنی هستند و مرحله مهم در فرآیند قانون جذب، در مورد انجام اقدامات الهام گرفته است.

یعنی اینکه این‌که عبارات تاکیدی خود را 55 بار بنویسید و سپس هیچ کاری انجام ندهید کمکی نمی‌کند.

اول: باید درک کنید که همه ما همیشه در حال استفاده از قانون جذب هستیم. به بیان بهتر این قانون در زندگی ما مشغول کار است.

دوم: خیلی ساده! ما قانون جذب را یاد می‌گیریم تا بتوانیم به کمک آن، (به‌اضافه قدرت ذهن و اقدامات درست خود)،  زندگی دلخواهمان را خلق کنیم.

«قانون جذب» باورها و الگوهای محدودکننده ما را درباره مهم‌ترین موضوعات زندگی (مثل ثروت، سلامتی و روابط) به چالش می‌کشد و به ما کمک می‌کند باورها و الگوهای درست را در ذهنمان بسازیم.

درنتیجه؛ ما می‌توانیم با کمک «قانون جذب» و درک فرایند «تمرکز» تغییرات اساسی در جنبه‌های مهم زندگی‌مان مثل: رفاه و ثروت، سلامتی، کسب‌وکار، روابط و  .. ایجاد کنیم و تجربیات دوست‌داشتنی جدیدی را برای خود خلق کنیم.

درباره «قانون جذب» سوالی دارید؟

کار سایت «زندگی ناب» چیست؟

زندگی ناب» به افرادی که به دنبال یادگیری و سپس به‌کارگیری مهارت‌های لازم برای رشد فردی‌شان هستند کمک می‌کند. همه ما میدانیم در این عصر، اطلاعات و دانش درباره هر موضوع ارزشمندی به‌اندازه کافی وجود دارد؛ اما اغلب ما در اجرای دانسته‌هایمان ضعف داریم.

به بیان بهتر؛ افراد علاقه‌مند به حوزه «بهبود فردی» زیاد هستند، افرادی که وقت خوبی برای یادگیری این حوزه اختصاص می‌دهند.

اما مشکل بزرگی که طی این سال‌ها متوجه شدم این بود که؛ اغلب آن‌ها هیچ‌وقت آموخته‌هایشان را اجرا نمی‌کنند. در حقیقت این افراد فقط عادت به جمع‌آوری اطلاعات دارند.

ماموریت ما در زندگی ناب

کلیدی‌ترین آموزش‌ها در حوزه «بهبود فردی» را جمع‌آوری کرده و سپس با ایده ساختن «چرخه» به شما کمک می‌کنیم تا آن‌ها را اجرا کنید. ما اعتقادداریم کسانی که به یادگیری برای رشد و بهبود فردی خود اهمیت می‌دهید، وقتی «شادی واقعی» را تجربه می‌کنند که بتوانند در عملی کردن آموخته‌هایشان (در این حوزه) استاد شوند.


خدمات ما: ما به دو روش به شما کمک می‌کنیم: ارائه محصولات آموزشی شامل: کتاب، صوت و فیلم. برگزاری کارگاه آنلاین، وبینار و دوره‌های آموزشی.

عضویت در کانال تلگرام و اینستاگرام زندگی ناب

با فالو کردن ما در اینستاگرام زندگی ناب و عضویت در کانال تلگرام ، هرروز یک نکته کوتاه آموزشی و انگیزشی دریافت می‌کنید. همچنین از اضافه شدن مقالات، مطالب جدید و فروش‌های ویژه محصولات آموزشی سایت باخبر می‌شوید.

کانال تلگرام زندگی ناب

تیم زندگی ناب و دوستان شما دوست دارند نظرات، انتقادات و نتایج شمارا درباره موضوع این مقاله بشنوند.

از شما خواهش می‌کنیم چند دقیقه وقت بگذارید و درباره این مقاله نظرتان را بدهید

اگر تجربه‌ای عالی در این زمینه‌دارید لطفا آن را با دیگران به اشتراک بگذارید با این کار ممکن است به شخص دیگری کمک کنید.

همچنین ممکن است دوستانی این مقاله را بخوانند اما اهمیت «قانون جذب» را خیلی درک نکرده باشند. پس شما با نوشتن نظرتان می‌توانید کمک کنید تا حداقل این افراد، با دنبال کردن آموزش‌های رایگان سایت، خیلی بهتر نقش «قانون جذب» در زندگی‌شان را درک کنند.

پس خیلی ممنون می‌شویم همین‌الان نظرتان را در زیر این مقاله بنویسید.

42 دیدگاه برای “«قانون جذب» چیست؟ و نحوه استفاده از آن

  1. علیرضا خضری گفته:

    سلام
    من کتاب 5 راز میخکوب کردن موفقیت رو از کتاب‌فروشی تهیه کردم و جهت دانلود هدایا به آدرس اینترنتی درج شده در صفحه 92 کتاب مراجعه کردم ولی متاسفانه لینک دانلود غیرفعال است، لطفاً مساعدت فرمائید.
    با سپاس

    • زندگی ناب گفته:

      سلام وقت بخیر بابت مشکل به وجود آمده متاسفیم، مشکل حل شد. دوباره اقدام به دانلود کنید. موفق باشید

  2. ح.فراهانی گفته:

    سلام من خیلی فرد قانعی هستم کار خوبی دارم، خانه و ماشین هم دارم به طور کلی شکرخدا وضعیت خوبی دارم اما دوست ندارم انقدر قانع باشم. دوست دارم «قانون جذب» را یاد بگیرم و باهاش به اهداف بزرگتری برسم. ممنون میشم راهنمایی کنید.

    • زندگی ناب گفته:

      شما به چیزهایی که دارید قانع هستید و دلیل اصلی‌اش اینکه فکر می‌کنید به چیزهای بیشتر یا بزرگ‌تری که می‌خواهید نمی‌توانید برسید! درواقع باور ندارید که می‌توانید آن‌ها را داشته باشید.و یک دلیل دیگِ اش هم اینکه خیلی از ما نمی‌خواهیم خودمان را به‌زحمت بیاندازیم. تمرین کنیم، ذهنیت و باورهایمان را تغییر دهیم تا مسیر رسیدن به آن‌ها را هموار کنیم.
      حتما شما هم یکسری تفاوت‌ها و تضادهایی در زندگی‌تان می‌بینید که آرزوها و خواسته‌های جدیدی را درونتان به وجود می‌آورند. اما به نظر شما آن‌ها (آرزوها و خواسته‌های جدید) را سرکوب می‌کنید. یادتان باشد این‌ها باعث رشد و پیشرفت شما خواهند بود. حتی اگر بتوانید برای مدتی از خواسته‌هایتان چشم‌پوشی کنید، بازه هم خواسته‌های جدید بیشتری درونتان شکل می‌گیرند. (چون مرتب در معرض تضادها و تفاوت‌ها هستید)
      بهترین کار اینکه: دست از قانع بودن بردارید، چیزهایی که می‌خواهید داشته باشید و داشتن آن‌ها به شما احساس خوبی می‌دهند را لیست کنید.
      به خودتان یادآوری کنید که قابلیت و لیاقت داشتن آن‌ها رادارید.
      روی باورهای محدودتان که بین شما و آن‌ها قرار دارند، کارکنید. درباره آن‌ها احساس خوبی بسازید (با انتخاب افکار خوش احساس) و مقاومت ذهنی‌تان را نسبت به آن‌ها کم کنید. احساسات خوب نسبت به خواسته‌هایتان نشانه اینکه مقاومت کمتری نسبت به آن‌ها دارید و به سمت آن‌ها درحرکت هستید.

  3. سجاد شعبانی گفته:

    سلام خیلی ممنون از مقاله خوب و کاملی که گذاشتین. یک سوال دارم ،چرا وقتی آرزوی چیزی را داریم، به آن نمیرسیم؟

    • زندگی ناب گفته:

      این سوال خیلی کلی است و بهتر بود بیشتر توضیح می‌دادید. منظور من این است که با قانون جذب تا کجا پیش رفتید چگونه و چقدر تمرین کردید و باز به هدفتان نرسیدید. پس پاسخ شمارا به‌طورکلی می‌دهم:
      فرض کنیم هدفتان داشتن 1 میلیارد تومان پول است. به‌طورکلی موضوع بر سر داشتن ارتعاشات هماهنگ باهدفتان است. هرگاه درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و احساس خوبی داشته باشد، یعنی ارتعاشات شما باهدفتان هماهنگ است و شما در مسیر دستیابی به هدفتان هستید.
      اما اگر درباره هدفتان فکر کنید، حرف بزنید یا اقدامی درباره آن بکنید و مدام احساس بد یا منفی را تجربه کنید، یعنی خودتان را به الگویی از عادات و افکاری عادت داده‌اید که نیرویی مخالف جهت خواسته شما وارد می‌کنند. درنتیجه شما در حال جذب هدفتان نیستید و بیشتر ناخواسته‌ها را به زندگی خود می‌کشید.
      برای داشتن 1 میلیارد تومان پول ،ابتدا احساستان را درباره این موضوع خوب کنید.
      افکار غالب ذهنتان درباره پول را بررسی کنید. آیا باور دارید که 1 میلیارد تومان برای شما مبلغ زیادی نیست و لیاقت بیشتر از این‌ها رادارید؟ باور کنید! چون اگر دیگران توانسته‌اند شما هم می‌توانید.
      حالا بیایید درباره اینکه «چرا» آن را می‌خواهید با خودتان شفاف‌تر باشید. چرا می‌خواهیدش؟ نیرو یا همان «چرایی» تان را بشناسید و آن را با خودتان تکرار کنید. سپس با خود مرور کنید که اگر هدفتان(1 میلیارد تومان) را داشتید، چه احساسی را تجربه می‌کردید؟ این احساس را با تخیل و تصویرسازی و حتی با حرف زدن با خودتان، پررنگ‌تر کنید.
      یادتان باشد که کائنات تفاوتی میان آن‌که 1 میلیارد تومان پول دارد و آن کس که احساسی نظیر داشتن 1 میلیارد تومان پول را در خود دارد، قائل نمی‌شود! دیر یا زود شمارا با ایده‌ها، شرایط و افرادی آشنا می‌کند تا این پول را به دست آورید.

  4. محمد طاعتی گفته:

    دوست من در سر کار هر روز اخبار حوادث روزنامه ها را میخواند و کلا خیلی علاقه به این موضوعات دارد، تا حالا هم حوادث بد، اتفاقات منفی و خشونت بار را تجربه نکرده! مگر قانون جذب کار نمیکند؟؟؟!!

    • زندگی ناب گفته:

      اول‌ازهمه اینکه شما درون آن فرد نیستید و از احساسات غالب و تجربیات زندگی دوستتان خبر ندارید.
      هیچ‌وقت نمی‌توانید از ظاهر و بیرون یک فرد پی به دنیای درون او ببرید. احساسات غالب این افراد معمولا منفی است.
      موضوع دوم اینکه: تمرکز به اخبار و غرق شدن در آن، پیگیر موضوعات بد شدن مثل خشونت، باعث می‌شود جوهره ارتعاشی آن احساس خشونت را تجربه کنیم.
      حتی اگر برای خیلی از ما به این معنا نباشد که حتما با آن تجربه وحشتناک روبرو شویم.
      موضوع سوم اینکه تمرکز روی این موضوعات و تکرار تجربه‌های احساسی این‌چنین، وارد ضمیر ناخودآگاه ما می‌شود و به‌مرورزمان احساس خوشبختی را در ما خاموش می‌شود و همین‌طور تمرکز کردن روی موضوعات خوب برایتان سخت می‌شود.
      فراموش نکنید که شما حق انتخاب دارید! انتخاب کنید که روی چه چیزهایی تمرکز کنید! چیزهایی که دوست دارید تجربه‌شان کنید یا چیزهایی منفی و بدی که دوست ندارید وارد زندگی‌تان شوند.
      اگر متوجه نشدید منظور از «جوهره ارتعاشی» چیست به بالای این مقاله بروید و فایل صوتی «منظور از «جوهره ارتعاشی» چیست؟» را گوش کنید.
      موفق باشید

  5. زهرا گفته:

    سلام وقت بخیر سوال من اینکه چرا بعضی از افراد دزدی میکنند؟ چرا فردی به دیگران آسیب میزنه؟ از دید قانون جذب دلیل این دو موضوع چیه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام فردی که دزدی می‌کند احساس کمبود شدید دارد. برخلاف فردی که احساس فراوانی و زیاد بودن نعمت و ثروت دارد. در این دنیا هیچ کمبودی وجود ندارد زیرا جهان بر اساس فراوانی ساخته شده است. فردی که به دیگران آسیب میزند احساس ناامنی شدید دارد. همین‌طور کمبود توجه.
      موفق باشید

  6. م.رهبر گفته:

    من خیلی نگرانی دارم. در بیشتر موارد نگران میشم. مثلا بچه ام کمی دیر از مدرسه می اید نگران میشوم. چطور میتوانم این مشکل را حل کنم. مچکرم

    • زندگی ناب گفته:

      ما با توجه زیاد به مسائل کوچک نگران‌کننده، طی زمان، عادت نگران بودن را در خودمان پرورش می‌دهیم. پس باید مدتی وقت بگذارید و کم‌کم طی زمان این مثل را حل کنید. چند توصیه ساده برای حل این مشکل به شما پیشنهاد می‌دهم.
      برخی از نگرانی‌ها سازنده‌اند و خب میدانم که موضوع سوال شما این‌ها نیستند.(مثل وقتی‌که سوار ماشینتان می‌شوید ممکنه یک‌لحظه به دلیل فکر نگران‌کننده تصادف، که در ذهنتان می‌آید، کمربند ایمنی را ببندید.)
      راهکارها:
      1. فهرستی از نگرانی‌های خود تهیه کنید.
      هرگاه در طول روز فکر نگران‌کننده‌ای به ذهنتان خطور کرد، آن را به‌اختصار یادداشت کنید و سپس به فعالیت خود ادامه دهید. به‌جای تلاش برای متوقف کردن یا خلاص شدن از شر یک فکر مضطرب، در همان لحظه، به خودتان اجازه دهید که آن را داشته باشید، اما تمرکز بر روی آن را به بعد موکول کنید.
      درواقع به خودتان یادآوری کنید که بعدا برای فکر کردن در مورد آن‌وقت می‌گذارم.
      بنابراین فعلا نیازی نیست درباره آن فکر کنم. به این استراتژی، «به تعویق انداختن نگرانی» میگویند.

      2. در وقت مناسب، لیست را تجزیه‌وتحلیل کنید!
      افکار نگران‌کننده خود را با این سوالها به چالش بکشید:
      آیا شواهدی وجود دارد که این فکر نگران‌کننده درست است؟
      آیا روشی مثبت و واقع‌بینانه‌تر برای نگاه کردن به این وضعیت نگران‌کننده وجود دارد؟
      احتمال اینکه چیزی که من از آن می‌ترسم واقعا اتفاق بیفتد چقدر است؟ اگر احتمال کم است، چه نتایج محتمل‌تری وجود دارد؟
      آیا این افکار نگران‌کننده مفید هستند؟ نگرانی در مورد آن چگونه به من کمک می‌کند و یا به من صدمه می‌زند؟
      به تجربیات قبلی‌تان رجوع کنید، آیا دفعه قبل که درباره فلان موضوع خاص نگران بودید، بعدش فهمیدید که نگرانی‌تان چقدر بی‌دلیل بوده را یادتان هست؟ آن را در ذهنتان مرور کنید.
      گاهی ما فراموش می‌کنیم که نگران چیزهایی هستیم که حتی اگر اتفاق بیفتند، می‌توانیم از پس آن برآیم.
      و در آخر اگر ذهنتان مرتب بین برخی تجربیات بد گذشته و ترس از تکرار آن‌ها در آینده می‌چرخد (مشکل خیلی از افراد نگران) می‌توانید با مدیتیشن یا تمرین «بودن در زمان حال» ذهنتان را به بودن در زمان حال عادت دهید. آقای اکهارت توله کتاب خوبی به نام «نیروی حال» دارند که می‌توانید آن را بخوانید.

  7. فرهاد گفته:

    سلام
    سوال مهم من این هست که چندین اتفاق بد برام افتاده و دوست ندارم بازشون کنم . باعث شده خیلی ناامید شم، چه کار کنم تا احساساتم خوب بشه؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام. میدانم که تمرکز برای احساس خوب زمانی که اتفاقات ناامیدکننده‌ای رخ‌داده، سخت است. من هم‌زمانی مثل شما بودم و این موضوع را درک می‌کنم.
      احساس ناامیدی آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید حس خیلی بدی نسبت. خیلی زمان نمی‌خواهید تا به احساس امیدواری برسید. درواقع اوضاع آن‌قدر هم خراب نیست که نتوانید به‌راحتی حستان را خوب کنید. اما به‌هرحال چند کار را باید انجام دهید.
      همان‌طور که میدانیم؛ در قانون جذب، تنها اولویت واقعی این است که احساس بهتری داشته باشید تا بتوانید کمی آرامش پیدا کنید و سپس شروع به تمرکز بر آنچه می‌خواهید کنید.
      ابتدا ذهنیتتان را نسبت به مشکلات تغییر دهید؛
      چند ذهنیت جدید برای مشکلات:
      1. آنچه را که مشکل میدانید، مراحلی هستند برای رشد شما
      2. اگر هر بار که مشکلی پیش می‌آید به‌عنوان سوای به آن نگاه کنید، پاسخ (راهکار) از راه میرسند.
      3. درک کنید تمام این مشکلات باعث شده تشخیص دهید که چه چیزهای خوبی را میخواهید داشته باشید و تجربه شان کنید. (خواسته هایتان)
      راهکار: ابتدا از صحبت کردن در مورد مشکلات دست بردارید! با این کار از انرژی منفی آنها کم میکنید. سعی کنید تمرکزتان را از روی آنها بردارید (میدانم این کار سخت است) اما این مهمترین کار شماست.
      برای شروع، بهتر است تمرکزتان را روی موضوعاتی ببرید که خوب پیش میروند. (حتی میتوانید تمرکزتان را روی موضوعاتی در گذشته ببرید که خوب پیش میرفتند.)
      به طور مثال میتوانید از اعضا بدنتان شروع کنید. درباره دیدن، شنیدن، گوش کردن وحس چشایی تان که چقدر خوب کار میکنند فکر کنید.
      درباره عملکرد مغز ، چقدر خوبِ که توانایی تفکر و درک رادارید.
      درباره دستانتان و پاها، ماهیچه‌ها و استخوان‌ها فکر کنید. چقدر خوبِ که ما توانایی حرکت‌داریم. اگر این نعمت‌ها را نداشتیم با چه مشکلاتی روبه‌رو می‌شدیم؟ بابت داشتنشان از ته دل خدا را شکر کنید.
      می‌توانید این تمرین را تا وقتی‌که احساس خوبی به شما می‌دهد، ادامه دهید.
      این تمرین ممکن است پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما واقعا می‌تواند ادامه پیدا کند، و ادامه پیدا کند البته نشان می‌دهد که واقعا چیزهای بیشتری برای سپاسگزاری و قدردانی وجود دارد تا ناامید شدن.
      با تمرکز بیشتر بر روی احساس بد اکنونتان هم آن را قوی‌تر می‌کنید و هم بیشتر از آن را وارد زندگی‌تان می‌کنید. فقط تمرکزتان بر روی چیزهای خوب، بهترین راهکارها را در سریع‌ترین زمان پیش رویتان می‌گذارد.
      شما موجودی باشکوه هستید که اراده و اختیار دارد تا روی چیزهایی که دوستشان دارد تمرکز کند.
      بنابراین، این به شما بستگی دارد که به‌اندازه کافی منضبط باشید تا نحوه تمرکز خود را تغییر دهید و تمرکز ذهن خود را از مشکلات بردارید. همان‌طور که گفتم این کار ساده باعث می‌شود راه‌حل‌ها را ساده‌تر پیدا کنید.
      تنها چیزی که لازم است این است که عمدا ذهن، افکار، توجه و کلمات خود را به فکر کردن و صحبت کردن در مورد آنچه در زندگی‌تان به‌خوبی پیش می‌رود بگذارید.
      سپس قدردان تمام این موارد باشید. زیرا این انرژی قدردانی و عشق است که قانون جذب را تحریک می‌کند تا شمارا با خواسته‌هایتان مطابقت دهد، و تنها ترفند واقعی زندگی این است که یاد بگیرید چگونه بتوانید خود را با آن هماهنگ کنید.

  8. ناشناس گفته:

    با سلام و خسته نباشی خدمت شما سوال بنده این اینه که مثلن ما یک هدفی تو زندگی خودمون داریم. افکار مثبتمونرو فقط باید صرفن رو هدفی که داریم متمرکز کنیم یا رو کل زندگیمون؟ مثلن امروز یه مشکلی تو کار ما پیش میاد… این منفیه. و هیچ ربطی به هدفی که داریم نداره و مجبوریم که بهش فکر کنیم. ایا تاثیری رو هدفی که داریم میزاره یا خیر؟ اگر راهنمایی کنین ممنون میشم. با تشکر

    • زندگی ناب گفته:

      سلام .ممنون از سوال خوبتان. پاسختان را در دو بخش می‌دهم.
      بخش اول: وقتی رسیدن به هدف یا چیزی را می‌خواهید، درواقع حس خوب ناشی از وجود آن را می‌خواهید!
      به بیان بهتر؛ شما آن هدف یا خواسته را می‌خواهید چون فکر می‌کنید با داشتن آن، احساس خوبی را تجربه خواهید کرد. بنابراین موضوع مهم ساختن «احساس خوب» درباره مهم‌ترین اهدافتان است. این موضوع فرآیند کلی «قانون جذب» است.
      بخش دوم: موضوع مهم این بخش این است که؛ باید احساسات غالبتان نسبت به روند زندگی‌تان (اوضاع و شرایط کلی زندگی‌تان) خوب باشد.
      درواقع اگر احساسات غالب روزتان خوب است، از زندگی خود لذت می‌برید، ارتعاشی درست و خوب را ارسال می‌کنید. درنتیجه اتفاقات، ایده‌ها، الهام، رویدادها، افراد و چیزهایی جذب زندگی‌تان می‌شود که «احساس خوب» را بیشتر تجربه کنید.
      نکته مهم اینجاست: داشتن «احساس خوب» نسبت به روند زندگی، باعث می‌شود در مسیر داشتن احساس خوب نسبت به اهدافتان موفق‌تر عمل کنید. چراکه الگوی داشتن «احساس خوب»در ضمیر ناخودآگاهتان نقش می‌بندد. بعد از مدتی افکار خوش احساس (نسبت به اهدافتان) راه‌تر به ذهنتان می‌آیند.
      یافتن نعمت‌هایی که می‌توانید برایشان سپاسگزار باشید، قدرتمندترین کار برای ساختن «احساس خوب» درروند زندگی‌تان است.
      وقتی نسبت به نعمت‌های زندگی‌تان رضایت دارید، این پیام را به کائنات می‌فرستید: من لیاقت و شایستگی اهدافی را که می‌خواهم دارم. لطفاً به من بیشتر بده!

      در مورد اینکه گفتید؛ مثلن امروز یه مشکلی تو کار ما پیش مباد… این منفیه. و هیچ ربطی به هدفی که داریم نداره و مجبوریم که بهش فکر کنیم. ایا تاثیری رو هدفی که داریم میزاره یا خیر؟
      باید بگویم؛ با توجه به توضیحات بالا، بهتر است خیلی توی آن حس بد نمانید. چون روی احساس غالبتان اثر منفی می‌گذارد. هر چه احساسات غالبتان بد باشد، ساختن «احساس خوب» درباره اهدافتان برایتان سخت‌تر می‌شود.
      حواستان باشد! اگر اجازه دهید «احساسات منفی» احساس غالب زندگی‌تان شود، دیر یا زود به سمت رها کردن اهدافتان حرکت خواهید کرد. چراکه انرژی مثبت و سازنده‌ای که برای دستیابی به اهدافتان نیاز دارید را (به‌مرورزمان) از بین می‌برید.

  9. نفس شادمان گفته:

    دوتا سوال دارم اول اینکه من هرچی تصور میکنم و برای خودم میخوام و آرزو و دعا میکنم دقیقا توی همون زمانی که میخوام برای یک نفر دیگه رخ میده و دوم اینکه اگر به خواستم برسم خیلیییی دیر میرسم باید چیکار کنم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام. پاسخ به سوال اول: این اتفاق یک نشانه خوب است. نشانه‌ها به شما کمک می‌کنند که بدانید در مسیر درستی قراردادید. وقتی همچنین اتفاقی می‌افتد خداوند را از ته دل شکر کنید. به اون فرد از ته دلتان تبریک بگویید و برایش آرزوی موفقیت کنید.
      بدانید خواسته شما هم درراه است. همین کار بی‌اهمیت ارتعاشات شمارا نسبت به خواسته‌تان قوی‌تر می‌کند.
      خیلی‌ها در این موقع «حسادت» می‌کنند و غُر می‌زنند که چرا دیگری دارد و من ندارم. «حسادت» بدترین نوع ارتعاش را به همراه دارد. هرگز این کارها را انجام ندهید. کائنات خداوند بخشنده است، اگر برای او اتفاق افتاده بدانید در وقت درست برای شما هم اتفاق می‌افتد.
      پاسخ به سوال دوم: گفته بودید؛ اگر به خواستم برسم خیلی دیر می‌رسم. منظورتان از دیر رسیدن چیست؟ قانون جذب به ما یاد می‌دهد که درباره هر هدف درستی ابتدا احساسمان را خوب کنیم. سپس احساس شایستگی داشتن آن را در خودمان پررنگ کنیم. در قدم دوم به این فکر کنید که اگر هدفتان را داشتید، چه حس و حالی داشت؟ این احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. درباره کارهایی که بعد از رسیدن به هدفتان انجام می‌دهید با خودتان حرف بزنید تا به نقطه «هیجان‌زدگی» برسید. هر چه نسبت به هدفمان به نقطه «هیجان‌زدگی» برسیم، مقاومت ذهنمان (که مهم‌ترین مانع بر سر راه اهدافمان است) کمتر و ضعیف‌تر می‌شود. پس سعی کنید بیشتر به نقطه «هیجان‌زدگی» برسید و در آخر نتیجه را به دست خداوند بسپارید.
      خیلی به زمان رسیدن هدفتان توجه نکنید. ما چیزی را می‌خواهیم و درخواستن آن پافشاری می‌کنیم چون فکر می‌کنیم همین حالا بهترین زمان داشتن آن است اما خداوند مهربان خیلی بهتر از ما می‌داند که این زمان، (به ده‌ها دلیل که فقط خودش می‌داند) زمان مناسبی برای داشتن هدفمان نیست. پس کلمه دیر یا زود، محدودیتی ست که ما در ذهن خودمان تعریف می‌کنیم. ما باید به زمان‌بندی خداوند اعتماد داشته باشیم. همین.
      چیزی را که قانون جذب به شما یاد می‌دهد را درست به کار ببندید، اقدامات لازم را انجام بدهید و ایمان داشته باشید خدای مهربان آنچه را که می‌خواهید به‌وقت درست به شما می‌دهد.

  10. ایمان گفته:

    سلام تشکر از مقاله خوبیتان یک سوال دارم چرا انسان بیشتر افراد منفی را جذب می کند در حالی که همه ما دوست داریم افراد خوب در اطرافمان باشند تا افراد مفی

    • زندگی ناب گفته:

      پاسخ:
      وقتی مدتی به هر دلیلی در درجات احساسی منفی هستید، افرادی را جذب می‌کنید که از همان احساس بد را بیشتر به شما می‌دهند. چراکه شما همیشه احساس را جذب می‌کنید.
      البته احساسات شما در مورد افراد و موقعیت‌های اطراف شما هم باعث جذب مستقیم افراد منفی می‌شود. به بیان بهتر وقتی‌که از اطرافیانتان آزرده هستید، (به هر دلیلی) پشت سرشان گلایه و شکایت می‌کنید، «قانون جذب» اتفاقات زندگی‌تان را طوری ردیف می‌کند که افرادی وارد زندگی‌تان شوند تا از این احساس بد را بیشتر به شما بدهند!
      مثلاً وقتی رانندگی می‌کنید، یک راننده عصبانی از پشت سر به ماشین شما می‌کوبد. آنگاه، هم ماشینتان آسیب می‌بیند و هم فردی عصبانی شمارا ناراحت و رنجیده‌خاطر می‌کند.
      اما زمانی که روحیه شاد و احساسات خوبی دارید، وقتی فعالانه روی جنبه‌های مثبت افراد و موقعیت‌های اطرافتان تمرکز می‌کنید، هرگاه یک نفر کار کوچکی برایتان انجام می‌دهند، خوشحال می‌شوید و از آن‌ها قدردانی می‌کنید، «قانون جذب» اتفاقات زندگی‌تان را طوری می‌چیند که افرادی وارد زندگی‌تان شوند تا از این احساس خوب را بیشتر به شما بدهند! قانون جذب این‌گونه عمل می‌کند.
      درنتیجه؛ اینکه شما می‌خواهید افراد خوب در اطرافتان باشند به این بستگی دارد که آیا احساسات غالبتان درباره افرادی که در اطرافتان هستند خوب است یا خیر! ایا احساسات شما درباره روند کلی زندگی‌تان خوب است یا خیر؟
      نکته کلیدی این است که: به‌جای اینکه امیدوار باشید افرادی که جذب می‌کنید روحیه خوبی برای شما ایجاد کنند، اول‌ازهمه درباره خودتان، محیط و افراد اطرافتان «احساس خوب» ایجاد کنید، تا قانون جذب افراد شاد و مثبت را به زندگی‌تان بیاورد.

  11. حمید گفته:

    درود برشما من یه هدف مهم در زندگی م درم که اغلب احساسم نسبت به هش خوبه ولی یکسری باورها دارم که بعضی وقت ها احساسم را بد میکنه. چند مقاله و کتاب خوب درباره باورها خواندم امتحان کردم بعضی موقع ها جواب داد ولی یه راه ساده تر میخوام برای تغییر باورهام ممنون میشم راهنمایی کنید

    • زندگی ناب گفته:

      پاسخ: سلام . ساده‌ترین راه اینکه شما شدت خواسته یا همان هدف خودتان را قوی‌تر کنید.
      شدت خواسته خودتان را بالاتر ببرید. چطوری؟ نیروی «چرایی» خودتان را پیدا کنید و پررنگ‌تر کنید. «چرا» می‌خواهید به هدفتان برسید؟ بعد سعی کنید خودتان را به لحظات بدون «مقاومت» برسانید. منظورم اینکه تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به روند کلی زندگی‌تان خوب کنید. بیشتر روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید. اگر به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟ آن احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. با این کارها ارتعاشات باورهای بدتان ضعیف‌تر می‌شود. موفق باشید.

  12. محسنی گفته:

    سلام من یک سوال من اینکه من یکسری اقدامات باید در جهت رسیدن به هدفم انجام بدم ولی ترس خیلی اذیتم میکنه. کار من فروش بیمه است وقتی قراره یه اقدامی بکنم میترسم مثلا به مشتری جدید زنگ بزنم برای ترسم باید چی کار کنم با تشکر از پاسختون

    • زندگی ناب گفته:

      پاسخ: سلام. ترس یکی از مهم‌ترین موانع بر سر راه موفقیت است. فرق افراد موفق و ناموفق در این است: موفق‌ها ترس را احساس می‌کنند اما اجازه نمی‌دهند مانع پیشروی‌شان شود.
      ناموفق‌ها هم ترس را احساس می‌کنند اما اجازه می‌دهند مانع پیشروی‌شان شود.
      سپس با آوردن انواع بهانه‌ها به بذر این ترس خوراک می‌رسانند.
      بزرگ‌ترین اشتباه مردم این است که منتظر می‌مانند تا این ترسشان فروکش کند. هیچ‌وقت توی این دام نیافتید. به نظر من فقط در دو حالت ترس از اقدام کردن در افراد فروکش می‌کند.
      حالت اول : وقتی‌که اون فرد فوت می‌کند.
      حالت دوم: وقتی‌که باوجود ترس اقدامی انجام می‌دهد.
      اگر بخواهیم صبر کنیم تا ترس از اقدام کردن در ما فروکش کند، باید تا روز فوتمان منتظر بمانیم. تمرین کنید (با اقدامات کوچک در طول زمان) تا باوجود ترس، نگرانی، تردید دست به اقدام بزنید.
      شاید ترس شما به خاطر (طرد شدن) نه شنیدن از مشتری‌تان باشد. سعی کنید دراین‌باره چیزهای بیشتری یاد بگیرید. فکر می‌کنم کتاب‌هایی برای حل این مشکل باشد. سرچ کنید.
      در ضمن خانم سوزان جفرز یک کتاب عالی به نام « ترس را احساس کن ولی به‌هرحال انجامش بده» دارد. حتما این کتاب را بخوانید.
      موفق باشید.

  13. فرزاد گفته:

    سلام این درسته که میگن طبق قانون جذب ما همه چیز را خودمون جذب میکنیم به زندگی مان؟!

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      اول باید درک کنید که؛ اغلب اتفاقات بد یا خوب زندگی را خودتان جذب میکنید! شاید بپرسید؛ چگونه؟
      هر اتفاق یا حقیقتی که در زندگی‌تان تجربه می‌کنید، در واکنش به افکار شما، ارتعاشاتی که ارائه می‌کنید و احساسی که در آن لحظه دارید رخ می‌دهد. بیایید این موضوع را بیشتر باهم بررسی کنیم.
      مورد اول: «توجه» ما طی شبانه‌روز بر سه مورد زیر باعث تحریک فکر ما می‌شود.
      1. ورودی‌های ذهن ما (شامل مطالعه، دیدن یا شنیدن)
      2. افراد دوروبرمان
      3. محیط اطرافمان
      وقتی فکر ما توسط این موارد تحریک می‌شود شروع به فعالیت می‌کند. سپس با «تمرکز»‌ بیشتر ما بر روی این افکار، «قانون جذب» موارد مشابه آن‌ها را وارد ذهنمان می‌کند. درنتیجه آن‌ها بزرگ‌تر و ارتعاشاتشان نیز فعال می‌شوند.
      مورد دوم: هرچه این «تمرکز» بیشتر می‌شود، ارتعاشات آن نیز قدرتمندتر می‌شوند و درنتیجه ارتعاشات هماهنگ را بیشتر به خود جذب می‌کنند، سپس شواهد آن‌ها در زندگی‌مان ظاهر می‌شوند. (به خاطر بسپارید این شواهد با جوهره احساس شما درباره موضوع فکرتان هماهنگی دارد) که حکایت از ظاهر شدن موضوع اصلی فکرتان در آینده‌ای نزدیک دارند.
      موفق باشید

  14. فرزانه صادقی گفته:

    سلام من برای هدفام عبارت تاکیدی میگم حالا اگر عبارت تاکیدی بکارببریم بعد از مدتی بدان نرسیم باید چکار کنیم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      قبل از استفاده از عبارات تاکیدی باید احساس ارزشمند بودن و لیاقت داشتن تمام چیزهای خوب را در خودتان بسازید. همین‌طور نسبت به خواسته خود باید احساس خوبی داشته باشید. بعدازاین مراحل باید باور داشته باشید که آنچه بیش از همه می‌خواهید از قبل متعلق به شماست.به بیان بهتر؛ اگر داشتید چه احساسی به شما دست می‌داد؟ آن احساس را در خود مرور کنید و بلافاصله برای آن احساس قدردانی کنید.
      حالا می‌رسیم به نقش عبارات تاکیدی!
      عبارات تاکیدی در این مرحله به کارتان می‌آید. عبارات تاکیدی نقش بسیار مهمی در آموزش ذهن شما برای «جذب کردن» ایفا می‌کند، درواقع به شما کمک می‌کند تا بر آنچه می‌خواهید بیشتر تمرکز کنید.
      خیلی‌ها فکر می‌کنند که یک یا چند عبارت تاکیدی را آن‌قدر باید تکرار کرد تا در ذهن جا بیافتد و قابل‌باور برای ناخودآگاه شود اما نکته مهم این است که باید در هنگام تکرار عبارات تاکیدی، احساس خوبی به شما دست بدهد. باید موضوعی را که تکرار می‌کنید باور داشته باشید. به همین دلیل مراحل بالا را آوردم.

      در ادامه 3 قدم مهم برای تکرار عبارات تاکیدی برایتان می‌نویسم:

      قدم اول: از زمان‌های گذشته یا آینده استفاده نکنید.
      بهتر است عبارات تاکیدی مربوط به زمان حال باشند. عباراتی که این‌گونه شروع می‌شوند «من می‌خواهم …» یا «من قصد دارم…» تاثیری بر ذهنتان نمی‌گذارند. ذهن شما در حالت مطلوب فقط به عبارات تاکیدی مثبت مربوط به زمان حال مانند «من آرام هستم» پاسخ می‌دهد.
      سپس دقت کنید که «عبارت تاکیدی» شما خیلی طولانی و پیچیده نباشند.

      قدم دوم: با اطمینان، محکم و مثبت بیان کنید!
      وقتی عباراتی را به کار می‌گیرید که خودتان به آن اطمینان دارید و همچنین آن‌ها را به طرزی مثبت و محکم بیان می‌کنید، اثر بهتری بر ذهنتان می‌گذارد.
      قدم سوم: بازهم تأکید می‌کنم؛ وقتی تکرار کنید که احساس خوبی دارید!

      به بیان بهتر گفتن «عبارت تاکیدی» نباید هیچ مقاومت شدیدی در ذهنتان ایجاد کند. به‌طور مثال؛ اگر با خود تکرار کنید « من قوی هستم» اما احساس کنید که قوی نیستید و احساس درونی‌تان بد شود، ذهنتان دچار دوگانگی می‌شود. درنتیجه به‌جای اینکه عبارات تاکیدی، تاثیر مثبتی روی شما بگذارد و باوری درست را در ذهنتان بکارد، ممکن است ارتعاشاتی را درونتان فعال کند که در جهت عکس خواسته‌های شماست. یادتان باشد، شما تبدیل به چیزی می‌شوید که احساس می‌کنید! درواقع کائنات همیشه به احساس شما پاسخ می‌دهد.

      درنتیجه، اگر در موقع گفتن عبارات تاکیدی احساس بد به سراغتان آمد، بهتر است آن عبارت راکمی ملایم‌تر کنید. یا وقتی آن را بگویید که احساس شما کمی بهتر شده است. و آن را راه‌تر باور می‌کنید.
      موفق باشید

  15. سهیل گفته:

    چرا استادان و مربیان قانون جذب از آزمایش کردنش می‌ترسند؟ چرا اینقدر از اینکه کسی باورهایشان را زیر سوال ببرد می‌ترسند ؟
    اگر شما ادعا می کنید که یک قانون جهانی است پس باید بتوانید ان را ثابت کنید!!!!
    لطفا کامنت من را پاک نکنید و جواب بدید

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      همه استادانی که من می‌شناسم (چه ایرانی و چه خارجی) از خانم استر هیکس تا بقیه که در مورد این قانون صحبت می‌کنند از دیگران می‌خواهند که خودشان آن را امتحان کنند و بعد بیشتر درباره آن یاد بگیرند.
      حتی خیلی از آن‌ها می‌گویند بهتر است که در ابتدا قانون را باور نکنید. با شک وارد یادگیری آن شوید، بعد به آن عمل کنید تا خودتان به‌یقین برسید.

      خب! بیایید باهم بررسی کنیم اصلا قانون جذب چیست؟
      قانون جذب درباره مدیریت احساسات شماست. قانون جذب می‌گوید؛ شما احساس را جذب می‌کنید. به شما یاد می‌دهد؛ وقتی احساسات کلی شما خوب است، چیزها، اتفاقات و شرایطی وارد زندگی‌تان می‌شوند که از همین احساس خوب را بیشتر به شما می‌دهند. (و برعکس)
      واقعیت این است که همه‌چیز از انرژی است و انرژی نیز ارتعاش دارد.
      هر چیزی که در اطرافتان می‌بیند، پایه ارتعاشی دارد خود شما در فرم فیزیکی‌تان از ارتعاش هستید. «قانون جذب» به شما یاد می‌دهد که؛ یک سیستم راهنما درونتان قرار دارد به نام احساسات! احساسات شما ارتعاشات را ترجمه می‌کند. وقتی احساس خوبی دارید یعنی ارتعاش درستی ارسال می‌کنید و چیزهای خوبی را وارد زندگی‌تان می‌کنید.

      همچنین «قانون جذب» می‌گوید روی هر چیزی تمرکز کنید (چه چیزی که می‌خواهیدش/ چه نمی‌خواهیدش) ریشه یا جوهره آن را وارد زندگی‌تان می‌کنید.
      تمرکز اصلی قانون جذب فقط در مورد ثروت و موارد مادی نیست. در مورد رشد و آگاهی شماست. درباره عشق به خود و سفر به‌سوی کامل شدن، در مورد قدرت یک ذهنیت مثبت است، شاد بودن در مسیر! چراکه مسیر خوش احساس، پایان خوبی به همراه دارد.
      من یاد گرفته‌ام که از روند کار لذت ببرم و اقدامی الهام‌بخش انجام دهم. اینکه در لحظه حاضر باشید، خودم را همین‌طوری که هستم، دوست داشته باشم و از داشته‌هایم سپاسگزار باشم. وقتی به این موارد فکر می‌کنید، آیا درونتان به درست بودن آن‌ها پی نمی‌برید؟
      اگر اعتقاد به قانون جذب ندارید، من سعی نمی‌کنم مجابتان کنم تا اعتقاد پیدا کنید. به شما توصیه می‌کنم؛ یک موضوع ساده را یک هفته تست کنید.
      از همین فردا شروع کنید: از صبح تا شب روی چیزهای خوب تمرکز کنید. از مرور خاطرات خوب گذشته تا دیدن موضوعاتی که در زندگی‌تان خوب پیش می‌رود و تشکر بابت داشته‌هایتان از خداوند. چند بار طی روز این روندها را تکرار کنید. طی چند روز اول احساس خوب بیشتر در زندگی‌تان را به‌خوبی متوجه شده و درک خواهید کرد.
      اولین درس قانون جذب اینکه؛ شما احساس را جذب می‌کنید؛ یعنی وقتی حس خوبی دارید، کائنات شرایط و اتفاقات را طوری جلوی پایتان می‌چیند تا از این احساس خوب را بیشتر جذب کنید. همین موضوع ساده را تست کنید و اگر دیدید که درست‌کار می‌کند یادگیری قانون جذب را ادامه دهید.
      نکته: در ابتدا، وقتی‌که با شک وارد قانون جذب می‌شوید، رسیدن به هدف یا جذب هدف را تست نکنید. جذب احساس خوب بیشتر را تست کنید.(هدفتان رسیدن به احساس خوب بیشتر باشد)
      برای بخش دوم سوال تان: برای اثبات علمی قانون جذب کتاب آقای دکتر جو دیسپنزا بانام «ماورای طبیعی شدن» یا کتاب «شکستن عادت‌های خویشتن» ایشان را بخوانید. دکتر جو دیسپنزا متخصص علوم مغز هستند.
      ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد جهان به تمام مردم توصیه کرده که کتاب «ماورای طبیعی شدن» را بخوانند.
      در آخر؛ تمرکزتان را روی تایید قانون جذب بگذارید آن‌وقت می‌بیند که کائنات چگونه افراد، کتاب‌ها، اساتید و آموزش‌های بیشتر برای کمک به شما سر راهتان قرار می‌دهد.
      موفق باشید.

  16. مرضیه گفته:

    سلام و تشکر از سایت خوبتون. پدرومادرم توهر کار من نظر میدن و مرتب انتظار دارن همونی بشه که اونا میگن. البته من از بچگی از پدرومادرم تاثیر میگرفتم خیلی وقت ها به حرفشون حتی برای خریدن لباس برای خودم گوش میدادم. اما حالا این موضوع من اذیت میکنه دلم میخواد بیشتر خودم برای خودم واینده م تصمیم بگیرم اگر راهکاری دارید به من کمک کنید تشکر از شما

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      موضوعی که همه ما میدانیم این است که پدر و مادر همیشه خیر و صلاح ما را می‌خواهند. آن‌ها طبق الگوهای ذهنی و اصطلاحا دیدگاه‌های خودشان فکر می‌کنند که حرف‌هایشان می‌تواند به ما کمک کند.( البته که برخی مواقع این‌طوری ست) اما موضوع مهم این است که؛ شما نمی‌توانید همیشه آن‌ها را راضی نگه‌دارید.
      اگر هم این نیت را داشته باشید، هرچقدر هم سعی کنید راضی نگه‌داشتن آن‌ها ازهرجهت، ممکن نیست.باید درک کنید که هدف شما از آمدن به این دنیا این است که تجربیات خودتان را خلق کنید. شما باید زندگی‌تان را آن‌طور خوب که می‌خواهید بسازید. تضادها، نقص‌ها و تفاوت‌هایی که در زندگی‌تان می‌بینید می‌خواهند به شما کمک کنند که همین‌طور عمل کنید.( زندگی دلخواهتان را بسازید) هرکسی باید به «طبیعت درونی» توجه کند.

      اجازه دهید بیشتر توضیح دهم:
      همه ما درعین‌حال که دارای یک بُعد«مادی» هستیم (منظور همان جسم ماست) یک بُعد«غیرمادی» هم داریم.در برخی از کتاب‌ها به آن «منبع انرژی»، « خود عالی» ذهن بالاتر» ، «ابر آگاهی» ، «هوشیاری کامل» «روح» یا «بُعد روحانی» وجود ما میگویند.
      به هر ترتیب، من اسم آن را «طبیعت درونی» می‌گذارم. این بخش از وجودتان مجموعه‌ای کامل از خرد، عشق، صلح، سعادت و تمام چیزهای نیکو و عالی ست. همین‌طور بیش از آنکه فکرش را کنید در اتفاقات دنیای بیرونتان نقش دارد.

      «طبیعت درونی» تان همیشه دیدگاهی را عرضه می‌کند که حداکثر منافع را برایتان دارد.همچنین؛ « طبیعت درونی »تان دارای باورهایی درباره خودتان یا همان (بعد مادی) است. ازجمله؛
      1. شما عالی و دوست‌داشتنی هستید.
      2. شما شایسته فراوانی، سلامتی و سعادت کامل هستید.
      3. شما هوش فراوانی دارید. همین‌طور تمام ابزار لازم برای ساختن یک زندگی لذت‌بخش رادارید و از این قبیل باورهای عالی!
      «طبیعت درونی » تان از طریق احساسات با شما گفتگو می‌کند! به‌طورکلی همه ما دو نوع احساس را طی شبانه‌روز تجربه می‌کنیم؛ «احساس خوب و احساس بد»
      باید درک کنید که؛ هرگاه که درباره موضوعات مهم زندگی‌تان یا مهم‌ترین اهدافتان فکر می‌کنید، رفتار می‌کنید و یا سُخنی میگویید که با «طبیعت درونی» کاملاً هماهنگی دارد، «احساسات خوب» را تجربه می‌کنید. همچنین هرگاه که«احساسات بد» را تجربه می‌کنید بیانگر این است که دیدگاه یا افکار فعلی‌تان با «طبیعت درونی » تان در هماهنگی نیست.

      درنتیجه؛
      رسالت شما در زندگی برای رشد عالی این است که با «طبیعت درونی » تان هم گام شوید. این کار با داشتن احساسات خوب و عالی میسر می‌شود. وقتی حس خوبی نسبت به خودتان، زندگی و اهدافتان دارید با «طبیعت درونی » تان هم گام هستید.
      قرار نیست دیگران مسیر زندگی شمارا مشخص کنند. پدر و مادرتان به دنیا آمده‌اند که خالق تجربیات خودشان باشند نه شما!
      به خاطر بسپارید!
      بهترین، عالی‌ترین و کامل‌ترین راهنمایی را «طبیعت درونی » تان در اختیارتان قرار می‌دهد. به شرطی که احساس خوبی داشته باشید.

  17. پریا گفته:

    سلام من دلم میخواد در کارم ارتقا پیدا کنم. وقتی بهش فکر میکنم کمی نگران میشوم و متوجه میشم یه چیزهایی برای رسیدن به این هدف کم دارم. چطور با استفاده از قانون جذب تو مسیر هدفم بدون استرس و نگرانی قرار بگیرم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      در ابتدا باید درک کنید؛ قبل از اینکه خواسته ای در دلمان شکل بگیرد، توانایی تحقق آن در وجودمان ساخته شده است .
      در حقیقت اینکه یک خواسته در ذهنمان شکل می گیرد یک نشانه ی مهم است از اینکه توانایی لازم برای تحقق آن آرزو اکنون در وجود ما آماده بهره برداری است.
      این خاصیت انسان است و ویژگی ای که خداوند برای انسان ساخته تا بتواند با تحقق خواسته هایش جهان را رشد بدهد.
      همین طور باید درک کنید که بیشتر چیزهایی که برای رسیدن به این جایگاه لازم است را دارید و مهارت های ضروری دیگر را کسب خواهید کرد. اگر اینگونه فکر کنید ارتقا شغلی، آنقدرها هم ترسناک به نظر نمی رسد.
      در نتیجه نسبت به خودتان و توانایی هایتان احساس خوبی داشته باشید و سپس خودتان را ارزشمند و لایق این پیشرفت بدانید.

      به این ۲ سوال جواب دهید:
      چرا من شایسته ارتقا شغلی هستم؟
      چرا می‌توانم به این هدفم برسم؟
      به افرادی فکر و توجه کنید که زمانی در جایگاه شما بوده اند و اکنون ارتقا شغلی گرفته اند. آنها را در ذهنتان تحسین کنید.
      اگر یک نفر توانسته، نشانه واضحی است که شما هم میتوانید. بابت این نشانه شگفت انگیز، از خداوند قدردانی کنید.

      اقدامات بعدی شما:
      ۱.نیروی «چرایی» خودتان را پیدا کنید و پررنگ‌تر کنید. «چرا» می‌خواهید به هدفتان برسید؟ چرا می‌خواهم ارتقا شغلی داشته باشم؟
      ۲.بعد سعی کنید خودتان را به لحظات بدون «مقاومت» برسانید. منظورم اینکه تا می‌توانید احساساتتان را نسبت به روند کلی زندگی‌تان خوب کنید. بیشتر روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید.
      ۳.اگر به هدفتان برسید، چه احساسی خواهید داشت؟ آن احساسات خوب را با خودتان مرور کنید. با این کارها ارتعاشات باورهای بدتان ضعیف‌تر می‌شود.
      احساس خوب بیشتر، احساس لذت بیشتر از کار، احساس پیشرفت و احساس قدردانی بیشتر.
      به این احساسات فکر کنید.

      به خاطر بسپارید!
      وقتی رسیدن به هدف یا چیزی را می‌خواهید، درواقع حس خوب ناشی از وجود آن را می‌خواهید!
      به بیان بهتر؛ شما آن هدف یا خواسته را می‌خواهید چون فکر می‌کنید با داشتن آن، احساس خوبی را تجربه خواهید کرد. (البته که درست هم فکر میکنید) بنابراین موضوع مهم ساختن «احساس خوب» درباره مهم‌ترین اهدافتان است. این موضوع فرآیند کلی «قانون جذب» است.

      ۴.باید سعی کنید از نظر ذهنی، خودتان را صاحب هدفتان ببینیدو در عین حال قدردان آن باشید. در واقع به خودتان اجازه دهید (از نظر ذهنی) به آنجا بروید. احساس داشتن هدفتان را در خود پرورش دهید.
      وقتی به خودتان اجازه دهید از نظر ذهنی به آنجا بروید ، آنگاه کائنات تمام ایده های لازم، مهارتها و مواردی که برای ارتقا شغلی نیاز دارید را به شما نشان میدهد.
      موفق باشید

  18. ربیعی گفته:

    سلام من به تازگی با فردی آشنا شدم. حس خوب و جدیدی نسبت به ایشان دارم. چطور این احساسات خوب را حفظ کنم؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      پاسخ در یک جمله: تمرکز بر جنبه‌های مثبت او و رابطه‌تان.
      قبلا خواسته شما این بوده که احساس عشق را تجربه کنید و مقاومت زیادی درباره این موضوع نداشتید. ازآنجاکه احساس عشق و به‌طور کل احساسات خوب با بعد درونی شما یا همان طبیعت درونی‌تان کاملا هماهنگ و هم سو است، لذا بعد درونی‌تان با این رشد یا گسترش هماهنگ‌تر می‌شود. هنگامی‌که موقعیت یا محرکی در رابطه شما احساسات خوب به وجود می‌آورد، تمرکزتان را روی آن‌ها بیشتر کنید.
      به خاطر بسپارید!
      وقتی تمرکزتان روی داشتن احساس خوب بیشتر می‌رود کائنات همه‌چیز را برای رضایت نهایی و بیشتر شما هماهنگ می‌کند.
      موفق باشید

  19. هادی گفته:

    سوال من این که اگر ما با کمک قانون جذب میتوانیم پول جذب کنیم پس کارهای دیگر مثل یادگیری برای سرمایه گذاری درست چه نقشی در ثروتمند شدن ما دارد؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام قوانین و اصول ذهنی درباره«پول و ثروت» وجود دارند که ارتباطی با یادگیری برای سرمایه‌گذاری ندارند.
      زندگی همه ما انسان‌ها سه جز مهم دارد: دنیای درون، دنیای بیرون و اقدامات ما که این دو را به هم متصل می‌کند.
      متاسفانه اغلب ما یاد گرفته‌ایم که برای رسیدن به هدف،(پول یا هر چیز دیگری) باید فقط روی دنیای بیرون خودکار کنیم. درحالی‌که کار اصولی این است که ؛ ابتدا دنیای درونی خود(افکار، احساسات و باورهای اشتباه) را تغییر دهیم و بعد در دنیای بیرونی دست‌به‌کار شویم.
      («قانون جذب» این فرآیند را به ما می‌آموزد)
      مهم‌ترین موضوعی که «قانون جذب» درباره «پول» به ما می‌آموزد؛
      درست کردن ذهنی است که بتواند منابع فراوان و فرصت‌های دنیای بیرونی را به‌خوبی ببیند. چگونه؟ با ساختن باور «فراوانی» و کم‌رنگ کردن باور «کمبود».
      چراکه وقتی باور «فراوانی» دارید، به مسیرهایی هدایت می‌شوید که کائنات شرایط، افراد و اتفاقات را برای جذب پول برایتان پشت‌هم ردیف می‌کند و به شما کمک می‌کند تا با اقدامات درست پول و فراوانی را وارد زندگی خود کنید.
      ممکن است این مسیر یادگیری برای سرمایه‌گذاری باشد یا هر چیز دیگری.
      موفق باشید

  20. poyan گفته:

    سوال مهمی دارم که امیدوارم بتوانید پاسخ دهید
    انسان بر اساس افکارش رفتار میکند یا احساساتش؟ کدام یک اثر بیشتری بر زندگی ما دارد؟

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      آقای جو دیسپنزا در کتاب «شکستن عادت‌های خویشتن» می‌نویسد: ازنظر علمی وقتی شما فکرهای مختلفی دارید، مدارهای مغزی شما باعث ایجاد یک سری الگوها می‌شوند که نتیجه آن ایجاد آگاهی خاص و مساوی افکار است. وقتی این شبکه‌های خاص نورون فعال شدند، مغز هورمون‌های شیمیایی مخصوص آن اتفاق را ترشح می‌کند تا احساس شما با افکارتان هماهنگ شود.
      بنابراین وقتی شما فکرهای خوب یا عاشقانه و یا لذت‌بخش دارید، موادی شیمیایی ترشح می‌شوند که مخصوص احساس خوب هستند. اگر فکرهای منفی یا ترسناک هم داشته باشید همین اتفاق می‌افتد؛ یعنی شما احساس عصبانیت یا بی‌صبری خواهید کرد.
      واکنش‌های مخصوصی وجود دارند که هرچند وقت یک‌بار بین مغز و بدن انجام می‌شوند. در حقیقت ازآنجایی‌که مغز در ارتباط مستقیم با بدن قرار دارد، وقتی ما همان‌طور که حس می‌کنیم، فکر می‌کنیم، فکرمان هم شبیه احساسمان می‌شود. مغز پیوسته احساسات بدن را تحت نظر دارد.
      مغز بر اساس بازخورد شیمیایی که دریافت می‌کند، مواد شیمیایی مناسب احساس بدن ترشح می‌کند، پس اول احساسمان در راستای فکرمان و بعد فکرمان در راستای احساسمان قرار می‌گیرد. احساسات در راستای خاصی از آگاهی قرار می‌گیرند. احساسات جزئی از شخصیت ما می‌شوند و در لایه‌های زیرین ذهن ما پنهان مشوند.
      به‌طورکلی می‌توان گفت: شما اغلب بر مبنای احساسات غالبتان (که به هویتتان تبدیل‌شده) رفتار می‌کنید.

      نکته آخر:
      افکار شما عمدتا با «کانون تمرکز» خان تغذیه می‌شود. تمرکز روی گذشته، مواردی که در حال جریان است(حال) و موضوعاتی که در آینده ممکن است رخ دهند.( که یا نگران آن‌ها هستید یا دوست دارید تجربه‌شان کنید)
      برای تغییر باید افکاری فراتر از احساسات اکنونتان انتخاب کنید.
      به بیان ساده‌تر؛ «کانون تمرکز» خود را بروی مواردی ببرید که «احساس خوب» به شما می‌دهند. افکار متفاوت در ذهن خود ایجاد کنید. افکاری که احساس خوب تولید می‌کنند. تا رفته‌رفته صاحب احساسات بهتری شوید.
      موفق باشید

  21. سهیلی گفته:

    سلام و مچکر از مقاله خوبتان
    آیا حتما باید اهدافمان را بنویسیم . من هدفهام در ذهنم و طبق قانون جذب هم احساس خوبی نسبت بهش دارم. اشتباه نکنید انقدر تنبل نیستم که وقت نکنم آنها را بنویسم بیشتر میخواهم دلیل اینکه باید انها را بنویسیم را بدانم

    • زندگی ناب گفته:

      سلام
      شما با نوشتن اهدافتان کانون تمرکز خود را قوی‌تر می‌کنید. تا به خودتان کمک کنید مقاومت درونی‌تان کمتر شود.
      مقاومت درونی چیست؟
      منظور از «مقاومت درونی» وجود الگوهای فکری است که در ذهنمان می‌چرخند. این افکار باعث شده تا ارتعاشی مخالف و متضاد باهدف مهمتان درون شما فعال‌شده و نشانه آن تجربه احساسات منفی شدید است.
      به‌طورکلی؛ این الگوهای فکری شامل هر نوع فکری‌اند که مانع خیروخوشی، سعادت، سلامتی و تمام چیزهای نیکو برای ما می‌شود. بیماری، فقر، اندوه، آشفتگی در زندگی همه از این دسته‌اند. ذهن تمام افرادی که دچار این مشکلات، الگوهای فکری دارد که باعث می‌شوند مقاومت شدیدی به منبع خیر، سعادت، فراوانی، سلامتی و خوشبختی در وجودشان شکل بگیرد.
      نکته مهم که باید هنگام نوشتن رعایت کنید:
      درحالی‌که اهدافتان را می‌نویسید، احساسات ناشی از داشتن آن را احساس کنید.ازنظر ذهنی وارد نسخه‌ای از خودتان شوید، که از قبل آن‌چه را که می‌خواهید دارید.
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *