سی‌ویک روز تا ساختن یک «عادت» جدید!

همان‌طور که در مقاله آموزش جامع 5 اصل پایه‌ای «موفقیت فردی» یاد گرفتیم، ساختن عادت‌های کلیدی، پنجمین مفهوم پایه‌ای علم «موفقیت فردی» است. در این مقاله روال اثبات‌شده ساده برای انجام این کار را آورده‌ام.

طبق تحقیقات آقای چالز دوهینگ نویسنده کتاب «قدرت عادت»؛ اگر بتوانیم طی سی روز متوالی کاری را «تکرار» کنیم، در روز سی و یکم آن کار را از روی عادت انجام خواهیم داد. البته این موضوع برای تثبیت یک عادت است و پرواضح است، برای «نگهداری» آن عادت شما باید به تمرین و تکرار درزمانی نسبتا طولانی ادامه دهید.

همچنین محققان در مطالعه دانشگاهی کسب مهارت ادارکی و حرکتی، به الگوی رایجی پی بردند که بی‌ارتباط با این 30 روز نیست!

وقتی شرکت‌کنندگان این مطالعه، شروع به تمرین مهارت جدید می‌کنند، مهارتشان همیشه در مدت نسبتا کوتاهی بالا می‌رود. به بیان بهتر محققان دریافتند برای رسیدن از حالت «کند و ناشی» به حالت «نسبتا سریع» تمرین زیادی لازم نیست!

به‌هرحال! معمولا این بازه زمانی سی‌روزه شامل مراحل زیر است:

ده روز اول: در این ده روز معمولا بدن حالت تدافعی دارد و از پذیرش عادات جدید خودداری می‌کند.

ده روز دوم: در این ده روز، درعین‌حال که سیستم بدن و ذهن مقاومت می‌کند ولی در حال پذیرش شرایط جدید است.

ده روز سوم: سیستم بدن وضعیت جدید را می‌پذیرد و درواقع بدن، انرژی کمتری برای انجام آن فعالیت صرف می‌کند.

 

نکته:مهم‌ترین و سخت‌ترین قسمت کار برای ساختن عادت جدید، این بازه سی‌روزه است. (خصوصا ده روز اول و دوم) پس به هر قیمت ممکن نباید در این بازه زمانی تسلیم شویم. همان‌طور که یاد گرفتیم، مناسب‌ترین استراتژی برای این موضوع این است که؛ عادت را به اقدامات ساده تبدیل کنید تا حتی در شرایط غیر ایده آل نیز بتوانی به آن پایبند بمانید.

از قانون «دودقیقه‌ای» استفاده کنید!

 ایجاد عادت‌های خوب به مقدار قابل‌توجهی کار نیاز دارد؛ و اصلا آسان نیست. همان‌طور که برایان تریسی می‌گوید، عادت‌های خوب به‌سختی شکل می‌گیرند اما زندگی با آن‌ها آسان است. عادت‌های بد به‌راحتی شکل می‌گیرند اما زندگی با آن‌ها دشوار است.

بااین‌حال، آنچه من کشف کردم این است که؛ حتی زمانی که اقدامات مهم را شناختیم ممکن است به هر دلیل در شروع آن‌ها «تعلل» کنیم.

موثرترین راهی که برای مقابله با این مشکل این است که؛ از «قانون دودقیقه‌ای» استفاده کنیم. این قانون را برای اولین بار در کتاب دیوید آلن خوانده‌ام. ایشان کتاب خوبی به اسم «Getting Things Done» یا به انجام رساندن کارها دارند. ایده این قانون این است که هرگاه با انجام کاری روبرو می‌شویم؛

اگر احساس می‌کنیم کاری کوچک است و 2 دقیقه یا کمتر زمان می‌گیرد بلافاصله بدون فکر کردن و بدون اینکه یادداشت کنیم بعدا آن را انجام دهیم، بهتر است کار را شروع کنیم و در همان دو دقیقه به اتمام برسانیم.

در حالت دیگر اگر کار بزرگ و مهمی که پیش روداریم، بیش از دو دقیقه زمان می‌برد

بلافاصله یک قطعه خیلی کوچک دودقیقه‌ای از آن کار را انتخاب و انجام آن را به اتمام ‌برسانیم.

قسمت مثبت ماجرا اینجاست که در هردو حالت ما یک کار کوچک و جمع‌وجور را به پایان می‌رسانیم درنتیجه یک حس خوب و رضایت را تجربه می‌کنیم که احتمالا ما را ترغیب می‌کند که بلافاصله ادامه کار را در دو دقیقه‌ی بعدی هم انجام دهیم.

به بیان بهتر اگر ما با این قصد شروع کنیم که فعلا دو دقیقه از کار را انجام دهیم و این روند را ادامه دهیم می‌بینید که مثلا یک ساعت گذشت و کل کار به‌خوبی تمام شد.


یک پیشنهاد مرتبط برای شما:

تهیه کتاب چاپی ۵ راز میخکوب کردن موفقیت

نگاهی ساده به  5 اصل «موفقیت فردی»

این کتاب چاپی ساده و کم‌حجم، به شما کمک می‌کند پنج اصل ابتدایی «موفقیت فردی»را بشناسید و با کارهای عملی گفته شده در هر بخش، شروع به بهبود زندگی خود کنید.

100 درصد تخفیف!

فقط هزینه بسته‌بندی و ارسال پستی را به مبلغ 25 هزار تومان پرداخت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *