هرگاه بر روی موضوعاتی در زندگی تمرکز میکنید که دوست ندارید آنها را تجربه کنید، یا اینکه آن موضوعات برخلاف اهدافتان هستند، بهسرعت «احساسات منفی» را تجربه میکنید.
به عبارت بهتر خواستهای دارید یا قصد انجام کاری دارید اما در این لحظه مجموعهای از افکاری در ذهنتان دارید که خلاف جهت قصدتان است.
به بیان بهتر وقتیکه به موضوعی ناخوشایند «توجه» میکنید، (که دوست ندارید آن را در زندگیتان تجربه کنید) و درباره آن فکر میکنید «قانون جذب» افکار بیشتری را وارد ذهنتان میکند. با «تمرکز» بیشتر ارتعاشات این افکار قدرتمندتر میشوند تا جایی شما «احساسات منفی» را تجربه میکنید.
احساساتی مانند؛ بدبینی، تردید، غُر زدن و نگرانی نشانههای اولیه وجود «احساسات منفی» هستند.
احساساتی مانند؛ ترس، ناامیدی، ناامنی و حسادت نشانهی این است که «احساسات منفی» در وجودتان شدت زیادی دارد.
درنتیجه؛ ابتدا باید قدرت تمرکزتان را درک کنید، در این جهان همهچیز هست! فقر و ثروت، طلاق و روابط خوب پایدار، بیماری و تندرستی و… بهطور خلاصه خواسته شما یا ناخواسته شما!
سوال اینکه شما بر کدام قسمت «تمرکز» دارید؟ آیا روی قسمتی تمرکز دارید که میخواهیدش؟ یا روی قسمتی که دوستش ندارید؟
ازآنجاییکه دامنه ارتعاشات منفی بیشتر و وسیعتر از دامنه ارتعاشات مثبت است، این افکار بهراحتی انرژی ارتعاشات ما را به بیراهه سوق میدهند. درنتیجه نباید اجازه دهید آنها مهار ذهنتان را در دست بگیرند. پیر فرانک نویسنده کتاب «قانون رزونانس»
در همان ابتدا آنها را مهار کنید!
موضوع مهمی که باید درک کنید، این است که؛ در همان ابتدای شکلگیری «احساسات منفی»، آنها را مهار کنید و اجازه ندهید در ذهنتان ریشه بدوانند. خوشحال باشید که از آنها آگاهید و بدانید هر زمان، هر مکان و تحت هر شرایطی که دارید، میتوانید در شیوه احساستان حتی شده، اندکی بهبودی ایجاد کنید.
اما اگر هرگاه دچار احساسات منفی اولیه شوید و آنها را مهار نکنید، یا به عبارت بهتر برای تغییر آن کاری نکنید، «الگوهای ارتعاشی» منفی در شما شکل میگیرند.
باید درک کنید که وجود این الگوها باعث فقر، بیماری، روابط ناپایدار و… میشود. درواقع با شکلگیری این الگوها شما خودتان را از تمام چیزهای خوب دنیا (که دوستشان دارید و میخواهید تجربهشان کنید) محروم میکنید.
به قول آقای رابرت آلن نویسنده کتاب «هزار راه موفقیت»؛ هیچ فکری در ذهن شما مجانی زندگی نمیکند!
این یعنی اینکه اگر بگذارید افکار منفی در ذهنتان ریشه بگیرند، برایتان خیلی بیشتر از آنکه فکرش را بکنید، گران تمام خواهند شد. پس در مواجهه با آنها باید سریع دستبهکار شوید.
راهکار:
هنر شما این است که درست در همین لحظه که حتی اثری از هدف مهمتان نمیبینید و در این شرایط بد، دست به اصلاح افکارتان بزنید و احساسات خود را قدمبهقدم بهتر کنید.
بهترین کار در مواجهه با احساسات منفی، این است که؛ کمی صبر کنید، وجود آنها را در خودتان بپذیرید. به خودتان بگویید؛ احساسات منفی یک «راهنمای عالی» برای من است تا تشخیص دهم که مسیر افکارم و ارتعاشات آن به سمت هدفم یا چیزهایی که دوستشان دارم نیست
سپس کمکم با پیدا کردن افکاری که احساس خوبی میدهند، ارتعاشات خود را اصلاح کنید تا به «احساس خوب» برسید! داشتن «آرامش» ولو اینکه با شدت کمی باشد نشان میدهد در مسیر تبدیل «احساسات منفی» به «احساس خوب» هستید.
زیرا احساسات خوب به شما نشان میدهند در مسیر جذب خواستههایتان هستید؛ و احساسات بَد، نشان میدهد که در مسیر جذب چیزهایی قرار دارید که آنها را نمیخواهید.
در ادامه سعی کنید «تمرکزتان» را بر روی موضوعاتی (نسبت به هدفتان) ببرید که احساس خوب بیشتری در شما پدید میآورند.
یک راهکار ساده این است؛ «چرایی» خود را کشف و آن را برجسته کنید!
همه ما یک «چرای» بزرگ برای به دست آوردن هدفمان داریم. به بیان بهتر «چرا» میخواهید به این هدف برسید؟«چرایی» شما چیست؟ آن را پیداکرده و برجسته کنید.
راهکار دوم این است؛ از خود بپرسید؛ وقتی به هدفم برسم، چه احساسی خواهم داشت. آن احساس را برای خود شرح دهید و سعی کنید در وجودتان تجربهاش کنید.
جمعبندی!
وقتی دچار احساسات منفی میشوید، اندکی تامل کنید و به خودتان بگویید، در این لحظه، ارتعاش بدی را از خود ساطع میکنم. این ارتعاش قطعا باعث جذب احساسات منفی بیشتر میشود. قطعا باعث جذب چیزهایی میشود که دوستشان ندارم. آیا بهتر نیست لحظهای توقف کنم و افکارم را در جهت درست هدایت کنم؟
باید دست نگهدارید و قدمبهقدم طی یک حرکت مدام و تدریجی با پیدا کردن افکاری که احساس خوبی به شما میدهد، (درباره موضوعی که احساستان را بد کرده) ارتعاشات خود را اصلاح کنید تا به «احساس خوب» برسید. (بازهم تکرار میکنم) زیرا احساسات خوب به شما نشان میدهند در مسیر جذب خواستههایتان قرار دارید.