مفهوم اول: بین همه چیز پیوند وجود دارد
داستان مکانیک کوانتوم با «نیلز بوهر» آغاز شد. بوهر اولین دانشمندی بود که کشف کرد همهچیز از اتم ساختهشده است و اتمها با الکترونهایی احاطهشدهاند که در حلقههای مرکز محور اطراف آن حرکت میکنند این الکترونها با بسامدهای خاصی ارتعاش دارند و بنابراین انرژی را به اتم و کل جسم منتقل میکنند. پس هر جسم دارای انرژی خاصی است. این پدیده کاملا همسو با فیزیک کلاسیک است که از روزگار نیوتون وجود داشته است.
آنچه در ادامه میآید، شگفتآور است. بوهر انتظار داشت که رفتار الکترونها شبیه چیزی باشد که فیزیک کلاسیک پیشنهاد میدهد؛ درست مانند گردش سیارهها دور خورشید. اما هرگز چنین چیزی مشاهده نکرد!
چیزی که او دید، این بود که؛ الکترونها حتى شكل فيزيكی ندارند. زیرا فرکانس ارتعاش آنها به حدی بالاست که امکان مشاهدهی شکل فیزیکیشان وجود ندارد.
یک نوار پلاستیکی کشسان را در نظر بگیرید که با سرعت در حال ارتعاش است و با چشم غیرمسلح به نظر میرسد که همزمان در چند نقطه وجود دارد.
این دقیقا همان چیزی است که دربارهی الکترونها اتفاق میافتد، با این تفاوت که ارتعاش آنها بسیار شدیدتر است.
ازاینرو، بوهر و شاگردانش اثبات کردند که فیزیک کلاسیک بهکلی اشتباه میکند و شکل و ماده به صورتی که تصور میشد، وجود ندارد.
اینشتین هم درباره یافتههای آنان نظر داد. آنچه ما بهعنوان ماده یا شکل درک میکنیم، درواقع گروهی از ذرات میکروسکوپی هستند که ارتعاش آنها کم است و بنابراین ما قادریم آنها را به شکل خاصی درک کنیم.
بهعبارتدیگر، وقتی نوار پلاستیکی از ارتعاش بازمیایستد، آن را بهصورت یک نوار میبینیم. چیزهایی که نمیتوانیم ببینیم، بسامد بسیار بالایی از ارتعاش دارند؛ مثل خود نور. ما میدانیم که نور وجود دارد؛ زیرا بازتاب آن را در دیگر اجسام میبینیم اما نمیتوانیم آن را با یکشکل مشخص ببینیم.
بنابراین، همهچیز در این جهان فقط مجموعهای از انرژیها هستند. پس معنای ارتعاش نیز همین است ارتعاش نشاندهندهی انرژی موجود در هر چیزی است.
هر چه بسامد بالاتر باشد سطح انرژی و ارتعاش نیز بالاتر میرود. درحالیکه جامعهی علمی از این یافتهها شگفتزده شده بود، گروهی دریافتند که این اظهارات جدید نیستند و قرنها پیش بودا و راهبان باستانی دیگری که گفتههایشان سالها موردتوجه مردم بوده، آن را بیان کردهاند.
آنها بدون تجهیزات پیشرفته، همین نتایج را به دست آوردهاند. این اثبات میکند که انرژی و کائنات یکی هستند تعامل و ارتباط محدود به اشکال مختلف انرژی روی این سیاره نمیشود؛ بلکه پیوندی بین ما و انرژی خالص وجود دارد.
بر اساس اصول علمی، انرژی خلق نمیشود؛ بلکه تبدیل و منتقل میشود. البته احتمالاً كل انرژی جهان بهواسطهی مهبانگ یا چیز دیگری تولیدشده است و این نشان میدهد همهی اشکال انرژی از یک منبع سرچشمه میگیرند. بنابراین همه محتویات جهان با یکدیگر در پیوند هستند و یک ذهن کیهانی وجود دارد که همه ما به آن متصلیم.
مشکل اینجاست که همگی سراغ زندگی خود رفتهایم و با گرفتاری در هیاهوی این دنیا این پیوند را تضعیف کردهایم ما به داراییهای مادی خود بهادادهایم و تصور میکنیم آنها ما را تعریف میکنند. گویا فراموش کردهایم که چیزهایی مثل نیت و هدف هستند که اهمیت واقعی دارند و سطوح انرژی و تجربه ما در این جهان را تعریف میکنند.
تغییر در انرژی بسیار آشکار است و توانایی در تغییر انرژی چه افزایش و چه کاهش آن، نشاندهندهی قدرتی تأثیرگذار برجهان ماست.